گنجور

بخش ۴

به وسع توانایی و تاب و توش
دمادم به خدمت زیادت بکوش
فرامُش مکن خویش را ای پسر
که ایمن نباشی به مال و به سر
چو خواهی که کسب سعادت کنی
به ناچار خدمت زیادت کنی
به بسیار خدمت توقّع مدار
که منّت پذیرد خداوندگار
برو حقّ خدمت به منّت بگیر
به خدمت میان بند و منّت پذیر
به هر حال واجب کند بر خَدَم
که دارد ره پادشا محترم
به هر چیز کاسایش و امن اوست
بکوشد در آن و بسازد نکوست
وگرچه نه فرموده ی پادشاست
چو در راحت او بکوشد رواست
ز هرچ اندر آن رنج و خرج و زیان
بود پادشا را مرو در میان
مبر رنج در کارهای حقیر
که فایت شود از شغل خطیر
چنان هم مشو غرق شغل عظیم
که اشغال کوچک بماند به نیم
اگر از تو مهمل شود کار خُرد
خلل هاش اندک نباید شمرد
به یک شعله در بیشه ی معتبر
بر آرد دمار آتش از خشک و تر
به اول چکد قطره قطر از سحاب
به آخر جهانی فروگیرد آب
خلل در چنین ورطه بی اشتباه
به تخصیص باشد سوی پادشاه
مهمّات ازین نوع مهمل ممان
که بر تو شود پادشا بد گمان
وزان پس شود کار بر تو دراز
نظر اندک اندک کشد از تو باز
دو حدّ است خدمتگر شاه را
کند هر دو، حاصل کند راه را
ز‌ یک روی نزدیک مهتر مهست
که فرمان پذیر است و فرمانبر است
چو در خدمت حضرت پادشاست
ز روی تذلّل بقامت دوتاست
چو رخت ترفّع به میدان کشد
کله گوشه بر اوج کیوان کشد
تذلّل نماید ز روی شکست
چو در صدر سلطان کمر کرد دست
ترفّع کند از برای شکوه
سرافراز گردد میان گروه
اگر این شرایط نگردد ز جای
بنای امانی بماند بپای
نه هرکس که شایسته تر پیش شاه
بُوَد معتبر تر به اقبال و جاه
بخدمت هر آن کس که پر کارتر
به قربت همان کس سزاوار تر
چو دایم بُوَد حاضر پیشگاه
کند خویشتن عرضه در پیش شاه
نبینی که تاک رز بارور
زند دست بر شاخ‌ نزدیکتر
به شاخی که زد دست، شد پایبند
نه موقوف باشد به شاخ بلند
چو کردی در انواع خدمت جهاد
گرفتی محل همه اعتماد
به هر وقت در وقت مجلس ادب
نگهدار و بیهوده مگشای لب
به دل در همان هیبت و بیم وباس
که در ابتدا بود واجب شناس
به گفتار و کردار در هیچ کار
مشو پیش البته گستاخ وار
که در مجلس پادشا ای پسر
در آثار امن است و پنهان خطر
وزین تا بدان نیست راه دراز
نگه کن به غور نشیب و فراز
تو مزدوری و پادشا کدخدای
به خدمت میان بند و بازو گشای
بُوَد شخص مزدور در غبن و رنج
خداوندِ ده بر سر مال و گنج
بجِد باش در خدمت پادشاه
به هر کار محکم فروبند راه
چو هشیار باشی و فرمان بری
نپیچی به هر کار در سرسری
اگر برنیاید مرادت رواست
مراد تو فرموده ی پادشاست
وگر سرسری پیش گیری و سست
ملامت کند ضربت طعن چُست
گرفتم ک مقصود حاصل کنی
چه مقصود؟ جون سعی باطل کنی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به وسع توانایی و تاب و توش
دمادم به خدمت زیادت بکوش
هوش مصنوعی: همواره تلاش کن تا حد توان و قدرت خود، در خدمت به دیگران و انجام کارها کوشا باشی.
فرامُش مکن خویش را ای پسر
که ایمن نباشی به مال و به سر
هوش مصنوعی: فراموش نکن که خودت را بشناسی، ای پسر، زیرا امنیت تو نه به ثروت است و نه به جان.
چو خواهی که کسب سعادت کنی
به ناچار خدمت زیادت کنی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به خوشبختی و سعادت دست یابی، باید بدون تردید تلاش و خدمت بیشتری داشته باشی.
به بسیار خدمت توقّع مدار
که منّت پذیرد خداوندگار
هوش مصنوعی: از دیگران انتظار نداشته باش که به خاطر کارهایت از تو تشکر کنند، زیرا تنها خداوند است که از خدمات تو قدردانی می‌کند.
برو حقّ خدمت به منّت بگیر
به خدمت میان بند و منّت پذیر
هوش مصنوعی: به جایی برو و حق خدمت را از من بگیر، در حالی که من احساس خضوع و حق‌شناسی می‌کنم.
به هر حال واجب کند بر خَدَم
که دارد ره پادشا محترم
هوش مصنوعی: به هر حال، بر خادمان لازم است که راهی را که مربوط به پادشاه محترم است، دنبال کنند.
