گنجور

بخش ۷ - نعت دوم

ای تن تو پاک‌تر از جان پاک
روح تو پرورده‌ «روحی فداک»
نقطه‌گهِ خانه رحمت تویی
خانه‌برِِ نقطهٔ زحمت تویی
راهروان عربی را تو ماه
یاوگیانِ عجمی را تو راه
ره به تو یابند و تو ره‌دِه نه‌ای
مهتر ده خود تو و در ده نه‌ای
چون تو کریمان که تماشا کنند
رُستی تنها نه به تنها کنند
از سر خوانی که رطب خورده‌ای
از پی ما زَله چه آورده‌ای‌‌؟
لب بگشا تا همه شکر خورند
ز آب دهانت رُطَب‌ِ تَر خورند
ای شب گیسو‌ی تو روز نجات
آتش سودا‌ی تو آب حیات
عقل شده شیفتهٔ روی تو
سلسلهٔ شیفتگانْ موی تو
چرخ ز طوق کمرت بنده‌ای
صبح ز خورشید رخت خنده‌ای
عالَمِ تَر‌، دامنِ خشک‌، از تو یافت
ناف زمین نافهٔ مشک از تو یافت
از اثر خاک تو مشکین غبار
پیکر آن بوم شده مشک بار
خاک تو از باد سلیمان به است
روضه چه گویم که ز رضوان به است
کعبه که سجادهٔ تکبیر توست
تشنهٔ جُلابِ تباشیر توست
تاج تو و تخت تو دارد جهان
تخت زمین آمد و تاج آسمان
سایه نداری تو که نور مهی
رو تو که خود سایهٔ نور‌اللهی
چار علم رکن مسلمانی‌ات
پنج دعا نوبت سلطانی‌ات
خاک ذلیلان شده گلشن به تو
چشم غریبان شده روشن به تو
تا قدمت در شب گیسو فشان
بر سر گردون شده دامن‌کشان
پر زر و دُر گشته ز تو دامنش
خشتک زر سوزه پیراهنش
در صدف صبح به دست صفا
غالیهٔ بوی تو سایَد صبا
لاجرم آنجا که صبا تاخته
لشگر عنبر علم انداخته
بوی کز آن عنبر لرزان دهی
گر به دو عالم دهی ارزان دهی
سدره ز آرایشِ صدرت زهی‌ست
عرش در ایوان تو کرسی نهی‌ست
روزن حاجت چو بود صبح‌تاب
ذره بود عرش در آن آفتاب
گر نه ز صبح آینه بیرون فتاد
نور تو بر خاک زمین چون فتاد‌‌
ای دو جهان، زیر زمین از چه‌ای؟
گنج نه‌ای خاک‌نشین از چه‌ای؟
تا تو به خاک اندری ای گنج پاک
شرط بود گنج سپردن به خاک
گنج ترا فقر تو ویرانه بس
شمع ترا ظِلِّ تو پروانه بس
چرخ مقوس هدف آه تست
چنبر دلوَش رسن چاه تست
این‌دو طرف گرد سپید و سیاه
راه تو را پیک ز پیکان راه
عقل شفاجوی و طبیبش تویی
ماه سفرساز و غریبش تویی
خیز و شب منتظر‌ان روز کن
طبع نظامی طرب‌افروز کن

