گنجور

بخش ۲۱ - ادب میزبانی

چو در خانه مهمان بری از پگاه
حجاب تکلّف برافگن ز راه
نخست از تر و خشک و شیرین و شور
حدیثِ سلیمان شنیدی و مور
بنه ما حضر پیش بی‌عذر خواه
به میلِ حریفان کنی اوّل نگاه
کسی را که رغبت بود می بده
ابا کرده را لقمه‌ای پیش‌نه
کبابی حکیمانه، سرجوشکی
مغولانه او ما جکی، مرغکی
ز هرچ آن سبک‌تر برآید ز دست
نباید درِ نقد بر نسیه بست
سماع خوش و مطربِ تازه‌روی
سراینده‌یی نغز پاکیزه‌گوی
بساطِ مکان از بسیطش مکین
خوش و تازه یعنی بهشت برین
ز شطرنج و نرد و کتاب احتراز
روا نیست در مجلسِ لهو و ناز
ولیکن نه چندان که وقتِ نشاط
ملالت پدید آید از انبساط
حریفانه اوّل به دفع خُمار
به رفق و مدارا شرابی بدار
چو کم شد بخار خمار از دماغ
شود رویِ پژمرده دل چون چراغ
بگستر به هنگامِ رغبت سماط
کند هرکس آن گه به خوردن نشاط
چو خوان بر گرفتند و خوردند آش
مده می پیاپی موکّل مباش
بهل تا شود آز معده تمام
طبیعت تقاضا کند بر مدام
به می باز چون دستِ رغبت برند
روا باشد از دوست کامی خورند
چو در داد سرده شرابِ گران
به پای علم از کران تا کران
سزد گر شفاعت کند میزبان
به گردِ دهن در فگنده زبان
که بر سر مکش کاسه و پر مده
ولی سرده البتّه ندهد فره
بود هم که دفعِ ملالت کند
علی‌الفور دوری حوالت کند
سر قوم ده را محابا رواست
ولیکن به جایی که حق است و راست
بزرگی بود صاحبِ نهی و امر
نگیرد برو خرده‌ای زید و عمرو
دگر میزبان را حمایت کند
تنک معده را هم عنایت کند
حریفی بود خوش‌نشین کم‌شراب
مریضی ز بیماری‌یی خورده تاب
ازین جنس افتد محابا و میل
ولی دیگران را سپارد به سیل
به جایی که واجب کند واجب است
که او پیشِ عیب و هنر حاجب است
چو منصف بود مرد و صاحب وقوف
کس انگشت رد ننهدش بر حروف
نشاید به فرمان دهی ناشناخت
نو آموز به که توسن نتاخت
چو رفتی زِ مجلس سویِ خواب‌جای
پس از خوابِ مستی به مجلس مه‌آی
به جایی که خوردی ز اوّل شراب
نگه‌دار جا تا به هنگام خواب
چو مجلس ز جایی به جایی برند
پراکندگی در میان آورند
ز مجلس به سر وقتِ بستان مرو
ز بستان سوی زهر مستان مرو
هم آن جا بخور باده بی‌داوری
کز آن‌جا روی زهر مستان خوری
بسی آزمودیم در گرم و سرد
کسی جمع ضدّان نیارست کرد
دو قوم و دو مجلس دو ناهم‌سرند
به هر حال ضدّانِ یک‌دیگرند
و گر بایدت رفت بی‌اختیار
مکن رو تُرُش شوره‌ای بر میار
به فرصت ز ناجنس پرهیز کن
به تلخی مکن شکّرآمیز کن
تُرُش‌روی در هیچ محفل مباش
قدح نوش کن زهرِ قاتل مباش
اگر از خمارت عذاب است و رنج
شکنجه مکن خویشتن را چو گنج
فرو کش یکی کاسۀ سرسیاه
برستی ز رنج خمار از پاه
گرت خوش بود ورنه خرّم نشین
چنان کز تو خوش‌دل بود هم‌نشین
سبک روح خود کی گرانی کند
فرشته‌صفت زندگانی کند
مکن، می مرو مست در کوه و راه
که عیبی عظیم است و رسمی تباه
محابات بدمستی از مردمی‌ست
که هر نکته‌یی نشترِ کژدمی است
نظر پیش گیر و سرافکَنده باش
به هرکس که پیش‌آمدت بنده باش
کند آفرین بر تو اهلِ خرد
که پاکیزه گوهر چنین بگذرد
به مستی مکن از خدمت بازخواست
چو هشتیار گشتی ملامت رواست
به هشیاری اش لت زن و سخت گوی
به مستی میاور گناهش به روی
به مستی و هشیاری ار خو کنی
که جرم خطاکرده معفو کنی
خدا از تو خشنود و خلق از تو شاد
همین است و بس آفرین بر تو باد
مزن لاف و گردِ ملامت مپوی
بد و نیکِ مستان میاور به روی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو در خانه مهمان بری از پگاه
حجاب تکلّف برافگن ز راه
هوش مصنوعی: وقتی که مهمانی به خانه‌ات می‌آید، از صبح زود دغدغه‌های اضافی را کنار بگذار و بی‌نقاب و بدون تکلف به او خوشامد بگو.