به هر چیز کاسایش و امن اوست
بکوشد در آن و بسازد نکوست
هوش مصنوعی: هر کس باید در زمینه‌ای که در آن راحت و امن است، تلاش کند و به فعالیت‌های خود شکل و محتوای خوبی بدهد.
وگرچه نه فرموده ی پادشاست
چو در راحت او بکوشد رواست
هوش مصنوعی: هرچند که این کار به دستور پادشاه نیست، اما اگر موجب آرامش او شود، اقدام کردن در این زمینه جایز است.
ز هرچ اندر آن رنج و خرج و زیان
بود پادشا را مرو در میان
هوش مصنوعی: هر چیزی که باعث رنج، هزینه و زیان باشد، پادشاه را در میان خود راه ندهید.
مبر رنج در کارهای حقیر
که فایت شود از شغل خطیر
هوش مصنوعی: در کارهای کوچک و بی‌اهمیت، خودت را ناراحت و دلسرد نکن، زیرا این مشکلات باعث می‌شود از کارهای بزرگ و ارزشمند دور شوی.
چنان هم مشو غرق شغل عظیم
که اشغال کوچک بماند به نیم
هوش مصنوعی: به خاطر کارهای بزرگ و مهم خود را آن‌قدر غرق نکن که کارهای کوچک و ضروری نیز نادیده گرفته شوند.
اگر از تو مهمل شود کار خُرد
خلل هاش اندک نباید شمرد
هوش مصنوعی: اگر کار کوچک تو دچار نقص و خطا شود، نباید به آن اشکال زیاد گرفت.
به یک شعله در بیشه ی معتبر
بر آرد دمار آتش از خشک و تر
هوش مصنوعی: یک شعله آتش کوچک می‌تواند در جنگلی بزرگ و معتبر، آتش را از چوب‌های خشک و تر به شدت سوزانده و به ویرانی بکشد.
به اول چکد قطره قطر از سحاب
به آخر جهانی فروگیرد آب
هوش مصنوعی: از آغاز، قطره‌قطره باران از ابر می‌چکد و در پایان، این آب به تمام جهان می‌رسد.
خلل در چنین ورطه بی اشتباه
به تخصیص باشد سوی پادشاه
هوش مصنوعی: در این شرایط دشوار و بدون خطا، تنها باید به پادشاه اشاره کرد و به او مراجعه کرد.
مهمّات ازین نوع مهمل ممان
که بر تو شود پادشا بد گمان
هوش مصنوعی: از مسائل بی‌اهمیت و بی‌معنی پرهیز کن که ممکن است باعث بدبینی پادشاه نسبت به تو شود.
وزان پس شود کار بر تو دراز
نظر اندک اندک کشد از تو باز
هوش مصنوعی: پس از آن، کارها به آرامی و به تدریج بر تو دشوار خواهد شد و هر چه جلوتر بروی، باز هم به تو فاصله بیشتری خواهد گرفت.
دو حدّ است خدمتگر شاه را
کند هر دو، حاصل کند راه را
هوش مصنوعی: دو ویژگی وجود دارد که خدمت‌گزار شاه باید دارا باشد؛ هر دو ویژگی او را در رسیدن به هدفش یاری می‌کنند و راه را برایش هموار می‌سازند.
ز‌ یک روی نزدیک مهتر مهست
که فرمان پذیر است و فرمانبر است
هوش مصنوعی: اگر به یک طرف نزدیک شوی، می‌بینی که او فرمان‌پذیر و مطیع است.
چو در خدمت حضرت پادشاست
ز روی تذلّل بقامت دوتاست
هوش مصنوعی: وقتی که در حضور پادشاه هستی، به خاطر احترام و فروتنی‌ات قدت دو برابر می‌شود.
چو رخت ترفّع به میدان کشد
کله گوشه بر اوج کیوان کشد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و شکوه به نمایش گذاشته شود، فرشته‌ای در اوج آسمان به تماشا می‌نشیند.
تذلّل نماید ز روی شکست
چو در صدر سلطان کمر کرد دست
هوش مصنوعی: کسی که از روی تضعیف و ناتوانی، احترام و فروتنی نشان می‌دهد، مانند کسی است که وقتی به مقام و مرتبه‌ای می‌رسد، دست به دعا و درخواست می‌زند.
ترفّع کند از برای شکوه
سرافراز گردد میان گروه
هوش مصنوعی: شخصی که به خاطر جایگاه و عظمت خود از دیگران برتر می‌شود، در میان جمعیت به مقام و جایگاهی بالاتر می‌رسد.
اگر این شرایط نگردد ز جای
بنای امانی بماند بپای
هوش مصنوعی: اگر این وضعیت تغییر نکند، بنا و پایه‌ای که در امان است، همچنان پابرجا خواهد ماند.
نه هرکس که شایسته تر پیش شاه
بُوَد معتبر تر به اقبال و جاه
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که فقط به خاطر شایستگی و اعتبار کسی در نزد شاه نمی‌توان او را فردی خوش ‌اقبال و با مقام دانست. در واقع، برخی افراد ممکن است از نظر شایستگی به برجستگی برسند، اما این به معنای موفقیت یا منزلت بالایشان در جامعه نیست.
