بخش ۱۸ - دو تعلیم
گروه سه دیگر جهان گشتگان
همه پخته کاران آغشتگان
ریاضت کشان در فنون هنر
ز اسرارِ مردانِ حق با خبر
ز دنیا و دین بهره برداشته
سر حرص و کین پی سپر داشته
خردمند پاکیزه اخلاق و خو
پرستندۀ رسم و راهِ نکو
به تعلیمِ ایشان شده بهرهمند
به رأی رزین و به بخت بلند
مرا بود در عنفوان شباب
دو تعلیم و هر دو در اندر صواب
یکی با جوانان خودرأیِ مست
در افتادن و دست بردن به دست
یکی با نصیحتگرانِ کهن
مبارکدم و خوشدل و خوشسخن
چو یک هفته با همسران بودمی
تماشا کنان مِیخوران بودمی
هوایِ مقاماتِ پیرانِ راز
مرا بر فگندی ازان جمع باز
زیارت به صاحبدلان بردمی
نسیمی از آن گلستان بردمی
ز قلزم به مقدار ادراکِ خویش
نمآلوده میکردمی خاک خویش
نه خود کز صدفهایِ گوهر نثار
به زیور گران کردمی گوشوار
دمِ عیسوی زنده کردی موات
خضِر بودمی خورده آبِ حیات
از آن جمع چون رخت بر بستمی
ضرورت به اضداد پیوستمی
چو بر کف مدامت بود بر دوام
نگهداشت باید رهِ خاص و عام
تو هم ای پسر در سرایِ مجاز
چنان کاقتضا کرد با وقت ساز
بخود رأیی و خود پرستی مرو
که هستی به یک جام مستی گرو
بکوش ای پسر تا زِ مبدای کار
بنای طبیعت نِهی استوار
طبیعت چو بر خمر بنشست راست
پرستیدنِ می مسلّم تراست
اگر عادت از ابتدا بد کنی
خلافِ ره و رسمِ بخرد کنی
شود با تو آن عادتِ بد قدیم
بمانی زِ بد در عذابِ الیم
و گر خوف را رسم نیکو کنی
بدن را به تدریج خوشخو کنی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گروه سه دیگر جهان گشتگان
همه پخته کاران آغشتگان
هوش مصنوعی: گروه سومی که در جهان هستند، شامل افرادی میشود که تجربیات زیادی دارند و کارهای خود را با دقت انجام میدهند.
ریاضت کشان در فنون هنر
ز اسرارِ مردانِ حق با خبر
هوش مصنوعی: کسانی که در هنرهای مختلف تمرین و تلاش میکنند، از رازهای مردان حق و حقیقت آگاه هستند.
ز دنیا و دین بهره برداشته
سر حرص و کین پی سپر داشته
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی از دنیا و دین خود بهرهمند است و برای حمایت از خود به دنبال بهانههایی برای حرص و دشمنی میباشد.
خردمند پاکیزه اخلاق و خو
پرستندۀ رسم و راهِ نکو
هوش مصنوعی: انسان بافرهنگ و داری اخلاق نیک، الگو و پیرو اصول و رفتارهای خوب است.
به تعلیمِ ایشان شده بهرهمند
به رأی رزین و به بخت بلند
هوش مصنوعی: آموزش آنها باعث شده که بهرهمندی از اندیشههای خوب و شانس بالا نصیبم شود.
مرا بود در عنفوان شباب
دو تعلیم و هر دو در اندر صواب
هوش مصنوعی: من در جوانی به دو چیز آموزش دیدم و هر دو به راستی مرا راهنمایی کردند.
یکی با جوانان خودرأیِ مست
در افتادن و دست بردن به دست
هوش مصنوعی: یکی به سرورنشینی جوانان مغرور و ناپخته، درگیر میشود و آنها را به چالش میکشد و به مراوده و دست دادن ترغیب میکند.