نخست از تر و خشک و شیرین و شور
حدیثِ سلیمان شنیدی و مور
هوش مصنوعی: ابتدا از داستان سلیمان و مورچه، سخن از همه چیزهایی که تر و خشک و شیرین و شور است، شنیدی.
بنه ما حضر پیش بی‌عذر خواه
به میلِ حریفان کنی اوّل نگاه
هوش مصنوعی: اگر خود را در محضر کسی بدون عذر و بهانه برسانی، باید ابتدا با چشمان محبت‌آمیز به دوست‌های او نگاهی کنی.
کسی را که رغبت بود می بده
ابا کرده را لقمه‌ای پیش‌نه
هوش مصنوعی: هرکس که تمایل دارد، به او لقمه‌ای می‌دهند؛ اما کسی که رغبت ندارد، او را با بی‌محلی رد می‌کنند.
کبابی حکیمانه، سرجوشکی
مغولانه او ما جکی، مرغکی
هوش مصنوعی: در این متن اشاره به غذایی لذیذ و خاص به سبک مغولی شده است. غذاهایی که به صورت ویژه و با دقت تهیه می‌شوند، مانند کباب که اشاره به طعم و مزه عالی آن دارد. همچنین به جوجه‌کباب یا مرغ هم اشاره شده که نشان‌دهنده تنوع غذایی و خوشمزگی آن‌هاست.
ز هرچ آن سبک‌تر برآید ز دست
نباید درِ نقد بر نسیه بست
هوش مصنوعی: هر چه از دست انسان سبکتر و راحت‌تر به دست آید، نباید برای آن هزینه‌ای را که در آینده به آن تعلق می‌گیرد، به حالتی موقت و بی‌ارزش تبدیل کرد.
سماع خوش و مطربِ تازه‌روی
سراینده‌یی نغز پاکیزه‌گوی
هوش مصنوعی: به صدای دلنشین و نوازنده‌ای تازه‌کار گوش می‌دهم که با زبانی زیبا و خالص آهنگی می‌سازد.
بساطِ مکان از بسیطش مکین
خوش و تازه یعنی بهشت برین
هوش مصنوعی: مکان و جایگاه بهشت واقعی از سادگی و زیبایی خود می‌درخشد و جلوه‌ای دلنشین و تازه دارد.
ز شطرنج و نرد و کتاب احتراز
روا نیست در مجلسِ لهو و ناز
هوش مصنوعی: در مجالس خوش‌گذرانی و سرگرمی، دوری از بازی‌های فکری مثل شطرنج و نرد، یا مطالعه کتاب، مناسب نیست.
ولیکن نه چندان که وقتِ نشاط
ملالت پدید آید از انبساط
هوش مصنوعی: اما نه به اندازه‌ای که در زمان شادابی، دلزدگی و خستگی از سرخوشی به وجود بیاید.
حریفانه اوّل به دفع خُمار
به رفق و مدارا شرابی بدار
هوش مصنوعی: در ابتدا با دوستانه‌گی و ملایمت، مشکل خماری را برطرف کن و نوشیدنی‌ای را آماده کن.
