بخش ۳
مدارا کند ناصح شهریار
که بنشاند آن آتش پُر شرار
به تدریج ساکن کند خوش خوشش
بکوشد مگر کم کند آتشش
چه کار عظیم است و دشوار و سخت
ره پادشا جستن ای نیکبخت
بیاموزیش ننگ دارد ز تو
بروها پر آژنگ دارد ز تو
وگر بازگیری شود کینه گیر
غباری نشیند ورا بر ضمیر
وگر راستگویی شود خشمناک
وگر چند در راستی نیست باک
و گر میل کردی و گفتی دروغ
نبینی دگر کار خود را فروغ
ملازم شوی گردد از تو نفور
فرامُش کند چون نشینی ز دور
بیاموز و گو از تو آموختم
بده پند و گو از تو اندوختم
به نزدیک او باش و دور از قیاس
و زو دور می باش و حاضر شناس
ز روی ادب گر کنی احتراز
ز راه نصیحت بدو آی باز
مکن سرفرازی به دانش بسی
به کس جز به شاهت ندارد کسی
نداری هنر جز به اقبال او
ز دانش چه گویی، ز اقبال گو
همه بر تو از دولت و بخت اوست
که در خانه و بنگه و رخت اوست
نصیحت صواب است با شاه گفت
ولیکن نشاید به اکراه گفت
از آن داد ایزد ورا خسرویی
که تو بر مرادش کنی پس روی
نه او پس روِ طبع و دلخواه توست
تو مامور اویی و او شاه توست
نگه کن به هر حال عادات شاه
مران طبع را جز بر آن رسم و راه
نیاید به خوی تو و خلق باز
منه پیش خود این طریق دراز
و گر با تو از روی تدبیر و رای
کند مشورت شاهِ مشکل گشای
از آن پیش کوه بر تو کرد آشکار
که بر چه گرفتست رایش قرار
گر از راه حزم و طریق صواب
شروعی کنی شاید اندر جواب
چو برگوید اندیشه و رای خویش
مکن اعتراض و منه قصه پیش
همان به که همداستانی کنی
وگر برفزایی گرانی کنی
سه موضع بُوَد جای حمد و ثنا
که باشد سزاوار بر پادشا
در اوقات خلوت به هنگام خویش
ولیکن نه از حد اندازه بیش
سخن چون به معنی بیاراستی
ستایش به واجب کن و راستی
ز افعال و اعمال و اخلاق خوب
مُبَرّا ز عدناس و پاک از عیوب
به گِرد هنر های خوبش بر آی
یقینی دگر بر یقینش فزای
چو زین جا نهادی قدم پیشتر
ثنا بر سر جمع کن بیشتر
که در حشمت شه فزایش بُوَد
به دیگر کسان وا نمایش بُوَد
سه دیگر که در خدمت پادشاه
چو خواهی که افزون شود آب و جاه
به شکر سپاسش زبان برگشای
مقامات اخلاص خود وا نمای
دعایی که بر پادشا ساده مرد
به تقلید در محفل جمع کرد
اگر چند نام خدا می بَرَد
ندارد پسندیده مرد خرد
چنان می نُماید سراسیمه سر
که هستم ز سلطان به حق بیشتر
دعای من بی نفاق و ریا
قبول است در حضرت کبریا
نهد خویشتن معتبر تر ز شاه
که پیغمبرش خواند ظلّ و اله
نداند ولیکن که این ظَنّ خطاست
نه سلطان عادل خلیفه خداست؟
به یک نیّت خیر در عدل و داد
جواب نود ساله دعوت بداد
دعای شه دادگر بی حجاب
بُوَد چون دعای رسل مستجاب
به همّت مدد خواستن از رجال
که هستند در حضرت ذوالجلال
ز خلوت نشینان پرهیزکار
گدایان حضرت عزیزان خوار
از آن پیر زالان شبگیر خیز
که یک آه از ایشان و صد رستخیز
یکی از مهمّات نازک شناس
بدار از دعاهای ایشان سپاس
دعا بر سر جمع باد ریاست
کجا لایق حضرت کبریاست
ولیکن ز کنج زوایای فرش
بُوَد روزنی در سراهای عرش
دعای تکلّف نیاید بکار
چو مردان دعای تقرّب بیار
چو قربت گرفتی بر پادشاه
به همّت بر آور سر از اوج ماه
خسیسانه در کار ها بس مپیچ
که نامت بر آید ولیکن به هیچ
کسی را که همّت نباشد قوی
الا ای پسر تا ز من نشنوی
گر از اوج چرخش بر آری فزون
ز دون همّتی سر در آرد به دون
به ضعف و به بیچارگی تن مده
برو پای همّت بر افلاک نه
تو از دولت پادشاهی بزرگ
نه از خویشتن چون نباشی سترگ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مدارا کند ناصح شهریار
که بنشاند آن آتش پُر شرار
هوش مصنوعی: ناصح (مشاور) به شهریار (پادشاه) توصیه میکند که با احتیاط و مهربانی رفتار کند تا بتواند آتش خشم و تنش را خاموش کند.
