گنجور

بخش ۳۰ - حکایت

سرآشفته ای مستِ خود رای بود
که در کشمرش پیش از این جای بود
سحرخواره ای شب نشین روز مست
می و مطربی را شده زیر دست
مُدام او ز آتش غذا ساخته
ز آب منی خود بپرداخته
نمیخورد بی چاره از هر ابا
بود کم تر از چمچمه ای شوربا
نه شربت چشیدی نه خوردی طعام
سراسیمه بودی مدام از مدام
شبی در برش آن سزای هجا
نفس منقطع شد ازو بر فجا
برآورد مطرب غریو و غرنگ
که راه نفس شد برین ترک تنگ
دویدند یاران او بر سرش
فروبسته دیدند دم در برش
رئیس ده و کدخدایان به هم
هراسان که گردند از آن متّهم
جگرگاه بی چاره بگشافتند
جگر، پوده و دل، سیه یافتند
چنین چند کس دیده ام کز شراب
فرورفت ناگه خراب و یباب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرآشفته ای مستِ خود رای بود
که در کشمرش پیش از این جای بود
هوش مصنوعی: شخصی که سرش گیج و خواب‌آلود است، به خواسته‌های خود توجهی ندارد و در سرزمین خود، پیش از این، جایگاه و مقام ویژه‌ای داشته است.
سحرخواره ای شب نشین روز مست
می و مطربی را شده زیر دست
هوش مصنوعی: شبی که بیدار بود، اکنون دیگر خوابش برده و در روز به خاطر نوشیدن شراب و گوش دادن به موسیقی، حالش تغییر کرده است.
مُدام او ز آتش غذا ساخته
ز آب منی خود بپرداخته
هوش مصنوعی: او همیشه از آتش غذایی تهیه می‌کند و از آب منی خود بهره‌برداری می‌کند.
نمیخورد بی چاره از هر ابا
بود کم تر از چمچمه ای شوربا
هوش مصنوعی: بیچاره به هیچ عنوان از چیزی که برایش فراهم شده است استفاده نمی‌کند و حتی کمتر از یک قاشق کوچک خوراک هم نصیبش نمی‌شود.
نه شربت چشیدی نه خوردی طعام
سراسیمه بودی مدام از مدام
هوش مصنوعی: تو نه از شیرینی نوشیدی و نه از غذا خوردی، همیشه در حال اضطراب و تشویش بودی.
شبی در برش آن سزای هجا
نفس منقطع شد ازو بر فجا
هوش مصنوعی: در شبی که در کنار او بودم، نفس‌ام به خاطر زیبایی‌اش به تندی قطع شد و از این حالت به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم.
برآورد مطرب غریو و غرنگ
که راه نفس شد برین ترک تنگ
هوش مصنوعی: موسیقی‌دان صدای بلند و نغمه‌اش را آغاز کرد، به طوری که نفس‌کشیدن در این محیط باریک دشوار شد.
دویدند یاران او بر سرش
فروبسته دیدند دم در برش
هوش مصنوعی: یاران او به سرعت به سراغش آمدند و متوجه شدند که در در کنار او بسته شده است.
رئیس ده و کدخدایان به هم
هراسان که گردند از آن متّهم
هوش مصنوعی: رئیس روستا و کدخدایان از ترس به هم نگاه می‌کنند که مبادا به خاطر یک متهم دچار مشکل شوند.
جگرگاه بی چاره بگشافتند
جگر، پوده و دل، سیه یافتند
هوش مصنوعی: دل و جگر بیچاره را که به زخم‌های عمیق دچار شده بودند، جراحت کردند و نتیجه این کار، غم و اندوهی سیاه بر دل‌ها و جان‌ها نشاندند.
چنین چند کس دیده ام کز شراب
فرورفت ناگه خراب و یباب
هوش مصنوعی: چند نفر را دیده‌ام که ناگهان به خاطر شراب به هم ریخته و نابود شده‌اند.