گنجور

بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح

کودکی از جملهٔ آزادگان
رفت برون با دو سه همزاد‌گان
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی‌کرد و درآمد به سر
پایش از‌آن پویه درآمد ز دست
مهر دل و مهره پشتش شکست
شد نفس‌ِ آن دو سه همسال او
تنگ‌تر از حادثهٔ حال او
آنکه ورا دوست‌ترین بود گفت
در بُنِ چاهیش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز آشکار
تا نشویم از پدرش شرمسار
عاقبت اندیش‌ترین کودکی
دشمن او بود در ایشان یکی
گفت همانا که در این همرهان
صورت این حال نماند نهان
چونکه مرا زین همه دشمن نهند
تهمت این واقعه بر من نهند
زی پدرش رفت و خبردار کرد
تا پدرش چارهٔ آن کار کرد
هرکه در او جوهر دانایی است
بر همه چیزیش توانایی است
بند فلک را که تواند گشاد‌؟
آنکه بر او پای تواند نهاد
چون ز کم و بیش فلک درگذشت
کار نظامی ز فلک برگذشت

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کودکی از جملهٔ آزادگان
رفت برون با دو سه همزاد‌گان
هوش مصنوعی: کودکی از جمع آزادگان خارج شد و با دو یا سه دوست دیگرش به راه افتاد.
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی‌کرد و درآمد به سر
هوش مصنوعی: وقتی آن پسر پا در راه گذاشت، شروع به حرکت کرد و به مقصد رسید.
پایش از‌آن پویه درآمد ز دست
مهر دل و مهره پشتش شکست
هوش مصنوعی: پای او از حرکت بازمانده و دلش به خاطر مهر و محبت شکسته شده است.
شد نفس‌ِ آن دو سه همسال او
تنگ‌تر از حادثهٔ حال او
هوش مصنوعی: نفس آن دو یا سه هم‌سال او اکنون به‌طرز عجیبی تحت فشار و تنگی قرار گرفته است و حال او به شدت بحرانی شده است.
آنکه ورا دوست‌ترین بود گفت
در بُنِ چاهیش بباید نهفت
هوش مصنوعی: کسی که به او بسیار نزدیک بود و او را دوست داشت، گفت که باید در عمق چاه او را پنهان کرد.
تا نشود راز چو روز آشکار
تا نشویم از پدرش شرمسار
هوش مصنوعی: این عبارت بیانگر این نکته است که تا زمانی که راز مشخص نشود، نباید مانند روز روشن و واضح شود و ما نیز نباید از پدر خود شرمنده شویم. به عبارت دیگر، باید مراقب باشیم که چیزی فاش نشود که باعث خجالت ما شود.
عاقبت اندیش‌ترین کودکی
دشمن او بود در ایشان یکی
هوش مصنوعی: در نهایت، بچه‌ای که بیش از همه فکر می‌کرد، همان فردی بود که در جمع آنها به او دشمنی می‌ورزید.
گفت همانا که در این همرهان
صورت این حال نماند نهان
هوش مصنوعی: او گفت که در این همراهان، این وضعیت دیگر پنهان نخواهد ماند.
چونکه مرا زین همه دشمن نهند
تهمت این واقعه بر من نهند
هوش مصنوعی: وقتی که همه دشمنانم به من تهمت می‌زنند و این ماجرا را به من نسبت می‌دهند.
زی پدرش رفت و خبردار کرد
تا پدرش چارهٔ آن کار کرد
هوش مصنوعی: او از پدرش دور شد و خبر را رساند تا پدرش برای آن مشکل راه حلی بیندیشد.
هرکه در او جوهر دانایی است
بر همه چیزیش توانایی است
هوش مصنوعی: هر کسی که در وجودش خصیصه‌ی دانایی باشد، بر هر چیزی تسلط و توانایی دارد.
بند فلک را که تواند گشاد‌؟
آنکه بر او پای تواند نهاد
هوش مصنوعی: کسی که می‌تواند بر آسمان گام نهد، تنها اوست که می‌تواند محدودیت‌های آن را بشکافد.
چون ز کم و بیش فلک درگذشت
کار نظامی ز فلک برگذشت
هوش مصنوعی: وقتی که تقدیر و سرنوشت از نقص و کمی و زیادی گذر کند، آن‌گاه نظم و ترتیب امور از دست تقدیر بیرون رفته و به مقام بالاتری منتقل می‌شود.