به تدریج ساکن کند خوش خوشش
بکوشد مگر کم کند آتشش
هوش مصنوعی: آهسته و به آرامی کاری میکند که آتش درونش را شعلهور کند، تلاش او بر این است که شاید بتواند شدت این آتش را کمتر کند.
چه کار عظیم است و دشوار و سخت
ره پادشا جستن ای نیکبخت
هوش مصنوعی: جستجوی مسیر پادشاهی کار بسیار بزرگ و دشواری است، ای فرد خوشبخت.
بیاموزیش ننگ دارد ز تو
بروها پر آژنگ دارد ز تو
هوش مصنوعی: آموزش دادن او به تو خجالت دارد، چرا که او از تو پر است از زرق و برق.
وگر بازگیری شود کینه گیر
غباری نشیند ورا بر ضمیر
هوش مصنوعی: اگر کسی دوباره خشمگین شود، غباری در دل او نشسته و باقی خواهد ماند.
وگر راستگویی شود خشمناک
وگر چند در راستی نیست باک
هوش مصنوعی: اگر کسی راست بگوید، ممکن است دیگران عصبانی شوند و اگر هم دروغ بگوید، نباید نگران باشد.
و گر میل کردی و گفتی دروغ
نبینی دگر کار خود را فروغ
هوش مصنوعی: اگر بخواهی و بگویی دیگر دروغی نخواهی دید، دیگر کار خودت را روشن کن.
ملازم شوی گردد از تو نفور
فرامُش کند چون نشینی ز دور
هوش مصنوعی: اگر با کسی همراه شوی، حس تنفر او از تو کم خواهد شد و وقتی که از دور مشاهدهاش کنی، او را فراموش خواهد کرد.
بیاموز و گو از تو آموختم
بده پند و گو از تو اندوختم
هوش مصنوعی: بیاموز و به من بگویید که من از تو یاد گرفتهام. نصیحت کن و بگو که من از تو آموزههایم را گردآوری کردهام.
به نزدیک او باش و دور از قیاس
و زو دور می باش و حاضر شناس
هوش مصنوعی: به او نزدیک باش و از مقایسه و تمایز دوری کن، همچنین از زوایای جانبی دوری کن و به او به عنوان یک حقیقت حاضر توجه کن.
ز روی ادب گر کنی احتراز
ز راه نصیحت بدو آی باز
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ادب از نصیحت کردن و راهنمایی او دوری کنی، به زودی دوباره به سراغت خواهد آمد.
مکن سرفرازی به دانش بسی
به کس جز به شاهت ندارد کسی
هوش مصنوعی: به هیچ کس جز پادشاه، دانش و علم نمیتواند باعث افتخار و سر بلندی شود.
نداری هنر جز به اقبال او
ز دانش چه گویی، ز اقبال گو
هوش مصنوعی: اگر بهرهای از هنر و استعداد نداری، صحبت از دانش و آگاهی چه فایده دارد؟ بهتر است به اتفاقات و شانسهایی که برایت پیش میآید توجه کنی.
همه بر تو از دولت و بخت اوست
که در خانه و بنگه و رخت اوست
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که به نفع تو هستند، از شانس و سرنوشت به وجود آمدهاند و در وجود تو و محیط اطرافت وجود دارند.
نصیحت صواب است با شاه گفت
ولیکن نشاید به اکراه گفت
هوش مصنوعی: نصیحت به پادشاه کار درستی است، اما نباید آن را با زور و اکراه بیان کرد.
از آن داد ایزد ورا خسرویی
که تو بر مرادش کنی پس روی
هوش مصنوعی: خدا به او سلطنت و مقام عالی داده است، به شرطی که تو خواستهاش را برآورده کنی و به او توجه کنی.
نه او پس روِ طبع و دلخواه توست
تو مامور اویی و او شاه توست
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که خواستهها و آرزوهای تو به خودی خود تعیینکننده نیستند، بلکه تو در حقیقت خدمتگزار و تابع ارادهی او هستی که در مقام بالاتری قرار دارد. به عبارتی دیگر، باید از خواستههای خود فراتر بروی و به قدرت و ارادهی او توجه کنی که هدایتکنندهی توست.