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تن تو پاک‌تر از جان پاک
روح تو پرورده‌ «روحی فداک»
هوش مصنوعی: بدن تو از جان پاک‌تر است و روح تو به خوبی پرورش یافته است. جانم فدای تو.
نقطه‌گهِ خانه رحمت تویی
خانه‌برِِ نقطهٔ زحمت تویی
هوش مصنوعی: تو نقطه‌ای از رحمت و آسایش هستی، و در عین حال، همان نقطه‌ای هستی که زحمت و دشواری را نیز به همراه دارد.
راهروان عربی را تو ماه
یاوگیانِ عجمی را تو راه
یاوه یعنی کسی که راه و مسیر را گم کرده
ره به تو یابند و تو ره‌دِه نه‌ای
مهتر ده خود تو و در ده نه‌ای
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که دیگران راه را پیدا می‌کنند، اما تو خودت راهنما نیستی. در واقع، این بیانگر این است که هر کسی باید خود رهبر و راهنمای خود باشد و نباید به دیگران اتکا کند.
چون تو کریمان که تماشا کنند
رُستی تنها نه به تنها کنند
هوش مصنوعی: وقتی افرادی که مهربان و با کرامت هستند، به تماشای خوبی‌ها و نیکوکاری‌ها می‌نشینند، هرگز کسی را در تنهایی و به دور از دیگران رها نمی‌کنند.
از سر خوانی که رطب خورده‌ای
از پی ما زَله چه آورده‌ای‌‌؟
زَله یعنی آنچه از خوان دوست برای زادراه خود و دیگران بردارند
لب بگشا تا همه شکر خورند
ز آب دهانت رُطَب‌ِ تَر خورند
هوش مصنوعی: دندان‌های خود را نشان بده تا همه از شیرینی کلام تو بهره‌مند شوند و از لطافت کلامت شاداب شوند.
ای شب گیسو‌ی تو روز نجات
آتش سودا‌ی تو آب حیات
هوش مصنوعی: ای شب، موهای تو روز رهایی است و شوق تو چون آب حیات است.
عقل شده شیفتهٔ روی تو
سلسلهٔ شیفتگانْ موی تو
هوش مصنوعی: عقل به زیبایی تو دل داده و افرادی که عاشق تو هستند، به موهای تو علاقه‌ دارند.
چرخ ز طوق کمرت بنده‌ای
صبح ز خورشید رخت خنده‌ای
هوش مصنوعی: تو مانند چرخی هستی که به بند کمربندت وابسته است و صبح که می‌رسد، چهره‌ات مانند خورشید می‌خندد.
عالَمِ تَر‌، دامنِ خشک‌، از تو یافت
ناف زمین نافهٔ مشک از تو یافت
عالمِ تر یعنی دنیای آلوده به گناه، دامنِ خشک یعنی پاکی، مصرع دوم یعنی: مکه از تو خوش‌عطر شد. ناف‌ زمین یعنی مکه
از اثر خاک تو مشکین غبار
پیکر آن بوم شده مشک بار
هوش مصنوعی: به واسطهٔ خاک تو، غبار سیاه بر تن آن سرزمین نشسته و آن را به بویی مانند مشک آغشته ساخته است.
خاک تو از باد سلیمان به است
روضه چه گویم که ز رضوان به است
هوش مصنوعی: خاک تو به مراتب باارزش‌تر از باد سلیمان است؛ پس چه نیاز است که درباره‌ی باغ بهشت سخن بگویم، چون که آن هم در مقایسه با تو بی‌ارزش است.
کعبه که سجادهٔ تکبیر توست
تشنهٔ جُلابِ تباشیر توست
جلاب یعنی گلاب اما در اینجا یعنی نوشیدنی و شربت قند و گلاب، تباشیر صمغی است سفید رنگ که از درون نی هندی (بنبو) گیرند. در قدیم آنرا برای رفع عطش در کوزه آب می‌ریخته‌اند.
تاج تو و تخت تو دارد جهان
تخت زمین آمد و تاج آسمان
هوش مصنوعی: تاج و تخت تو، نماد قدرت و عظمت توست؛ زمین زیر پای تو و آسمان بالای سرت، همگی نشان از مقام و منزلت تو دارند.
سایه نداری تو که نور مهی
رو تو که خود سایهٔ نور‌اللهی
هوش مصنوعی: تو خودت نور الهی هستی و سایه‌ای نداری که بر تو سایه افکند؛ پس در واقع، درخشش تو فراتر از سایه‌هاست.
چار علم رکن مسلمانی‌ات
پنج دعا نوبت سلطانی‌ات
هوش مصنوعی: چهار علم، پایه و اساس مسلمانی توست و پنج دعا، حق تو در نوبت سلطنت و مدیریت است.
خاک ذلیلان شده گلشن به تو
چشم غریبان شده روشن به تو
