شمارهٔ ۱۲۰۶
دل ببرد از من بتی زیبا نگاری
ماهرویی سرو قدّی گل عذاری
عاشقم عاشق بگفتم آشکارا
عاشقی چندین گناهی نیست باری
کارِ من بر رویِ نیکو حال کردن
هر کسی حالی دگر دارند و کاری
یار با ما در میان آید چه باشد
سرزنش گو می کنید از هر کناری
چون امیدِ وصل خواهد بود شاید
گر بباید برد یک چند انتظاری
هر که را بر خرمنِ گل دست باید
گو مکش انگشت باز از زخمِ خاری
گو در این دریا مرو بد دل که زان پس
نیست بیرون آمدن را اختیاری
هر که بر جان لرزد از عشقش چه حاصل
مستِ عرفان را نباشد اعتباری
در وفایِ عهدِ یاری چون نزاری
تا به دست آید بباید روزگاری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ببرد از من بتی زیبا نگاری
ماهرویی سرو قدّی گل عذاری
هوش مصنوعی: دل من را زیبایی دلربا و جوانی ماهرو با قامت بلند و گلسان خود ربوده است.
عاشقم عاشق بگفتم آشکارا
عاشقی چندین گناهی نیست باری
هوش مصنوعی: من عاشقام و این را به صراحت بیان کردم. عاشق بودن گناهی نیست، پس چرا باید نگران باشم؟
کارِ من بر رویِ نیکو حال کردن
هر کسی حالی دگر دارند و کاری
هوش مصنوعی: من تلاش میکنم تا حال خوب و خوشی برای هر کسی ایجاد کنم، اما هر فرد حال و وضع متفاوتی دارد و نیازهای ویژهای دارد.
یار با ما در میان آید چه باشد
سرزنش گو می کنید از هر کناری
هوش مصنوعی: اگر دوست در کنار ما بیاید، چه اشکالی دارد؟ چرا باید از دور به انتقاد بپردازید؟
چون امیدِ وصل خواهد بود شاید
گر بباید برد یک چند انتظاری
هوش مصنوعی: اگر امید به وصال وجود داشته باشد، شاید برای آنکه به این وصال دست یابیم، نیاز باشد که مدتی را به انتظار بگذرانیم.
هر که را بر خرمنِ گل دست باید
گو مکش انگشت باز از زخمِ خاری
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیباییها و نعمتها دسترسی دارد، باید حواسش جمع باشد و از زخمهای دردناک گذشته غافل نشود و با احتیاط رفتار کند.
گو در این دریا مرو بد دل که زان پس
نیست بیرون آمدن را اختیاری
هوش مصنوعی: اگر در این دریا بروی و دلت بد باشد، بدان که پس از آن، نمیتوانی اختیاری برای خروج داشته باشی.
هر که بر جان لرزد از عشقش چه حاصل
مستِ عرفان را نباشد اعتباری
هوش مصنوعی: هر کسی که از عشق خداوند به خود بلرزد و ترس در دلش بیفتد، به چه چیزی خواهد رسید؟ زیرا کسی که در عشق عرفانی غرق شده، نباید به هیچ چیز دیگری اهمیت بدهد.
در وفایِ عهدِ یاری چون نزاری
تا به دست آید بباید روزگاری
هوش مصنوعی: اگر در وفای به دوستی و یاری مثل نزار باشی، باید مدتی صبر کنی تا به هدف خود برسی.