بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
برای رعایت وزن شعر لطفاً اصلاح شود:
هرکه درو جوهر دانائیست = ... دانایی است
بر همه چیزیش توانائیست = ... توانایی است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
بیت دوم این بوده که شما ننوشتینش:
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر
وقتی به متن اصلی اینشعر نگاه میکنم خیلی بیتها را ننوشتید.لطفا اصلاح کنید.ممنون
سلام خسته نباشید
در کتاب مخزن الاسرار دقیقا همین شعر نوشته شده
ولی در کتاب فارسی سوم راهنمایی بیت دوم بیتیست که اقای بها رفرنوشتند
ودوبیت اخرهم اصلا نیست و به جای ان ای نبیت نوشته شده است:
دشمن دانا که غم جان بود بهتر از ان دوست که نادان بود
مهردل و مهره ی پشتش شکست
مهردل ، به فتح میم و سکون ی و را یعنی استخوانی سینه که جلو دل را قلب را می پوشاند ، مهردل و مهره ی پشتش شکست یعنی در اثر افتادن استخوان مهردل و مهره ی پشتش شکست ، ولی در کتب راهنمایی متاسفانه این مهردل را به کسر میم نوشته اند و باید معنی براش بتراشیم که درست هم در نمی اد
هر که در او جوهر دانایی است :
در گذشته و شاید امروزه هم آهنگران وقتی می خواستند ، شمشیر یا داس بسازند ، اول آهن را می کوبیدند و میان آن را می شکافتند و بعد تیغۀ نازکی از فولاد را در لای آن قرار داده و آن را در کوره به شدت گرم کرده و می کوبیدند و آن تیغه فولادی در میان آهن می ماند و لبۀ برنده تیغه را تشکیل می داد و ارزش شمشیر به آن تیغه بستگی داشت ، و اگر شمشیری آن تیغه فولادی خوب را داشت تیغ جوهر دار بود .
هر که در او جوهر دانایی است : در این مصرع وجود انسان مثل شمشیر است و دانایی جوهر آن شمشیر و هرکه این جوهر را در خود دارد ، مثل تیغی برنده است
با سلام
بیت دشمن دانا که غم جان بود/بهتر از آن دوست که نادان بود
در شعر وجود ندارد.دلیلش را مو خواهم...
سلام.
از نظر بنده بیت دوم که:
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر
باید اضافه بشه. دلیلش هم اینه که بیت بعد نوشته شده"پایش ازان پویه درآمد ز دست" اما مشخص نشده کدام پویه؟ این بیت شعر رو واضح میکنه.
این شعر ایراداتی داره.چرا بهترین دوستش گفت که باید در چاه بیاندازمش .چه رازی در بین بوده وچرا از پدرش شرمسار میشوند.
آیا چاره کار این بوده که یک بچه ای که زمین خورده را در چاه انداخت.
راستش من شنیدم که در عبارت جوهر دانایی، منظور از جوهر همون گوهر هست که درواقع جمع جوهر همون جواهر هست پس میتونیم در نظر بگیریم وقتی رفته توی زبان عربی از گوهر به جوهر تغییر پیدا کرده.
از این رو جوهر دانایی یک تشبیه بلیغ اضافیه که دانایی رو به یک گوهر تشبیه کرده که هرکس دانا باشه درواقع به نوعی ثروتمند نیز هست
درست است که جوهر معرب گوهر است اما شکل های گوناگون یک واژه در زبان معنی جداگانه ای می یابد مثلا شما خودنویس خود را با جوهر پرمی کنید نه با گوهر، جوهر در کنار خودنویس مایع رنگینی است که پمپ خودنویس را با آن پر می کنیم ،شمشیر جوهر دار هم داریم جوهر شمشیر تیغه فولادی نازکی است که در میان آهن قرار می گیرد و به آن برش و موثر بودن را می دهد.
در این بیت یک استعاره مکنیه داریم و آن ویژگی بارز داشتن جوهر را که در اصل مال شمشیر است به انسان می دهیم و دانایی هم به همان جوهر تشبیه شده است.
ببخشید وزن این شعر چی هست؟
سریع، مفتعلن مفتعلن فاعلن
با سلام
جای بیت دوم خالیه اگه بیت پیش زمینه بیت سوم یا همان بیت دوم نوشته نشه این پرش کج سلیقه کاملا مشهوده
پای چو در راه نهاد ان پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر
در بیت سوم میگه
پایش از آن پویه .....
مرجع ضمیر آن مشخص نیست!
باید بیت دوم نوشته بشه تا مرجع ضمیر مشخص بشه
ممنون