بخش ۲
از آن پادشا ای برادر گریز
که خود کام و تند است و بدرام و تیز
و زان هم که از فرط ناز و نعیم
کند بار خشم تنعّم دو نیم
و زان هم که دارد حسد در نهاد
برد آبت از روی، نانت نداد
و زان هم که هر لحظه و هر زمان
به بیهوده بگشاد دست و زبان
به گفتار و کردار ناخوب و زشت
چه گویم دگر هر چه باقی بهشت
نزاری به شاهی سزاوار اوست
که پاکیزه خو است و پاکیزه خوست
دگر کیست جز شاه ایران زمین
علی شهریار جهان شمس دین
مکن گر عطا می دهد پادشاه
عطای وی از شرکت خود تباه
بهل تا بر اندازه ی طبع خویش
اگر بایدش کم دهد ور نه بیش
بسی مستحق باشد امیدوار
که باشد بدو ملتفت شهریار
چو تو در میان مدخلی ساختی
بنای سخاوت برانداختی
کفایت جز این نیست در راه خیر
چنین کرده اند الحق ابدال سَیر
اگر هیچ دانی صواب از خطا
شریکی مکن با مَلِک در عطا
اگر خود بُوَد شاه پاکیزه رای
به ترتیب هرچیز بنهد به جای
وگر بی خرد باشد و بی اصول
ز ناصح ندارد نصیحت قبول
ملک گرچه در هر هنر صاحب است
تقاضای شهوت بر اون غالب است
نیارد از آن خویشتن را کشید
ز لذات شهوت نیارد بُرید
و گر آتش خشم او برفروخت
نَاَندیشد از خشک و تر هرچه سوخت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: مصطفی علیزاده و دوستان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از آن پادشا ای برادر گریز
که خود کام و تند است و بدرام و تیز
هوش مصنوعی: از پادشاهی دوری کن که تنها به خواستههای خود اهمیت میدهد و رفتار تند و تیزی دارد.
و زان هم که از فرط ناز و نعیم
کند بار خشم تنعّم دو نیم
هوش مصنوعی: از شدت لهو و لذت، بدنش را به خشم میآورد و این وضعیت را به دو بخش تقسیم میکند.
و زان هم که دارد حسد در نهاد
برد آبت از روی، نانت نداد
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش حسد داشته باشد، حتی اگر از تو آب بخواهد، نان به تو نمیدهد و درستی و خوبی تو را نمیبیند.
و زان هم که هر لحظه و هر زمان
به بیهوده بگشاد دست و زبان
هوش مصنوعی: هر لحظه و هر زمانی، او به طور بیهوده دست و زبانش را باز میکند.
به گفتار و کردار ناخوب و زشت
چه گویم دگر هر چه باقی بهشت
هوش مصنوعی: چگونه بگویم درباره گفتار و رفتاری زشت و ناپسند وقتی که باقیماندهاش بهشت است؟
نزاری به شاهی سزاوار اوست
که پاکیزه خو است و پاکیزه خوست
هوش مصنوعی: در میان افراد، تنها کسی که شایسته مقام سلطنت است، کسی است که دارای اخلاق نیک و پاک باشد.
دگر کیست جز شاه ایران زمین
علی شهریار جهان شمس دین
هوش مصنوعی: به جز شاه ایران، کسی دیگر کیست که مانند علی، پادشاه جهان و تابانترین نور دین باشد؟
مکن گر عطا می دهد پادشاه
عطای وی از شرکت خود تباه
هوش مصنوعی: اگر پادشاه هدایایی به تو میدهد، نباید طمع کنی و از او توقع بیشتری داشته باشی، زیرا ممکن است که این بخششها به خاطر خود او باشد و تو را در آن شریک نکند.
بهل تا بر اندازه ی طبع خویش
اگر بایدش کم دهد ور نه بیش
هوش مصنوعی: اجازه بده تا هر کس به اندازه طبع و ویژگیهای خود از زندگی بهرهمند شود؛ اگر نیاز است، چیزی از او کم شود وگرنه نباید چیزی بیشتر از آنچه که سزاوار است به او داده شود.
بسی مستحق باشد امیدوار
که باشد بدو ملتفت شهریار
هوش مصنوعی: هر کسی که به امید و آرزوی کسی باشد، شایسته توجه آن شخص مهم و بزرگوار است.
چو تو در میان مدخلی ساختی
بنای سخاوت برانداختی
هوش مصنوعی: وقتی تو در میان وارد شدی، بنیان بخشش و سخاوت را خراب کردی.
کفایت جز این نیست در راه خیر
چنین کرده اند الحق ابدال سَیر
هوش مصنوعی: عمل نیکو به همین اندازه کافی است؛ در مسیر خوبیها، چنین عمل کردهاند و حقاً که بندگان خاص خدا همینگونه رفتار کردهاند.
اگر هیچ دانی صواب از خطا
شریکی مکن با مَلِک در عطا
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه است، بهتر است در تقسیم هدایا با کسی که مقام بالایی دارد، شریک نشوی.
اگر خود بُوَد شاه پاکیزه رای
به ترتیب هرچیز بنهد به جای
هوش مصنوعی: اگر پادشاه دارای اندیشهای پاک و خالص باشد، میتواند هر چیز را به درستی در مکان مناسب خود قرار دهد و به نظم درآورد.
وگر بی خرد باشد و بی اصول
ز ناصح ندارد نصیحت قبول
هوش مصنوعی: اگر کسی نادان و بیفکر باشد، نمیتواند از مشاوره یک مشاور واقعی بهرهمند شود.
ملک گرچه در هر هنر صاحب است
تقاضای شهوت بر اون غالب است
هوش مصنوعی: هر چند که پادشاه در هر هنری ماهر است، اما خواستههای نفسانی او بر تمام هنرهایش غلبه دارد.
نیارد از آن خویشتن را کشید
ز لذات شهوت نیارد بُرید
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند خود را از لذتهای شهوت دور کند و از آنها جدا شود.
و گر آتش خشم او برفروخت
نَاَندیشد از خشک و تر هرچه سوخت
هوش مصنوعی: اگر آتش خشم او شعلهور شود، به هیچ چیز فرقی نمیکند؛ چه خشک باشد و چه تر، هر چیزی که در مسیرش قرار گیرد، خواهد سوخت.