بخش ۲۲ - به مستی سواری مکن
به پایانِ مستی سواری مکن
سبکساری و بیقراری مکن
تو مفلوجی و بارگی باد پای
اگر عقل داری نجنبی ز جای
چو نتوان همی بر زمین رفت راست
تمنّای معراج کردن خطاست
سلیمان نِهای بادبازی مکن
چو دندانْنداری گرازی مکن
نه نیرویِ بازو و نه زور پای
مکن بر عنان ور کیب آزمای
حذر واجب است از کمیِت مدام
که هم بد رکاب است و هم بد لگام
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به پایانِ مستی سواری مکن
سبکساری و بیقراری مکن
هوش مصنوعی: در انتهای خوشی و لذت، سبکسر و بیدقت نباش، و از حال و هوای خوب خود غافل نشو.
تو مفلوجی و بارگی باد پای
اگر عقل داری نجنبی ز جای
هوش مصنوعی: تو در وضعیت ناتوانی هستی و چنان که پاهایت از حرکت بازمانده، اگر کمی عقل و درک داشته باشی، نباید بیجهت و بیفکری از جایت حرکت کنی.
چو نتوان همی بر زمین رفت راست
تمنّای معراج کردن خطاست
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی بهطور مستقیم به اهداف بلند و بزرگت دست یابی، پس آرزوی ترقی و رسیدن به عرش بالا برایت درست نیست.
سلیمان نِهای بادبازی مکن
چو دندانْنداری گرازی مکن
هوش مصنوعی: سلیمان را در اینجا تشبیه کرده به شخصی که در مقام قدرت و نفوذ است، اما اگر خود را ناتوان احساس کند نباید ادای قدرت را درآورد. در واقع، اگر نمیتوانی چیزی را به درستی انجام دهی، بهتر است از آن پرهیز کنی و خودت را در آن موقعیت قرار ندهی.
نه نیرویِ بازو و نه زور پای
مکن بر عنان ور کیب آزمای
هوش مصنوعی: نه به قدرت دست و نه به نیروی پا تکیه کن؛ اگر میخواهی زمانی را امتحان کنی، این کار را نکن.
حذر واجب است از کمیِت مدام
که هم بد رکاب است و هم بد لگام
هوش مصنوعی: باید از کسی که همیشه کمطاقت و ناتوان است، دوری کرد؛ زیرا او نه تنها همراه خوبی نخواهد بود، بلکه در هدایت و رهبری نیز ایراداتی دارد.