نگه کن به هر حال عادات شاه
مران طبع را جز بر آن رسم و راه
هوش مصنوعی: به هر حال به رفتارهای شاه نگاه کن و بدان که طبیعت تو فقط باید بر اساس آن شیوه و رسم عمل کند.
نیاید به خوی تو و خلق باز
منه پیش خود این طریق دراز
هوش مصنوعی: به خودت و دیگران اجازه نده که از راه و روش نادرستت باخبر شوند و این مسیر طولانی را پیش روی خودت قرار نده.
و گر با تو از روی تدبیر و رای
کند مشورت شاهِ مشکل گشای
هوش مصنوعی: اگر با تو با خرد و اندیشه مشورت کند، شاهی که مشکلات را حل میکند.
از آن پیش کوه بر تو کرد آشکار
که بر چه گرفتست رایش قرار
هوش مصنوعی: از قبل، کوه به تو نشان داده که بر چه چیزی استوار است و به چه دلیلی ثابت قدم است.
گر از راه حزم و طریق صواب
شروعی کنی شاید اندر جواب
هوش مصنوعی: اگر با احتیاط و مسیر درست یک آغاز داشته باشی، ممکن است در پاسخ به نتایج مطلوبی برسی.
چو برگوید اندیشه و رای خویش
مکن اعتراض و منه قصه پیش
هوش مصنوعی: وقتی که کسی نظر و اندیشهاش را بیان میکند، اعتراض نکن و داستان را به عقب نبر.
همان به که همداستانی کنی
وگر برفزایی گرانی کنی
هوش مصنوعی: بهتر است که با دیگران همصدا و همنظر باشی، وگرنه اگر بر افراز یک تنش و مشکل کنی، کار به سختی میکشد.
سه موضع بُوَد جای حمد و ثنا
که باشد سزاوار بر پادشا
هوش مصنوعی: سه مکان وجود دارد که شایسته ستایش و تمجید است و آن مکانها مخصوص پادشاهان و بزرگانی است که مقام و اهمیت ویژهای دارند.
در اوقات خلوت به هنگام خویش
ولیکن نه از حد اندازه بیش
هوش مصنوعی: در زمانهای تنهایی و در وقتهایی که با خود هستید، باید به خودتان بپردازید، اما نه به اندازهای که از حد خود خارج شوید.
سخن چون به معنی بیاراستی
ستایش به واجب کن و راستی
هوش مصنوعی: وقتی که سخن را به معنای درست و خوب بیان کردی، ستایش کردن آن لازم و ضروری است و باید به حقیقت آن توجه داشت.
ز افعال و اعمال و اخلاق خوب
مُبَرّا ز عدناس و پاک از عیوب
هوش مصنوعی: از کارها، رفتارها و اخلاق نیکوی او، هیچ نقصی وجود ندارد و از هر عیب و نقصی پاک و خالی است.
به گِرد هنر های خوبش بر آی
یقینی دگر بر یقینش فزای
هوش مصنوعی: به دور هنرهای زیبای او گرد هم بیا و شک و تردید را کنار بگذار، چرا که یقین او به خود، بیشتر و بیشتر میشود.
چو زین جا نهادی قدم پیشتر
ثنا بر سر جمع کن بیشتر
هوش مصنوعی: وقتی اینجا قدم میگذاری، تلاش کن تا بیشتر از گذشته به مدح و ستایش بپردازی.
که در حشمت شه فزایش بُوَد
به دیگر کسان وا نمایش بُوَد
هوش مصنوعی: در عظمت و جلال پادشاهی، افزایش و رونق وجود دارد و این شکوه به دیگران هم نشان داده میشود.
سه دیگر که در خدمت پادشاه
چو خواهی که افزون شود آب و جاه
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مقام و نفوذت بیشتر شود، باید به سه چیز دیگر که در خدمت پادشاه است توجه داشته باشی.
به شکر سپاسش زبان برگشای
مقامات اخلاص خود وا نمای
هوش مصنوعی: زبانت را به شکرگذاری باز کن و موقعیتهای خلوص و صداقت خود را نشان بده.
دعایی که بر پادشا ساده مرد
به تقلید در محفل جمع کرد
هوش مصنوعی: مردی در جمعی با نیتی ساده و بیتکلف از پادشاه دعا کرد.
اگر چند نام خدا می بَرَد
ندارد پسندیده مرد خرد
هوش مصنوعی: اگر کسی نامهای خدا را زیادی بر زبان بیاورد، عقل و درک او آن را نمیپسندد.
چنان می نُماید سراسیمه سر
که هستم ز سلطان به حق بیشتر
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من به طور طبیعی از پادشاهی که حتی ممکن است در حقم قویتر باشد، به صورت نگران و مضطرب خود را نشان میدهم.
