اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما
ای که از ازل بودهای و ما نبودهایم، ای که به ابد زنده هستی و ما هلاک شده.
دور جنیبتکشِ فرمان تست
سُفتِ فلک غاشیهگردان تست
زمانه و قضا و قدر، در پی و فرمانبردار فرمان توست و شانهٔ آسمان و فلک غاشیهگردان تو. (جنیبتکش کسی است که اسب یدکی را برای شاه یا ارباب نگهمیدارد و غاشیهگردان نوکری که زینپوش اسب سواری او را هماره بر دوش حمل میکند تا هرگاه که ارباب پیاده
شود زینپوش را روی زین بیندازد تا از گرد و باران محفوظ باشد. سُفت یعنی شانه)
حلقهزنِ خانهبهدوش توایم
چون درِ تو حلقهبهگوش توایم
خانه به دوش: بیخانمان، فقیر و پریشانحال.
داغ تو داریم و سگ داغدار
مینپذیرند شهان در شکار
شاهان در شکار، سگ شکارییی که داغ دیگری را داشته باشد نمیپذیرفتهاند و میبایستی داغ خودشان را داشته باشد.
هم تو پذیری که ز باغ توایم
قمری طوق و سگ داغ توایم
هوش مصنوعی: تو باید بپذیری که ما از باغ تو آمدهایم، مانند قمری که در این باغ زندگی میکند و به شکل سگ وفادار تو هستیم.
بیطمعیم از همه سازندهای
جز تو نداریم نوازندهای
هوش مصنوعی: ما از هیچ چیز توقعی نداریم و فقط تو را سازنده و نوازنده خود میدانیم.
از پی توست این همه امّید و بیم
هم تو ببخشای و ببخش ای کریم
هوش مصنوعی: این همه نگرانی و امید من برای توست. ای بخشنده، لطفا مرا ببخش و از گناهانم درگذر.
چارهٔ ما ساز که بیداوریم
گر تو برانی، به که روی آوریم؟
هوش مصنوعی: ما در وضعیتی قرار داریم که اگر تو ما را رها کنی و به ما توجه نکنی، با چه کسی باید پناه بریم و راه چارهای پیدا کنیم؟
این چه زبان؟ وین چه زبانرانی است؟
گفته و ناگفته پشیمانی است
هوش مصنوعی: این چه زبانی است و این چه گویندهای دارد؟ هر آنچه گفته شده و نگفته مانده، پر از حسرت و پشیمانی است.
دل ز کجا؟ وین پر و بال از کجا؟
من که؟ و تعظیم جلال از کجا؟
هوش مصنوعی: دل از کجا آمده و این احساسات و آرزوها از کجا نشأت گرفتهاند؟ من کیستم که برای عظمت و جلال چیزهایی تعظیم کنم و به آنها احترام بگذارم؟
جان به چه دل راه درین بحر کرد؟
دل به چه گستاخی ازین چشمه خَورد؟
به چه دل؟ یعنی با چه جرأتی؟
در صفتت گنگ فرو ماندهایم
«مَن عرف الله» فرو خواندهایم
اشاره به حدیث «مَنْ عَرَفَ اللهَ کَلَّ لِسانُه» یعنی: هرکس خدا را بشناسد (به خاطر شدّت محبّت یا زیادیِ عظمتِ خدا یا ...) زبانش لال میشود.
چون خجلیم از سخن خام خویش
هم تو بیامرز به انعام خویش
هوش مصنوعی: من از حرفهای ناپختهام شرمندهام، لذا از تو خواهش میکنم که با کرم و لطف خود بر من ببخشایی.
پیش تو گر بیسر و پای آمدیم
هم به امید تو خدای آمدیم
هوش مصنوعی: ما بدون سر و پا به سمت تو آمدهایم، اما با این امید که تو خدایی هستی.
یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چارهٔ بیچارگان
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به من ملحق شو و به یاری آنهایی که در درد و غم هستند بشتاب و راه حلی برای مشکلات بیچارگان پیدا کن.
قافله شد، واپسیِ ما ببین
ای کَسِ ما! بیکَسیِ ما ببین
هوش مصنوعی: کاروان رفت و ما در حال بازگشتیم، ای کسی که به حال ما نگاه میکنی! به تنهایی و بیکسیام توجه کن.
بر که پناهیم؟ تویی بینظیر
در که گریزیم؟ تویی دستگیر
هوش مصنوعی: از کی باید پناه بگیریم؟ تویی که در همه چیز بینظیری. از کی باید فرار کنیم؟ تویی که همیشه یاریدهندهای.
جز در تو قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو، که خواهد نواخت؟
هوش مصنوعی: ما هیچ جا را به جز تو قبله نمیدانیم. اگر تو نوازی، چه کسی دیگر خواهد نواخت؟
دست چنین پیش که دارد که ما؟
زاری ازین بیش که دارد که ما؟
هوش مصنوعی: دست چنین کسی چه کاری میتواند انجام دهد؟ آیا از این وضعیت ناراحتتر هم میشود؟
درگذر از جرم که خوانندهایم
چارهٔ ما کن که پناهندهایم
هوش مصنوعی: از اشتباهات و گناهان بگذر که ما فقط شنوندهایم و به یاری تو نیاز داریم، چون در پناه تو هستیم.
ای شرف نام نظامی به تو
خواجگی اوست غلامی به تو
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آن است که نام و مقام نظامی به خاطر تو اعتبار یافته و تو در واقع از آن شخص برتر و محترمتری.
نزل تحیّت به زبانش رسان
معرفت خویش به جانش رسان
هوش مصنوعی: سلام و احوالپرسی با زبانش، معرفت و شناخت واقعی خود را به روحش منتقل کن.
حاشیه ها
1392/10/08 19:01
سجاد برزگر
چاره ما ساز که بی داوریم * گر تو برانی به که روی آوریم
بیت هشتم تحمیدیه زیبیای نظامی در نسخ خطی به صور دیگر نیز آمده است:
چاره ما ساز که بی یاوریم * گر تو برانی به که رو آوریم
نک: مواهب الهی، معین الدین معلم یزدی، 1326 به تصحیح سعید نفیسی، ص4
و در تصحیح عباس اقبال
چاره ما ساز که بی یاوریم * گر تو برانی به که روی آوریم
با سلام از خدا هیچ گریزی نیست مقام امن اوست گر برانی و گر ببخشایی ره بجای دگر نمیدانیم فقط از او بخواهید ایاک نعبد و ایاک نستعین که هیچکس را یارای یاری نیست والسلام
جنیبت در بیت دوم بمعنای مرکب یدک است
و جنیبتکش را مرحوم دهخدا به میرآخور تفسیر کرده
این دو شاهد را چون دهخدا نیاورده در اینجا می افزایم
جامی در خردنامه اسکندری گفته:
ولی چون خور، آنجا نه دیر آرمید
جنیبت به حد جنوبی کشید
جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی نیز در ترکیببند معجزنشانش گفته:
آنجا که جنیبت تو رفرف
عیسی دم لاشه خر گرفته