چو کم شد بخار خمار از دماغ
شود رویِ پژمرده دل چون چراغ
هوش مصنوعی: وقتی که حالت سرخوشی و مستی کم می‌شود، چهره‌ دل پژمرده و غمگین می‌شود، مانند چراغی که خاموش می‌شود.
بگستر به هنگامِ رغبت سماط
کند هرکس آن گه به خوردن نشاط
هوش مصنوعی: هر کسی در زمان مناسب و با اشتیاق سفره را گسترانده و وقتی که وقت خوردن خوشحالی است، از آن استفاده می‌کند.
چو خوان بر گرفتند و خوردند آش
مده می پیاپی موکّل مباش
هوش مصنوعی: وقتی سفره را برداشتند و آش را خوردند، دیگر مشغول نوشیدن مداوم می نباش.
بهل تا شود آز معده تمام
طبیعت تقاضا کند بر مدام
هوش مصنوعی: بگذار که آرامش معده برقرار شود، زیرا تمام طبیعت همواره درخواست می‌کند که این آرامش ادامه یابد.
به می باز چون دستِ رغبت برند
روا باشد از دوست کامی خورند
هوش مصنوعی: اندکی شراب بنوش و چون به می، تمایل نشان دهی، این کار از دوستی که به تو محبت دارد، پذیرفتنی است.
چو در داد سرده شرابِ گران
به پای علم از کران تا کران
هوش مصنوعی: وقتی که در مورد علم و دانش بحث می‌کنیم، شراب گرانبها و باکیفیت را در نظر بگیر که به تمام نقاط دنیا نفوذ دارد.
سزد گر شفاعت کند میزبان
به گردِ دهن در فگنده زبان
هوش مصنوعی: اگر میزبان زبانی که در دهن دارد را به دیگران منتقل کند، این کار سزاوار است.
که بر سر مکش کاسه و پر مده
ولی سرده البتّه ندهد فره
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که نباید در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها تسلیم شد و نباید به راحتی خود را تسلیم ناکامی‌ها کرد. به عبارتی دیگر، حتی اگر با ناملایماتی مواجه شوید، نباید از تلاش و کوشش دست بردارید. در واقع، این پیغام از اهمیت مقاومت و پافشاری در برابر سختی‌ها حکایت دارد.
بود هم که دفعِ ملالت کند
علی‌الفور دوری حوالت کند
هوش مصنوعی: اگر هم کسی بخواهد زود از داری دوری کند، می‌تواند با انجام کارهایی که ملالت را از بین می‌برد، این کار را انجام دهد.
سر قوم ده را محابا رواست
ولیکن به جایی که حق است و راست
هوش مصنوعی: سرپرست گروه باید بر دیگران احترام بگذارد و ملاحظه کند، اما تنها در جایی که حق و حقیقت وجود دارد.
بزرگی بود صاحبِ نهی و امر
نگیرد برو خرده‌ای زید و عمرو
هوش مصنوعی: بزرگی وجود دارد که در کارهای خود هیچ انتقادی به زید و عمرو ندارد و نمی‌خواهد به کار آنها ایرادی بگیرد.
دگر میزبان را حمایت کند
تنک معده را هم عنایت کند
هوش مصنوعی: میزبان باید به مهمانان خود رسیدگی کند و حتی به کسانی که کمبود دارن هم توجه کند.
حریفی بود خوش‌نشین کم‌شراب
مریضی ز بیماری‌یی خورده تاب
هوش مصنوعی: در جمعی دوستانه، رفیقی بود که گرچه کم‌نوش بود، اما به دلیل بیماری‌اش حال و حوصله‌اش تحت تأثیر قرار گرفته بود.
ازین جنس افتد محابا و میل
ولی دیگران را سپارد به سیل
هوش مصنوعی: از این نوع ترس و تردید دوری کن و به دیگران اجازه بده که به سرنوشت خودشان دچار شوند.
