بخش ۴۲ - سبب تغییر حال
شبی هاتف غیبم آواز داد
به صدر سعادت رهم باز داد
به من گفت هان ای نزاری زار
چنین چند باشی به زاری زار؟
به هم برزدی روزگار صواب
که چون جغد خو کردهای در خراب
چنین تا به کی جهل بردن زپیش؟
پراگندگی راه دادن به خویش
به جامع رو و دست مفتی بگیر
که ای مفتی از مفت خوردن نفیر!
چهل سال در خون رز رفتهام
در اکسون و کمخار و خز رفتهام
می اکنون ز جامِ صفا بایدم
ز پشمینه کشف الغطا بایدم
کنون از حرامانه باز آمدم
ز پیمان پیمانه باز آمدم
سرم مست پیمانهٔ دیگرست
شرابم ز خم خانهٔ دیگرست
صلاحم درین است و عزمم برین
شراب طهورست و خلدم برین
درِ خلوت اکنون بر اوباش بند
حریف از حواری کن اکنون پند
مکن با عفاریت همخانگی
اگر عاقلی ترک دیوانگی
ز دیوان روی زمین دور باش
به سردابهٔ قدس با حور باش
چو با شاهدانِ مقاماتِ راز
توان عشق ورزید با عسر و ناز
ازین زال دیرینهٔ نو عروس
چرا برد باید فریب و فسوس؟
چو همزانوی همنشینان حور
توانی شمیدن شراب طهور
حرام است مادام خوردن مدام
در آغوش بیگانه خفتن حرام
بسی تهنیت گفتم و مرحبا
ز فرمان هاتف نکردم ابا
به جامع شدم هم بر آن سان که گفت
نکردم ولی فاش رازِ نهفت
غریو از خلایق برآمد که چیست
نزاریست این یا ندانیم کیست
نزاری و خو باز کردن ز می!
چه تزویر دارد؟ وین چیست؟ هی!
زمین گر شود آسمان فی المثل
شب تیره با روز روشن بدل
و گر آب آتش شود آتش آب
قمر قطب گردد سها آفتاب
اگر لعل فیروزه گردد به رنگ
وگر موم هرگز شود همچو سنگ
وگر سرکه را استحالت بود
وگر منجمد را مقالت بود
ز اضداد جمعیّت و اتّفاق
ز جوزا اگر نیز شد جفت طاق
بود ممکن و نیست از ممکنات
شکیب نزاری ز آبِ حیات
اگر از نزاری وَرعّ باورست
ز اعجوبهها این عجایب ترست
بسی طعنه در بابِ ما میزدند
ازین نوع تشنیعها میزدند
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی هاتف غیبم آواز داد
به صدر سعادت رهم باز داد
هوش مصنوعی: یک شب، صدای نداگر غیب من را صدا زد و راهی به سوی خوشبختی و سعادت به من نشان داد.
به من گفت هان ای نزاری زار
چنین چند باشی به زاری زار؟
هوش مصنوعی: به من گفتند، ای نزار، تا کی میخواهی اینقدر غمگین و ناامید باشی؟
به هم برزدی روزگار صواب
که چون جغد خو کردهای در خراب
هوش مصنوعی: زندگی تو به هم ریخته و ناپسند است، چرا که مانند جغدی در ویرانی و نابودی به راحتی زندگی میکنی.
چنین تا به کی جهل بردن زپیش؟
پراگندگی راه دادن به خویش
هوش مصنوعی: چرا تا به کی باید نادانی را از خود دور کنیم؟ و چرا باید به خاطر خودمان در مسیر زندگی پراکنده و بیهدف حرکت کنیم؟
به جامع رو و دست مفتی بگیر
که ای مفتی از مفت خوردن نفیر!
هوش مصنوعی: به سوی جمع برود و دست شخص مفتی را بگیرد، زیرا او از زندگی به راحتی و بدون زحمت چیزی نمیخورد و باعث سر و صدا میشود!
چهل سال در خون رز رفتهام
در اکسون و کمخار و خز رفتهام
هوش مصنوعی: چهل سال در حال تجربه و دشواری بودهام و در میان سختیها و ناملایمات زندگی پیش رفتهام.
می اکنون ز جامِ صفا بایدم
ز پشمینه کشف الغطا بایدم
هوش مصنوعی: به تازگی از جام پاکی و شادی مینوشم و باید از حجاب و پردهها کنار بروم.
کنون از حرامانه باز آمدم
ز پیمان پیمانه باز آمدم
هوش مصنوعی: من حالا از کارهای نادرست و پیمانهای شکسته بازگشتهام.
سرم مست پیمانهٔ دیگرست
شرابم ز خم خانهٔ دیگرست
هوش مصنوعی: سرم به خاطر نوشیدنی جدیدی شاد و سرمست است و میخواهم بگویم که شراب من از جایی غیر از خمخانهای که معمولاً به آن میرفتم، آمده است.
صلاحم درین است و عزمم برین
شراب طهورست و خلدم برین
هوش مصنوعی: من در این مسیر به اصلاح خود میپردازم و تصمیمم بر این است که شراب پاک و خالصی بنوشم و در این حال به بهشت خود برسم.
