گنجور

بخش ۱۹ - حکایت

یکی بود در شهرِ تون پیش ازین
که از صحبتش خلق بودی حزین
نبودی دمی بی‌حریف و شراب
حریفان و لیکن ازو در عذاب
عجب عادتی خوی بی‌چاره بود
نه گه‌گاه بودی که همواره بود
ز مجلس به هر چاره و حیلتی
نرفتی برون تا نخوردی لتی
چو دستش فرو کوفتندی و سخت
سویِ خانه رفتی سراسیمه بخت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی بود در شهرِ تون پیش ازین
که از صحبتش خلق بودی حزین
هوش مصنوعی: در گذشته، فردی در شهر تون زندگی می‌کرد که صحبت‌هایش سبب اندوه و ناراحتی مردم می‌شد.
نبودی دمی بی‌حریف و شراب
حریفان و لیکن ازو در عذاب
هوش مصنوعی: مدتی بدون دوست و شراب خوش گذران نبوده‌ام، اما در عین حال از این وضعیت در رنج و عذاب هستم.
عجب عادتی خوی بی‌چاره بود
نه گه‌گاه بودی که همواره بود
هوش مصنوعی: چه عادت عجیبی داشت این بی‌چاره! نه اینکه گاهی اوقات این‌گونه باشد، بلکه همیشه همین‌طور بود.
ز مجلس به هر چاره و حیلتی
نرفتی برون تا نخوردی لتی
هوش مصنوعی: تو با همه تدبیرها و راه‌های ممکن نتوانستی از جمع خارج شوی تا اینکه ضربه‌ای را تجربه کردی.
چو دستش فرو کوفتندی و سخت
سویِ خانه رفتی سراسیمه بخت
هوش مصنوعی: زمانی که او به شدت دستش را به زمین کوبید و با اضطراب به سمت خانه رفت، بخت و اقبالش نیز تحت تأثیر قرار گرفت.