شمارهٔ ۱۲۰۸
باز دلم صید کرد طرفه نگاری
سرو قدی غنچه سینه لاله عذاری
دست و عنانش دریغ و پای و رکابش
تا چه کنند از چنین نزار شکاری
جان به لبِ از آرزو رسید که دارم
بر لبِ میگونِ او شکسته خماری
هم به امیدی شکیب بیش توان کرد
کاش نویدی شود به بوس و کناری
تا به میانجیِ بادبانِ تضرّع
کشتیِ امّیدِ من رسد به کناری
هیچ دگرنیست در کشاکشِ هجران
کاش بدی دسترس به صبر و قراری
طاقتِ تنها سپردنِ منِ بیدل
نیست میسّر مرا ز صحبتِ یاری
آتش اندوه آبِ رز بنشاند
راه دهندم مگر به میکده باری
شادیِ روشندلی که بر اثرِ صبح
پُر به کفم بر نهد قدح سه چهاری
الحذر از زاریِ نزاریِ مسکین
زارتر آخر ز من کجاست نزاری
شمارهٔ ۱۲۰۷: نیکبخت است که دارد چو تو یاری و نگاریشمارهٔ ۱۲۰۹: مرا گر یار خواهد گفت رو بر بند زنّاری
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز دلم صید کرد طرفه نگاری
سرو قدی غنچه سینه لاله عذاری
هوش مصنوعی: دلم دوباره به سمت زنی زیبا و شگفتانگیز جذب شده که قامتش چون سرو است و سینهاش شبیه غنچه و لاله.
دست و عنانش دریغ و پای و رکابش
تا چه کنند از چنین نزار شکاری
هوش مصنوعی: دست و فرمان این موجود را دریغ کردند و پای و زینش را ببینید که با یک شکار این چنین نزار چه کار میتوانند بکنند.
جان به لبِ از آرزو رسید که دارم
بر لبِ میگونِ او شکسته خماری
هوش مصنوعی: حالم آنقدر بد شده که دیگر طاقتم تمام شده است. به خاطر آرزوهای فراوانی که دارم، در حال حاضر درد و غم زیادی را احساس میکنم. حس میکنم که به طرف احساساتی در زندگیام نزدیک شدهام که میتواند مرا به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
هم به امیدی شکیب بیش توان کرد
کاش نویدی شود به بوس و کناری
هوش مصنوعی: با امید صبر بیشتری میتوان داشت، ای کاش خبری خوش از بوسه و نزدیکی بیاید.
تا به میانجیِ بادبانِ تضرّع
کشتیِ امّیدِ من رسد به کناری
هوش مصنوعی: با دعای خالصانه و نذر کردن، امید من به مقصدی امن و آرام خواهد رسید.
هیچ دگرنیست در کشاکشِ هجران
کاش بدی دسترس به صبر و قراری
هوش مصنوعی: در سختی و درد جدایی، هیچ چیزی جز حسرت نیست، ای کاش میتوانستم به آرامش و صبوری دست یابم.
طاقتِ تنها سپردنِ منِ بیدل
نیست میسّر مرا ز صحبتِ یاری
هوش مصنوعی: تحمل تنها گذاشتن منِ بیدل آسان نیست، برای من، داشتنِ یار و همصحبتی موثر و تسکیندهنده است.
آتش اندوه آبِ رز بنشاند
راه دهندم مگر به میکده باری
هوش مصنوعی: آتش غم را با آب گل سرخ خاموش میکنم، اگر اجازه دهند به میخانه بروم.
شادیِ روشندلی که بر اثرِ صبح
پُر به کفم بر نهد قدح سه چهاری
هوش مصنوعی: شادیِ خوشفکری که در نتیجهی صبحی روشن و پربار به سراغ من میآید و فنجان سهچهارم پر را پر میکند.
الحذر از زاریِ نزاریِ مسکین
زارتر آخر ز من کجاست نزاری
هوش مصنوعی: مراقب باش که زاری و نالهی یک انسان بیچاره چه تاثیر عمیقی میتواند داشته باشد؛ او که از من حتی بیشتر در رنج و اندوه است.