یکی با نصیحتگرانِ کهن
مبارکدم و خوشدل و خوشسخن
هوش مصنوعی: شخصی که با اندرزدهندگان قدیمی و خوشروحیه، خوشکلام و مثبتاندیش در ارتباط است، زندگی پربرکت و خوشحالتی دارد.
چو یک هفته با همسران بودمی
تماشا کنان مِیخوران بودمی
هوش مصنوعی: من یک هفته را با دوستان همراه بودم و در حال تماشا از آنها، مشغول نوشیدن میشدم.
هوایِ مقاماتِ پیرانِ راز
مرا بر فگندی ازان جمع باز
هوش مصنوعی: هوای مقامهای درویشان و عارفان مرا به جایی کشانده که از آن جمع و اجتماع دور شوم.
زیارت به صاحبدلان بردمی
نسیمی از آن گلستان بردمی
هوش مصنوعی: نسیمی از آن گلزار را به همراه خود میبردم و به دیدار صاحبدلان میرفتم.
ز قلزم به مقدار ادراکِ خویش
نمآلوده میکردمی خاک خویش
هوش مصنوعی: از دریا به اندازه فهم و درک خود، زمین خود را پاک و بدون آلودگی میساختم.
نه خود کز صدفهایِ گوهر نثار
به زیور گران کردمی گوشوار
هوش مصنوعی: من نه از خودم که از مرواریدهایی که از صدفها بیرون میآید، گوشوارهای گرانبها ساختم.
دمِ عیسوی زنده کردی موات
خضِر بودمی خورده آبِ حیات
هوش مصنوعی: با نفس عیسوی، مردگان را زنده کردی، اگر خضر بودم، آب حیات را نوشیده بودم.
از آن جمع چون رخت بر بستمی
ضرورت به اضداد پیوستمی
هوش مصنوعی: وقتی از آن جمع جدا شدم، ناچار به چیزهای مخالف پیوستم.
چو بر کف مدامت بود بر دوام
نگهداشت باید رهِ خاص و عام
هوش مصنوعی: وقتی که در دست کسی چیزی پایدار و مداوم باشد، باید به دقت مراقب آن باشد و راهی مناسب برای نگهداشتن آن پیدا کند، چه برای خودش و چه برای دیگران.
تو هم ای پسر در سرایِ مجاز
چنان کاقتضا کرد با وقت ساز
هوش مصنوعی: ای پسر، در دنیای فانی، طبق آنچه که مناسب است و در زمانهی خودت جا دارد عمل کن.
بخود رأیی و خود پرستی مرو
که هستی به یک جام مستی گرو
هوش مصنوعی: خودت را مطمئن ندان و به خودت بیشتر از آنچه واجب است بها نده، زیرا زندگیات به یک دلیلی وابسته است که ممکن است در جستجوی خوشی و شادمانی باشد.
بکوش ای پسر تا زِ مبدای کار
بنای طبیعت نِهی استوار
هوش مصنوعی: ای پسر، تلاش کن که از آغاز طبیعت، بنیانی محکم و استوار بسازی.
طبیعت چو بر خمر بنشست راست
پرستیدنِ می مسلّم تراست
هوش مصنوعی: زمانی که طبیعت در خمر بنشیند، حقیقتاً پرستش شراب بر تو واجب میشود.
اگر عادت از ابتدا بد کنی
خلافِ ره و رسمِ بخرد کنی
هوش مصنوعی: اگر از ابتدا عادتهای نادرست ایجاد کنی، به خلاف مسیر و چارچوبهای عقل رفتار کردهای.
شود با تو آن عادتِ بد قدیم
بمانی زِ بد در عذابِ الیم
هوش مصنوعی: با تو که میمانم، عادتی قدیمی دوباره به وجود میآید و از عذابی سخت رنج میبرم.
و گر خوف را رسم نیکو کنی
بدن را به تدریج خوشخو کنی
هوش مصنوعی: اگر به ترس شکل زیبایی بدهی، به مرور زمان بدن را خوشخو میکنی.