دعای من بی نفاق و ریا
قبول است در حضرت کبریا
هوش مصنوعی: دعای من با صداقت و بدون تظاهر در حضور خداوند بزرگ پذیرفته میشود.
نهد خویشتن معتبر تر ز شاه
که پیغمبرش خواند ظلّ و اله
هوش مصنوعی: خود را با اعتبارتر از شاه قرار بده، زیرا پیامبر او را سایه و پشتیبان خود نامیده است.
نداند ولیکن که این ظَنّ خطاست
نه سلطان عادل خلیفه خداست؟
هوش مصنوعی: او نمیداند اما گمان میکند که این برداشت نادرست است. آیا او نمیداند که سلطان عادل، نماینده خداوند در زمین است؟
به یک نیّت خیر در عدل و داد
جواب نود ساله دعوت بداد
هوش مصنوعی: با نیت نیک و در راستای انصاف و عدالت، به دعوتی که نود سال پیش شده بود پاسخ داده شد.
دعای شه دادگر بی حجاب
بُوَد چون دعای رسل مستجاب
هوش مصنوعی: دعای یک فرد عادل و با انصاف، همچون دعای پیامبران به راحتی و بدون مانع مستجاب میشود.
به همّت مدد خواستن از رجال
که هستند در حضرت ذوالجلال
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش، از افرادی که در حضور خداوند بزرگ قرار دارند کمک خواستن.
ز خلوت نشینان پرهیزکار
گدایان حضرت عزیزان خوار
هوش مصنوعی: از دوری از افراد پرهیزکار و زاهد، افرادی که در خفا زندگی میکنند و به دنبال معنویت و ارزشهای واقعی هستند، باید دوری کرد چرا که آنها به گدایان و نیروهای نازکاندیش احترام نخواهند گذاشت.
از آن پیر زالان شبگیر خیز
که یک آه از ایشان و صد رستخیز
هوش مصنوعی: از آن پیران با تجربه و حکیمان شبانگاه برخیز که یک نفس از آنها باعث بیداری و شورش زیادی میشود.
یکی از مهمّات نازک شناس
بدار از دعاهای ایشان سپاس
هوش مصنوعی: یکی از مسائل مهم این است که از دعاها و نیایشهای ایشان قدردانی کنیم.
دعا بر سر جمع باد ریاست
کجا لایق حضرت کبریاست
هوش مصنوعی: دعاهایی که در جمعهای بزرگ و مهم به عنوان ریاست و ستایش میشود، هرگز به مقام و شان والای آن شخصیت بزرگ نمیرسد.
ولیکن ز کنج زوایای فرش
بُوَد روزنی در سراهای عرش
هوش مصنوعی: اما از گوشههای فرش، روزنهای وجود دارد که به خلوتهای آسمان مینگرد.
دعای تکلّف نیاید بکار
چو مردان دعای تقرّب بیار
هوش مصنوعی: دعای تظاهر و ریا به هیچ دردی نمیخورد، بلکه باید مانند مردان واقعی، به دنبال دعاهایی باشید که شما را به خداوند نزدیکتر کند.
چو قربت گرفتی بر پادشاه
به همّت بر آور سر از اوج ماه
هوش مصنوعی: زمانی که به نزد پادشاه نزدیک شوی، با تلاش و ارادهات میتوانی به اوج موفقیت و شکوه دست یابی.
خسیسانه در کار ها بس مپیچ
که نامت بر آید ولیکن به هیچ
هوش مصنوعی: در کارها بیهوده پیچیدگی نداشته باش، چون در نهایت ممکن است نامی از تو باقی بماند، اما هیچگاه به ارزش و معناداری نخواهد بود.
کسی را که همّت نباشد قوی
الا ای پسر تا ز من نشنوی
هوش مصنوعی: اگر کسی همت نداشته باشد، نمیتواند قوی و توانمند شود، پس ای پسر، این نکته را از من نشنیده بگیری.
گر از اوج چرخش بر آری فزون
ز دون همّتی سر در آرد به دون
هوش مصنوعی: اگر از بلندی و اوج گردش زمان برتری و موفقیت بگیری، همت و تلاش تو در پایینتر از خودت نمایان خواهد شد.
به ضعف و به بیچارگی تن مده
برو پای همّت بر افلاک نه
هوش مصنوعی: به سستی و ناتوانی تن نده، بلکه با عزم و ارادهات به اوجهای بلند دست پیدا کن.
تو از دولت پادشاهی بزرگ
نه از خویشتن چون نباشی سترگ
هوش مصنوعی: تو به خاطر قدرت و مقام سلطنت بزرگ هستی و نه به خاطر این که خودت بزرگ و با ارزش باشی.