گنجور

بخش ۳۱ - حفظ اعتدال

کسی را که می دم به دم می خورد
نماند ازاو هیچ تا بنگرد
گرادمان کنی باده بریک قرار
همه ساله ایمن شوی از خُمار
به شرطی که در نگذری ز اعتدال
وگرنه نیارد مزاج احتمال
مکن گرچه غالب تو باشی مری
برون شو اگر عاقلی از عِری
گرو هم نبندی که مرد خرد
نبندد گرو نیز اگر می‌برد
چو مجلس گران گردد و کلّه پُر
مقام ستیز و مری نیست مُر
چه ناچاره می‌بایدت کرد ایست
اگر بر رگی می‌زنی عیب نیست
غنیمت شمر گر چو حیلت گران
ز خود بگذرانی شرابی گران
اگر بر توان بست چالاکی است
که نا التفاتی ز ناباکی است

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.