به جایی که واجب کند واجب است
که او پیشِ عیب و هنر حاجب است
هوش مصنوعی: به مکانی که لازم است، لازم است که او در برابر عیب و هنر، پرده‌نشین است.
چو منصف بود مرد و صاحب وقوف
کس انگشت رد ننهدش بر حروف
هوش مصنوعی: وقتی مردی عادل و آگاه باشد، کسی نمی‌تواند به او ایراد بگیرد یا او را زیر سؤال ببرد.
نشاید به فرمان دهی ناشناخت
نو آموز به که توسن نتاخت
هوش مصنوعی: شایسته نیست به کسی که تازه‌کار و ناآشناست، دستور دهی و هدایتش کنی؛ زیرا او مانند اسبی است که هنوز تمرین نکرده و بی‌تجربه است.
چو رفتی زِ مجلس سویِ خواب‌جای
پس از خوابِ مستی به مجلس مه‌آی
هوش مصنوعی: زمانی که از جمع و مجلس بیرون می‌روی و به خوابگاهت می‌روی، پس از آنکه در خواب مستی غرق شدی، دوباره به آن مجلس زیبا و دلکش برگرد.
به جایی که خوردی ز اوّل شراب
نگه‌دار جا تا به هنگام خواب
هوش مصنوعی: در جایی که از ابتدا از شراب نوشیدی، مکانی را محفوظ نگه‌دار تا زمانی که بخواهی بخوابی.
چو مجلس ز جایی به جایی برند
پراکندگی در میان آورند
هوش مصنوعی: وقتی که جمعی از یک مکان به مکان دیگر می‌روند، باعث می‌شود که آنها از هم فاصله بگیرند و پراکندگی به وجود آید.
ز مجلس به سر وقتِ بستان مرو
ز بستان سوی زهر مستان مرو
هوش مصنوعی: از جمع به موقع باغ نرو، از باغ به سمت سرمستی و شریعت نرو.
هم آن جا بخور باده بی‌داوری
کز آن‌جا روی زهر مستان خوری
هوش مصنوعی: در آنجا بنوش باده‌ای بدون قضاوت، زیرا از آنجا اثر شراب‌بازان را تجربه خواهی کرد.
بسی آزمودیم در گرم و سرد
کسی جمع ضدّان نیارست کرد
هوش مصنوعی: ما در شرایط مختلف امتحان‌های زیادی کردیم، اما هیچ‌کس نتوانست به طور همزمان با افرادی که مخالف هستند، کنار بیاید.
دو قوم و دو مجلس دو ناهم‌سرند
به هر حال ضدّانِ یک‌دیگرند
هوش مصنوعی: دو گروه و دو جلسه، با یکدیگر تفاوت دارند و در هر صورت مخالف همدیگر هستند.
و گر بایدت رفت بی‌اختیار
مکن رو تُرُش شوره‌ای بر میار
هوش مصنوعی: اگر در موقعیتی قرار گرفتی که ناچار به رفتن هستی، بدون هیچ گونه تلخی و ناراحتی اقدام کن و چهره‌ات را عبوس نساخت.
به فرصت ز ناجنس پرهیز کن
به تلخی مکن شکّرآمیز کن
هوش مصنوعی: به جای استفاده از چیزهای نامطلوب و بی‌ارزش، سعی کن از فرصت‌ها به خوبی استفاده کنی و موقعیت‌ها را به نحو مثبتی رقم بزن.
تُرُش‌روی در هیچ محفل مباش
قدح نوش کن زهرِ قاتل مباش
هوش مصنوعی: در هیچ مکان و جمعی چهره عبوس نداشته باش و از زندگی لذت ببر، زیرا زندگی کوتاه‌تر از آن است که در غم و اندوه بگذرانیم.
اگر از خمارت عذاب است و رنج
شکنجه مکن خویشتن را چو گنج
هوش مصنوعی: اگر درد و عذابی از عشق تو به من می‌رسد، پس چرا خودم را آزار می‌دهم؟ مثل گنجی ارزشمند باید از خودم مراقبت کنم.