حاشیه ها

1387/10/03 07:01

برای رعایت وزن شعر لطفاً اصلاح شود:
هرکه درو جوهر دانائیست = ... دانایی است
بر همه چیزیش توانائیست = ... توانایی است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1390/11/18 23:02
امیرعباس بهارفر

بیت دوم این بوده که شما ننوشتینش:
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر

وقتی به متن اصلی اینشعر نگاه میکنم خیلی بیتها را ننوشتید.لطفا اصلاح کنید.ممنون

1391/11/31 20:01

سلام خسته نباشید
در کتاب مخزن الاسرار دقیقا همین شعر نوشته شده
ولی در کتاب فارسی سوم راهنمایی بیت دوم بیتیست که اقای بها رفرنوشتند
ودوبیت اخرهم اصلا نیست و به جای ان ای نبیت نوشته شده است:
دشمن دانا که غم جان بود بهتر از ان دوست که نادان بود

مهردل و مهره ی پشتش شکست
مهردل ، به فتح میم و سکون ی و را یعنی استخوانی سینه که جلو دل را قلب را می پوشاند ، مهردل و مهره ی پشتش شکست یعنی در اثر افتادن استخوان مهردل و مهره ی پشتش شکست ، ولی در کتب راهنمایی متاسفانه این مهردل را به کسر میم نوشته اند و باید معنی براش بتراشیم که درست هم در نمی اد

1394/10/20 00:01
حنیفه نژاد

هر که در او جوهر دانایی است :
در گذشته و شاید امروزه هم آهنگران وقتی می خواستند ، شمشیر یا داس بسازند ، اول آهن را می کوبیدند و میان آن را می شکافتند و بعد تیغۀ نازکی از فولاد را در لای آن قرار داده و آن را در کوره به شدت گرم کرده و می کوبیدند و آن تیغه فولادی در میان آهن می ماند و لبۀ برنده تیغه را تشکیل می داد و ارزش شمشیر به آن تیغه بستگی داشت ، و اگر شمشیری آن تیغه فولادی خوب را داشت تیغ جوهر دار بود .
هر که در او جوهر دانایی است : در این مصرع وجود انسان مثل شمشیر است و دانایی جوهر آن شمشیر و هرکه این جوهر را در خود دارد ، مثل تیغی برنده است

1395/12/20 19:02
مرصاد

با سلام
بیت دشمن دانا که غم جان بود/بهتر از آن دوست که نادان بود
در شعر وجود ندارد.دلیلش را مو خواهم...

1396/10/22 16:12
امیر

سلام.
از نظر بنده بیت دوم که:
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر
باید اضافه بشه. دلیلش هم اینه که بیت بعد نوشته شده"پایش ازان پویه درآمد ز دست" اما مشخص نشده کدام پویه؟ این بیت شعر رو واضح میکنه.

1396/11/27 00:01

این شعر ایراداتی داره.چرا بهترین دوستش گفت که باید در چاه بیاندازمش .چه رازی در بین بوده وچرا از پدرش شرمسار میشوند.
آیا چاره کار این بوده که یک بچه ای که زمین خورده را در چاه انداخت.

1398/03/28 00:05
مهسا

راستش من شنیدم که در عبارت جوهر دانایی، منظور از جوهر همون گوهر هست که درواقع جمع جوهر همون جواهر هست پس میتونیم در نظر بگیریم وقتی رفته توی زبان عربی از گوهر به جوهر تغییر پیدا کرده.
از این رو جوهر دانایی یک تشبیه بلیغ اضافیه که دانایی رو به یک گوهر تشبیه کرده که هرکس دانا باشه درواقع به نوعی ثروتمند نیز هست

1398/07/09 11:10
محمد حنیفه نژاد

درست است که جوهر معرب گوهر است اما شکل های گوناگون یک واژه در زبان معنی جداگانه ای می یابد مثلا شما خودنویس خود را با جوهر پرمی کنید نه با گوهر، جوهر در کنار خودنویس مایع رنگینی است که پمپ خودنویس را با آن پر می کنیم ،شمشیر جوهر دار هم داریم جوهر شمشیر تیغه فولادی نازکی است که در میان آهن قرار می گیرد و به آن برش و موثر بودن را می دهد.
در این بیت یک استعاره مکنیه داریم و آن ویژگی بارز داشتن جوهر را که در اصل مال شمشیر است به انسان می دهیم و دانایی هم به همان جوهر تشبیه شده است.

1399/12/14 19:03
Z

ببخشید وزن این شعر چی هست؟

1403/09/11 09:12
عین جیم

سریع، مفتعلن مفتعلن فاعلن

1402/09/11 02:12
محسن خطیبی

با سلام

جای بیت دوم خالیه اگه بیت پیش زمینه بیت سوم یا همان بیت دوم نوشته نشه این پرش کج سلیقه کاملا مشهوده

پای چو در راه نهاد ان پسر

پویه همی کرد و درآمد به سر

در بیت سوم میگه

پایش از آن پویه .....

مرجع ضمیر آن مشخص نیست!

باید بیت دوم نوشته بشه تا مرجع ضمیر مشخص بشه

ممنون