بخش ۲۳ - حذر از ناجنس
مکن تا توانی به ناجنس میل
منه خانه بنیاد بر راهِ سیل
بود صحبت ناسزا فیالمثل
چو مستی که افعی نهد در بغل
ز جاهل بترس این مثل هم خوش است
که در زیر خاکسترش آتش است
حذر کن ز هم صحبتِ ناپسند
که از تَخم حنظل محال است قند
چو ضایع کنی بهرۀ روزگار
پشیمانی آنگه نیاید به کار
حریفی مکن با فراتر نشین
وگرنه به حسرت بر آذر نشین
به صابون بشوی از فرومایه دست
وز آن کهالفتش با فرومایه هست
فرومایه را رَه مده زینهار
که هرگز به خیرت نیاید به کار
به کُل از حریفِ مُعَربد ببُر
که از خود ندارد خبر چون شتر
بدان تا بدانی که معنیِ دوست
حریفِ وفادارِ پاکیزه خوست
دو مشکل بود هر دو در در کثیف
که بد مست و بد خفت باشد حریف
ازین هر دو واجب شناس احتراز
وگر نه مکن کار بر خود دراز
اگر عاجز آیی به دفع بلا
به دستِ جنونی شوی مبتلا
بخش ۲۲ - به مستی سواری مکن: به پایانِ مستی سواری مکنبخش ۲۴ - در جستن یار همجنس: نشاید بر اسرار کردن ستیز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مکن تا توانی به ناجنس میل
منه خانه بنیاد بر راهِ سیل
هوش مصنوعی: به هیچ وجه به چیزهای بیکیفیت و نامناسب تمایل نشان نده و در کارهایت اساس و بنیانیگزاری نکن که پایدار نیست و مانند سیل به راحتی خراب میشود.
بود صحبت ناسزا فیالمثل
چو مستی که افعی نهد در بغل
هوش مصنوعی: گفتن حرفهای زشت و بیهوده مثل آن است که مستی افعی را در آغوش بگیرد.
ز جاهل بترس این مثل هم خوش است
که در زیر خاکسترش آتش است
هوش مصنوعی: از نادان پرهیز کن، زیرا او مانند آتش زیر خاکستر است که به ظاهر خاموش به نظر میرسد اما در واقع همیشه آماده شعلهور شدن است.
حذر کن ز هم صحبتِ ناپسند
که از تَخم حنظل محال است قند
هوش مصنوعی: مواظب باش با افرادی که خوب نیستند، معاشرت نکنی؛ چون از دانههای تلخ حنظل هرگز شیرینی بهدست نمیآید.
چو ضایع کنی بهرۀ روزگار
پشیمانی آنگه نیاید به کار
هوش مصنوعی: اگر بهرهبرداری از زمان را بیملاحظه و غیرمسئولانه هدر دهی، زمانی که به پشیمانی بیفتی، دیگر هیچ فایدهای نخواهد داشت.
حریفی مکن با فراتر نشین
وگرنه به حسرت بر آذر نشین
هوش مصنوعی: با کسی که از تو بالاتر است، رقابت نکن؛ وگرنه به حسرت و افسوس دچار خواهی شد.
به صابون بشوی از فرومایه دست
وز آن کهالفتش با فرومایه هست
هوش مصنوعی: دستت را با صابون بشوی تا از جمع افرادی که ارزش کمتری دارند دور شوی، زیرا دوستی با کسانی که خود را پایینتر از آنچه هستند میبینند، تو را نیز بیارزش میکند.
فرومایه را رَه مده زینهار
که هرگز به خیرت نیاید به کار
هوش مصنوعی: نباید به انسانهای بیارزش و کمتجربه اجازه دهی که در کارها و تصمیمات تو دخالت کنند، زیرا همکاری با آنها به نفع تو نخواهد بود و چیزی جز ضرر برایت به همراه نخواهد داشت.
به کُل از حریفِ مُعَربد ببُر
که از خود ندارد خبر چون شتر
هوش مصنوعی: از دشمنی که هیچگونه آگاهی از خود ندارد، فاصله بگیر؛ زیرا مانند شتری است که فقط به جلو میخزد و از محیطش بیخبر است.
بدان تا بدانی که معنیِ دوست
حریفِ وفادارِ پاکیزه خوست
هوش مصنوعی: بدان که معنا و مفهوم دوست در واقع همان همراهی وفادار و خوشنهادی است که پاک و بیآلایش است.
دو مشکل بود هر دو در در کثیف
که بد مست و بد خفت باشد حریف
هوش مصنوعی: دو مشکل در یک نقطه وجود دارد: یکی اینکه در این مکان کثیف، فردی بدخو و بدرفتار، رفیقی برای هم نشینی وجود دارد.
ازین هر دو واجب شناس احتراز
وگر نه مکن کار بر خود دراز
هوش مصنوعی: از این دو واجب، دوری کن وگرنه کار را بر خود سخت نکن.
اگر عاجز آیی به دفع بلا
به دستِ جنونی شوی مبتلا
هوش مصنوعی: اگر نتوانی بلایی را از خود دور کنی، به وسیله یک جنون و دیوانگی گرفتار میشوی.