بخش ۴۰ - خلوت آباد حکیم
مرا هر چه با خویشتن بودمی
نه در مجلس انجمن بودمی
به اوقات بودی ز ماءالعنب
دو شیشه سه من راتبِ روز و شب
درِ خلوت آباد در بستمی
به کنج خود آسوده بنشستمی
به هر موسمی خانهای داشتم
حکیمانه پیمانهای داشتم
به دفع ملالت به رفع حجاب
روان کردنی کاسهی پر شراب
فرو دادمی کاسه سرسیاه
به میعاد عادت به رسم و به راه
درِ اشتها چون شدی باز، باز
سبک کردمی لقمهای چند گاز
به هر وقت میبود نفسِ حقیر
ز اندک غذا ریزهای ناگزیر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا هر چه با خویشتن بودمی
نه در مجلس انجمن بودمی
هوش مصنوعی: هرچه در درون خود داشتم و احساس میکردم، در جمع و محفل دیگران نمیتوانستم آن را بروز دهم.
به اوقات بودی ز ماءالعنب
دو شیشه سه من راتبِ روز و شب
هوش مصنوعی: در زمانهای گذشته، دو شیشه شراب از انگور برای من به عنوان نوشیدنی روز و شب تهیه میشد.
درِ خلوت آباد در بستمی
به کنج خود آسوده بنشستمی
هوش مصنوعی: در دنیای خود، جایی آرام و محفوظ یافتهام و با خیال راحت در آن نشستهام.
به هر موسمی خانهای داشتم
حکیمانه پیمانهای داشتم
هوش مصنوعی: در هر زمان و فصلی، من یک مکان برای زندگی داشتم و با درایت و حکمت از آنچه داشتم، بهرهمند بودم.
به دفع ملالت به رفع حجاب
روان کردنی کاسهی پر شراب
هوش مصنوعی: برای از بین بردن ناراحتی و دلزدگی، باید پردهها را کنار زد و با نوشیدن شراب سرشار از لذت، روح را آزاد کرد.
فرو دادمی کاسه سرسیاه
به میعاد عادت به رسم و به راه
هوش مصنوعی: من به عادت همیشگی و طبق معمول، سرم را به کاسه مشکی مشروب سپردم.
درِ اشتها چون شدی باز، باز
سبک کردمی لقمهای چند گاز
هوش مصنوعی: وقتی درِ اشتها به روی من باز شد، احساس کردم که چند لقمه را راحتتر میتوانم بخورم.
به هر وقت میبود نفسِ حقیر
ز اندک غذا ریزهای ناگزیر
هوش مصنوعی: انسان در هر شرایطی و در هر زمان، به اندک غذایی نیاز دارد و نمیتواند از آن صرفنظر کند، حتی اگر وضعیتش ضعیف و حقیر باشد.