هوش مصنوعی: خاک افرادی که در جامعه ارزش کمتری دارند، به باغی زیبا تبدیل شده و چشمان کسانی که از دور نظاره می‌کنند، به تو روشن و روشن‌تر شده است.
تا قدمت در شب گیسو فشان
بر سر گردون شده دامن‌کشان
هوش مصنوعی: وقتی که سایه‌ی گیسوانت بر آسمان پخش می‌شود، قدم‌هایت به دور و بر می‌چرخند و دامن‌کشان به حرکت درمی‌آیند.
پر زر و دُر گشته ز تو دامنش
خشتک زر سوزه پیراهنش
هوش مصنوعی: دامن او از طلا و جواهر پر شده و پیراهنش نیز با نخی گران‌بها بافته شده است.
در صدف صبح به دست صفا
غالیهٔ بوی تو سایَد صبا
هوش مصنوعی: در صبح، نسیم خوشبویی را که با صفا در صدفی قرار دارد، به دوش می‌کشد.
لاجرم آنجا که صبا تاخته
لشگر عنبر علم انداخته
هوش مصنوعی: بنابراین، در جایی که نسیم لطیف وزیده و عطر خوشی پخش شده، جلوه‌ای از زیبایی و دلربایی نمایان شده است.
بوی کز آن عنبر لرزان دهی
گر به دو عالم دهی ارزان دهی
هوش مصنوعی: اگر عطر و بوی آن عنبر را به ما هدیه دهی، حتی اگر در دو عالم باشد، فرقی نمی‌کند که چه قدر ارزان باشد.
سدره ز آرایشِ صدرت زهی‌ست
عرش در ایوان تو کرسی نهی‌ست
 سدرةالمنتهی زهی از آرایش و تزیین صدر مسند توست و عرش در ایوان تو کرسی‌گذاریست. (زه در لغت یعنی بند و ریسمان و در اینجا یعنی طرح‌های تزیینی و آرایش‌هایی است که بر گرداگرد جامه و ... می‌دوزند)
روزن حاجت چو بود صبح‌تاب
ذره بود عرش در آن آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که درخواست و نیاز به تحقق برسد، در حقیقت آن روزنه‌ای به سوی نور و روشنایی است و این نور مانند خورشید در آسمان، ارزش و عظمت دارد.
گر نه ز صبح آینه بیرون فتاد
نور تو بر خاک زمین چون فتاد‌‌
هوش مصنوعی: اگر نور تو از صبح آینه خارج نمی‌شد، چه بر زمین می‌افتاد؟
ای دو جهان، زیر زمین از چه‌ای؟
گنج نه‌ای خاک‌نشین از چه‌ای؟
هوش مصنوعی: ای موجودات دنیای وجود، زیر این زمین، از چه چیز ساخته‌اید؟ آیا گنجی نیستید که در خاک مدفون شده‌اید؟
تا تو به خاک اندری ای گنج پاک
شرط بود گنج سپردن به خاک
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به خاک بروی، ای گنج ارزشمند، لازم است که گنج را به خاک بسپاریم.
گنج ترا فقر تو ویرانه بس
شمع ترا ظِلِّ تو پروانه بس
هوش مصنوعی: ثروت و گنج تو، به خاطر فقر و نیاز تو، به هیچ تبدیل شده است و نور تو مانند شمعی است که سایه‌ات پروانه‌وار دور آن می‌چرخد.
چرخ مقوس هدف آه تست
چنبر دلوَش رسن چاه تست
هوش مصنوعی: حرکت دایره‌ای زمان نشان‌دهنده‌ی آرزوی توست و این دایره همچون دلو در چاه، تو را به سمت هدف‌هایت می‌کشاند.
این‌دو طرف گرد سپید و سیاه
راه تو را پیک ز پیکان راه
هوش مصنوعی: در اینجا به دو حالتی که در زندگی وجود دارد، اشاره می‌شود؛ یکی روشن و مثبت و دیگری تاریک و منفی. این دو مسیر در کنار هم، نمایانگر انتخاب‌های مختلفی هستند که انسان در طول زندگی خود با آن‌ها روبرو می‌شود.
عقل شفاجوی و طبیبش تویی
ماه سفرساز و غریبش تویی
هوش مصنوعی: عقل به دنبال درمان است و تو پزشکش هستی، تو ماهی هستی که در سفرها ایجاد روشنایی می‌کنی و در عین حال غریب و دور از وطن نیز هستی.
خیز و شب منتظر‌ان روز کن
طبع نظامی طرب‌افروز کن
هوش مصنوعی: برخیز و شب را به انتظار روز روشن کن، روح زندگی را شاداب و خوشحال ساز.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"آسمان شب ۲"
با صدای شهریار بلوچستانی (آلبوم آسمان شب)

