بخش ۳۷ - حکایت
برون آمدیم از نشابور مست
سراسیمه و رفته دلها ز دست
مرا یار کی بود بس مهربان
خدایش به رحمت کناد این زمان
بطی داشت اندر بغل پُر شراب
دلی پر نشاط و سری پر شتاب
فرو تاخت تا کاسه گیرد مگر
خطا کرد اسبش درآمد به سر
بیفتاد از اسب و برخاست چست
سلامت شراب آبگینه درست
یکی گفت اگر مرد رستم بدی
و گر شیشه پر آب زمزم بدی
شدی زیر این سرکش تند و تیز
هم آن خرد خرد و هم این ریزه ریز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برون آمدیم از نشابور مست
سراسیمه و رفته دلها ز دست
هوش مصنوعی: از نشابور بیرون آمدیم، در حالی که مست و شگفتزده بودیم و دلهایمان را گم کرده بودیم.
مرا یار کی بود بس مهربان
خدایش به رحمت کناد این زمان
هوش مصنوعی: دوست من که همیشه بسیار مهربان است، اکنون به دعا نیاز دارد و امیدوارم خداوند به او لطف و رحمت کند.
بطی داشت اندر بغل پُر شراب
دلی پر نشاط و سری پر شتاب
هوش مصنوعی: یک بطری در بغل داشت و پر از شراب بود، دلی شاداب و سری پر از شوق و هیجان داشت.
فرو تاخت تا کاسه گیرد مگر
خطا کرد اسبش درآمد به سر
هوش مصنوعی: سوارکاری به سرعت تاخت تا کاسه ای بگیرد، ولی شاید اشتباه کرد و اسبش از مسیر منحرف شد.
بیفتاد از اسب و برخاست چست
سلامت شراب آبگینه درست
هوش مصنوعی: از اسب افتاد ولی به سرعت بلند شد و سلامتیاش را با نوشیدن شراب شفاف و گوارا به دست آورد.
یکی گفت اگر مرد رستم بدی
و گر شیشه پر آب زمزم بدی
هوش مصنوعی: یکی گفت: اگر تو مثل رستم دلیر باشی یا مانند شیشهای که پر از آب زمزم است، باز هم هیچکدام از اینها به تنهایی ارزش را بالا نمیبرد، چون آنچه مهم است، دل و ایمان انسان است.
شدی زیر این سرکش تند و تیز
هم آن خرد خرد و هم این ریزه ریز
هوش مصنوعی: تو در زیر این موجهای سخت و تند، هم از خرد و هم از ریزشهای کوچک به خوبی تجربه و یادگیری کسب کردهای.