درِ خلوت اکنون بر اوباش بند
حریف از حواری کن اکنون پند
هوش مصنوعی: در حال حاضر، درِ تنهایی بر روی جمعیت باز است. اکنون به رفیق خود نصیحتی بده که او را از دوستداران خود دور کند.
مکن با عفاریت همخانگی
اگر عاقلی ترک دیوانگی
هوش مصنوعی: با انسانهایی که عقل ندارند و به کارهای دیوانهوار میپردازند، همنشینی نکن. اگر عاقل هستی، باید از رفتارهای غیرمعقول دوری کنی.
ز دیوان روی زمین دور باش
به سردابهٔ قدس با حور باش
هوش مصنوعی: از کسانی که به دنیا و دیوانگیهای آن میپردازند دوری کن و در مکانی مقدس و روحانی با افکار و احساسات پاک زندگی کن.
چو با شاهدانِ مقاماتِ راز
توان عشق ورزید با عسر و ناز
هوش مصنوعی: زمانی که بتوانی با افرادی که درک عمیقتری از معانی و رازهای عشق دارند، ارتباط برقرار کنی، میتوانی به راحتی و با زیبایی عشق خود را ابراز کنی، چه در لحظات سخت و چه در لحظات دلبرانه.
ازین زال دیرینهٔ نو عروس
چرا برد باید فریب و فسوس؟
هوش مصنوعی: چرا باید عروس تازهٔ دیرینهٔ زال را فریب و نیرنگ دهد؟
چو همزانوی همنشینان حور
توانی شمیدن شراب طهور
هوش مصنوعی: هرگاه در کنار دوستان خوب و همفکر خودت باشی، میتوانی از لحظههای پاک و لذتبخش زندگی بهرهمند شوی.
حرام است مادام خوردن مدام
در آغوش بیگانه خفتن حرام
هوش مصنوعی: خوردن خوردنیهای حرام و خوابیدن در آغوش دیگران کاری ناپسند و غیرمجاز است.
بسی تهنیت گفتم و مرحبا
ز فرمان هاتف نکردم ابا
هوش مصنوعی: من بارها تبریک گفتم و به حرفهای هاتف گوش ندادم.
به جامع شدم هم بر آن سان که گفت
نکردم ولی فاش رازِ نهفت
هوش مصنوعی: به جمعی پیوستم و همانطور که گفته بود، عمل نکردم ولی راز پنهان را آشکار کردم.
غریو از خلایق برآمد که چیست
نزاریست این یا ندانیم کیست
هوش مصنوعی: جمعیت سر و صدا کرد و پرسید که این نزاری چه کسی است یا اصلاً نمیدانیم او کیست.
نزاری و خو باز کردن ز می!
چه تزویر دارد؟ وین چیست؟ هی!
هوش مصنوعی: ای نزار، چرا اینقدر بیدرنگ در میخواری مشغول هستی؟ این چه فریبکاری است؟ این وضعیت چه معنایی دارد؟
زمین گر شود آسمان فی المثل
شب تیره با روز روشن بدل
هوش مصنوعی: اگر زمین به آسمان تبدیل شود، مانند شب تاریک به روز روشن تغییر خواهد کرد.
و گر آب آتش شود آتش آب
قمر قطب گردد سها آفتاب
هوش مصنوعی: اگر آب به آتش تبدیل شود، آتش میتواند به ماه جلوهگری کند و ستاره سها به طوری نمایان گردد که گویی به خورشید تبدیل شده است.
اگر لعل فیروزه گردد به رنگ
وگر موم هرگز شود همچو سنگ
هوش مصنوعی: اگر سنگ قیمتی مانند لعل تغییر رنگ دهد و به فیروزه تبدیل شود، یا اگر موم هرگز سخت و محکم مانند سنگ نشود، نشان میدهد که ذات چیزها تغییر ناپذیر است.
وگر سرکه را استحالت بود
وگر منجمد را مقالت بود
هوش مصنوعی: اگر سرکه قابلیت تغییر حالت داشته باشد و یخ نیز خاصیت صحبت کردن داشته باشد.
ز اضداد جمعیّت و اتّفاق
ز جوزا اگر نیز شد جفت طاق
هوش مصنوعی: از تضادها و اختلافها اگرچه در جمعیّت و اتحاد نیز به نظر میآید، اما در نهایت در دو رکن متفاوت باقی خواهند ماند.
بود ممکن و نیست از ممکنات
شکیب نزاری ز آبِ حیات
هوش مصنوعی: چیزی که ممکن است، اگر به شکیبایی و صبر نیاز داشته باشد، نمیتوان به راحتی به آن دست یافت، حتی اگر آن چیز آب حیات باشد.
اگر از نزاری وَرعّ باورست
ز اعجوبهها این عجایب ترست
هوش مصنوعی: اگر شخصی از نزار زاهدی با تقوا باشد، باید از این عجایب و شگفتیها بترسد، چون این چیزها فراتر از حد و اندازههای معمولی هستند.
بسی طعنه در بابِ ما میزدند
ازین نوع تشنیعها میزدند
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به ما انتقاد میکردند و انواع مختلفی از سرزنشها را به سمت ما میفرستادند.