حاشیه ها

1398/10/23 15:12
درسا

راهروان عربی را تو ماه، در بعضی نسخ آمده: راهروان سحری را تو شاه

1398/10/23 16:12
درسا

روحی فداک: دو تا احتمال دارین یا باید پرورده را به معنای پروراننده بگیریم که معنی آن می شود: روح تو انقدر والا بود که هر کس تو را می دید روحی فداک می گفت.
یا باید مرجع روحی فداک را خدا در نظر بگیریم که یعنی روح تو را خدایی پرورده است که روح ما فدای اوست.

1398/10/23 16:12
درسا

یاوگیان عجمی یعنی ناشناسان راه، کافران
عجم را به معنی بیگانه و ناشناس می گیریم.

1398/10/23 16:12
درسا

ره به تو یابند و تو ره ده نه ای و.... یعنی: پیامر تنها واسطه هدایت است. هر کس استعداد ایمان دارد، ایمان می آورد. ایمان آوردن افراد به اراده پیامبر نیست. همان طور که در سوره توبه آمده: ای پیامبر چه برای آنها استغفار بطلبی و چه طلب نکنی، من نمی پذیرم؛ زیرا اینان به خدا و رسول کفران ورزیده اند.

1398/10/23 16:12
درسا

چون تو کریمان ...: («تنهای» اول می تواند «شبها» باشد.) کریمی چون تو که در شب معراج به مهمانی خداوند می رود، هرگز به تنهایی از نعمت ها بهره نمی برد.

1398/10/23 16:12
درسا

عالم تر دامن خشک از تو یافت ...: عالم گناه کار (تر دامن ایهام تبادر دارد) از تو پاکی یافت و کعبه که ناف زمین است از وجود تو خوشبو شد.

1398/10/23 17:12
درسا

خاک تو از باد سلیمان...: یعنی خاک موطن تو از باد لطیف و مطیع سلیمان بهتر است و از باغ و بهشت دلپذیر تر است.

1398/10/23 17:12
درسا

کعبه که سجاده ...: یعنی کعبه که محل عبادت توست، خود تشنه گلاب شفابخش مرقد توست

1398/10/23 17:12
درسا

چهار علم: چهار خلیفه
پنج دعا: پنج نوبت نماز که مثل نوبتی سلطنت توست.

1400/09/18 09:12
مهرداد فیلی

با درود فراوان

در بیت : راهروان عربی را تو ماه   یاوگیان عجمی را تو راه

که عربان راه رو شب را برایشان با ماه روشن کن و بیهودگویان ایرانی ( عجمی ) را راه درست نشان بده

این چه تعبیری از ما ایرانیان است مایی که سر لوحه زندگیمان گفتار و پندار و کردار نیک بوده و نخستین یکتا پرست بوده ایم را یاوه گو وبیهوده گو گوید و تناقص آنجا است که در بیت چهارم بخش هشت - نعمت سوم گوید

روی عجم ران منشین در عرب     زرده روز اینک و شبدریز شب

یکدفعه چه شد که 180 درجه چرخیده و عجم ( گنگ  ما ایرانیان ) را ارجح بخشیده به عرب

1403/05/24 13:07
امین منتخبی

یاوگیان یعنی راه گم کردگان.