گنجور

بخش ۴۱ - عروج و الهام

به اوقات دیگر دل مستِ من
عنان بستدی مطلق از دستِ من
چو از عالم تن برون رفتمی
چو مجنون به نجدِ جنون رفتمی
شدی باز فکرم سوی سدره باز
نشستی بر ایوانِ کیوانِ راز
چو از آشیان رفته باز آمدی
چو گنجینه مجموع راز آمدی
بکاویدمی چشمهٔ وجد و حال
روان گشتی از چشمه آبِ زلال
به الماس اندیشه دُر سفتمی
ز سرِّ ملایک سخن گفتمی
ز بالا فرود آمدندی سروش
که برخوان و بنیوش بی چشم و گوش
به هر حرف کاوردمی در بیان
هزارش معمّا بُدی در میان
به لوح آن گهی باز گفتی قلم
نزاری بر اوراق کردی رقم
اگر ازهر و مزهر آری به دست
شود روشنت تا برین گونه هست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.