گنجور

شمارهٔ ۱۰

گر هیچ دلی داری دریاب دل مارا
حال دل این بی دل مَپسند چنین یارا
جان نیست چنین کاسد کردیم بسی سودا
هم نیز رهی باید بیرون شوِ سودا را
گر عاشق بی چاره از جور نمی نالد
هم مرحمتی باید معشوقه ی زیبا را
هیهات که مظلومی در دامنت آویزد
امروز کند عاقل اندیشه ی فردا را
گر یاد کنی از من هم حیف بود بر تو
از وصل سخن گفتن کو زهره و کو یارا
ای گل بن باغ من از من دو سخن بشنو
یک بار نصیحت کن آن سرکش رعنا را
گو بیش نزاری را شاید که نرنجانی
گر سر ننهادستم آن بی سر و بی پا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر هیچ دلی داری دریاب دل مارا
حال دل این بی دل مَپسند چنین یارا
هوش مصنوعی: اگر قلبی را احساس می‌کنی، دل ما را درک کن. حال و روز این دل بی‌دل را نپسند. تو که یار ما هستی، وضعیت ما را درک کن.
جان نیست چنین کاسد کردیم بسی سودا
هم نیز رهی باید بیرون شوِ سودا را
هوش مصنوعی: ما جان خود را بی‌دلیل و خالی از نشاط کرده‌ایم و بنابراین باید از این افکار و معاملات بی‌نتیجه خارج شویم.
گر عاشق بی چاره از جور نمی نالد
هم مرحمتی باید معشوقه ی زیبا را
هوش مصنوعی: اگر عاشق بیچاره از ظلم و ستم شکایت نکند، باید محبوب زیبا هم به او رحم کند.
هیهات که مظلومی در دامنت آویزد
امروز کند عاقل اندیشه ی فردا را
هوش مصنوعی: بسیار بعید است که امروز مظلومی در دامن تو پناه بگیرد و تو با تأمل در آینده‌ای که در پیش رو داری، به آن فکر کنی.
گر یاد کنی از من هم حیف بود بر تو
از وصل سخن گفتن کو زهره و کو یارا
هوش مصنوعی: اگر به یاد من بیفتی، برای تو این‌گونه درست نیست که درباره‌ی وصال صحبت کنی، چون نه زهره‌ای وجود دارد و نه یاری که بتواند این‌گونه سخن بگوید.
ای گل بن باغ من از من دو سخن بشنو
یک بار نصیحت کن آن سرکش رعنا را
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، که در باغ من هستی، دو چیز از من بشنو. یک بار به آن دختر سرکش و زیبا نصیحت کن.
گو بیش نزاری را شاید که نرنجانی
گر سر ننهادستم آن بی سر و بی پا را
هوش مصنوعی: اگر تو از دیدن من ناراحت نشوی، شاید بتوانی از کلامم بگذری؛ چرا که من هم به راحتی می‌توانم به خاطر کسی که سر و پا ندارد، خود را کنار بکشم.

حاشیه ها

1397/01/29 18:03
فرزاد شهزاد

حال دل این بیدل «مپسند» چنین یارا