فرو کش یکی کاسۀ سرسیاه
برستی ز رنج خمار از پاه
هوش مصنوعی: فرو رفتن یک کاسه از سر سیاه، ناشی از درد و رنج ناشی از خماری است.
گرت خوش بود ورنه خرّم نشین
چنان کز تو خوش‌دل بود هم‌نشین
هوش مصنوعی: اگر خوشحالی، خوش باش وگرنه به همان شیوه‌ای زندگی کن که دیگران از تو راضی و خوشحال باشند.
سبک روح خود کی گرانی کند
فرشته‌صفت زندگانی کند
هوش مصنوعی: روح سبک ما چگونه می‌تواند سنگینی کند، وقتی که موجودی فرشته‌صفت زندگی را تجربه کند؟
مکن، می مرو مست در کوه و راه
که عیبی عظیم است و رسمی تباه
هوش مصنوعی: از بی‌ملاحظگی و سرخوشی در کوه و راه پرهیز کن، چرا که این کار نادرست و بی‌خودانه‌ای است که تباهی خاصی به دنبال دارد.
محابات بدمستی از مردمی‌ست
که هر نکته‌یی نشترِ کژدمی است
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که افرادی که به سمت مستی و بی‌پروا بودن می‌روند، معمولاً از روی محبت و عشق به دیگران عمل می‌کنند. اما نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که هر حرف یا عمل آنها می‌تواند تأثیر منفی و مضر داشته باشد، مانند نیش زدن یک کژدم. به عبارت دیگر، رفتارهای ظاهراً خوشایند آنها ممکن است در پس‌زمینه خطرناک و آسیب‌زننده باشد.
نظر پیش گیر و سرافکَنده باش
به هرکس که پیش‌آمدت بنده باش
هوش مصنوعی: به دیگران احترام بگذار و خود را فروتن نشان بده، چرا که هر کس که با تو برخورد می‌کند، ممکن است به نوعی در زندگی‌ات تاثیر داشته باشد.
کند آفرین بر تو اهلِ خرد
که پاکیزه گوهر چنین بگذرد
هوش مصنوعی: ای کسانی که در خرد و دانایی جایگاه بلندی دارید، شایسته‌اید که به شما آفرین گفته شود، زیرا در دامن پاکی و رزیلت خودتان را حفظ کرده‌اید.
به مستی مکن از خدمت بازخواست
چو هشتیار گشتی ملامت رواست
هوش مصنوعی: به خاطر مستی‌ات از خدمت و کار خود عذرخواهی نکن، اما وقتی که هوشیار شدی، می‌توانی خود را برای اشتباهاتت مورد بازخواست قرار دهی.
به هشیاری اش لت زن و سخت گوی
به مستی میاور گناهش به روی
هوش مصنوعی: به او هشدار بده و با قاطعیت حرف بزن، اما در حال مستی او را سرزنش نکن و گناهش را بر دوش او نگذار.
به مستی و هشیاری ار خو کنی
که جرم خطاکرده معفو کنی
هوش مصنوعی: اگر در حالت مستی یا هشیاری به خودت اجازه دهی که خطاهای دیگران را ببخشی، می‌توانی به آرامش دست یابی.
خدا از تو خشنود و خلق از تو شاد
همین است و بس آفرین بر تو باد
هوش مصنوعی: خدا از تو راضی است و مردم از تو خوشحالند. همین کافی است و بر تو باید آفرین گفت.
مزن لاف و گردِ ملامت مپوی
بد و نیکِ مستان میاور به روی
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و از انتقاد فرار نکن. خوب و بد در زندگی مستان را به رخ نکش.

حاشیه ها

1398/09/09 12:12
رحیم غلامی

با سلام در بیت پنجم کلمه او ما جکی را لطفاً به اوماجکی تغییر بدهید. آش اُماج: ماده اصلی این آش، آرد گندم است که ان را با کمی روغن «سرشته» و از سوراخهای غربالی ریز یا الک درشتی رد میکنند. به این دانه های آرد که از سوراخ های غربال یا الک رد میشود، «اماج» میگویند. این آش با مراسمی خاص همراه با دعا و نیایش پخته می شود.
پیوند به وبگاه بیرونی/