بخدمت هر آن کس که پر کارتر
به قربت همان کس سزاوار تر
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه خدمت و کار بیشتری انجام می‌دهد، به همان اندازه شایسته و نزدیک‌تر به محبوبیت و احترام است.
چو دایم بُوَد حاضر پیشگاه
کند خویشتن عرضه در پیش شاه
هوش مصنوعی: هرگاه فردی همیشه در دسترس باشد، می‌تواند خود را در پیش شاه (منظور مقام یا قدرت) ارائه دهد.
نبینی که تاک رز بارور
زند دست بر شاخ‌ نزدیکتر
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که نباید توقع زیادی از چیزهایی داشته باشی که هنوز به باروری نرسیده‌اند. گویی گفته می‌شود که وقتی یک درخت هنوز میوه نداده، نباید انتظار داشت که به راحتی به میوه برسد. از طرفی، اشاره به این دارد که باید به نزدیک‌تر شدن به اهداف و دستاوردها توجه کرد و قدم به قدم پیش رفت.
به شاخی که زد دست، شد پایبند
نه موقوف باشد به شاخ بلند
هوش مصنوعی: شخصی که به شاخه‌ای چنگ زده و خود را به آن متصل کرده است، به آن وابسته می‌شود و این وابستگی به ارتفاع تنها آن شاخه بستگی ندارد.
چو کردی در انواع خدمت جهاد
گرفتی محل همه اعتماد
هوش مصنوعی: وقتی که در انواع خدمت و جهاد تلاش کردی، توانستی اعتماد همه را به خود جلب کنی.
به هر وقت در وقت مجلس ادب
نگهدار و بیهوده مگشای لب
هوش مصنوعی: در هر زمانی که در مجلس و جمع هستی، آداب و رفتار مناسبی را رعایت کن و بی‌مورد صحبت نکن.
به دل در همان هیبت و بیم وباس
که در ابتدا بود واجب شناس
هوش مصنوعی: دل باید همان احساسات و ترس‌ها و قدرتی را که در ابتدا داشت، همچنان شناسایی کرده و به آن احترام بگذارد.
به گفتار و کردار در هیچ کار
مشو پیش البته گستاخ وار
هوش مصنوعی: در هیچ کاری با صحبت و عمل خود به طور بی‌محابا عمل نکن.
که در مجلس پادشا ای پسر
در آثار امن است و پنهان خطر
هوش مصنوعی: ای پسر، در دربار پادشاه امنیت و آرامش وجود دارد، اما در عین حال، خطر و تهدید نیز در سایه پنهان است.
وزین تا بدان نیست راه دراز
نگه کن به غور نشیب و فراز
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف‌های بزرگ، باید به جزئیات توجه کرد و مسیرهای سخت و آسان را به دقت مورد بررسی قرار داد.
تو مزدوری و پادشا کدخدای
به خدمت میان بند و بازو گشای
هوش مصنوعی: تو در واقع فردی هستی که به نفع دیگران کار می‌کنی و به نوعی به قدرت و مقام‌ها خدمت می‌کنی؛ در حالیکه ممکن است، خودت دست به کارهایی بزنی که تو را از آزادی‌های طبیعی‌ات دور کند.
بُوَد شخص مزدور در غبن و رنج
خداوندِ ده بر سر مال و گنج
هوش مصنوعی: شخصی که کارش را به دیگران واگذار کرده و مزد می‌گیرد، در نفع و آسیب دائماً در اندوه و ناراحتی است، در حالی که صاحب ده و مال، از این مسائل دور است و بر سرمایه‌اش نظارت می‌کند.
بجِد باش در خدمت پادشاه
به هر کار محکم فروبند راه
هوش مصنوعی: در خدمت پادشاه باش و در هر کاری به طور جدی و باعزم عمل کن تا راه را برای مشکلات مسدود کنی.
چو هشیار باشی و فرمان بری
نپیچی به هر کار در سرسری
هوش مصنوعی: اگر باهوش و متوجه باشی و از دستورات پیروی کنی، در هیچ کاری ناهماهنگی نخواهی داشت و بی‌فکری عمل نمی‌کنی.
اگر برنیاید مرادت رواست
مراد تو فرموده ی پادشاست
هوش مصنوعی: اگر به خواسته‌ات نرسی، اشکالی ندارد؛ خواسته‌ات باید مطابق با فرمان پادشاهی باشد.
وگر سرسری پیش گیری و سست
ملامت کند ضربت طعن چُست
هوش مصنوعی: اگر بی‌توجهی کنی و به سادگی سرزنش‌ ات کنند، نیش زخم‌دار سخن، نشانه‌ای از جدیت است.
گرفتم ک مقصود حاصل کنی
چه مقصود؟ جون سعی باطل کنی
هوش مصنوعی: من فهمیدم که اگر به هدفی برسی، آن هدف چه ارزشی دارد؟ وقتی که تلاش‌ها و کوشش‌هایت بیهوده و بی‌ثمر باشد.