اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در طرف شام یکی پیر بود
چون پری از خلق طرفگیر بود
در سرزمین شام پیرمردی بود که همانند پریان و فرشتگان از آدمیان دوری گزیدهبود.
پیرهن خود ز گیا بافتی
خشت زدی، روزی از آن یافتی
لباس خود را از گیاه و کنَف میبافت و با خشتزنی روزگار خود را میگذارند.
تیغزنان چون سپر انداختند
در لحد آن خشت سپر ساختند
آن گاه که جنگاوران سپر را پیش مرگ میانداختند خشتهای او را در گور سپر میکردند (یعنی آن پیرمرد خشتزن گورستان بود)
هرکه جز آن خشت نقابش نبود
گرچه گنه بود عذابش نبود
هرکه حتی جز آن خشت، پوششی در گور نداشت، اگرچه گناهکار، در آرامش بود.
پیر یکی روز در این کار و بار
کار فزاییش در افزود کار
در این کار و بار، یکروز کارش زیاد شد.
آمد از آنجا که قضا ساز کرد
خوبجوانی سخن آغاز کرد
از روی قضا و تقدیر، یکجوان آمد و با او شروع به صحبت کرد.
کاین چه زبونی و چه افکندگی است؟
کاه و گل این پیشه خربندگی است
که این چه خواری و ذلیلی است؟ این کاه و گِل، شغل خربندگی است.
خیز و مزن بر سپر خاک، تیغ
کز تو ندارند یکی نان دریغ
بیل و کلنگ مزن، دست از نبرد و کار بردار، بالاخره کسیهست که نانی بهتو بدهد.
قالب این خشت در آتش فکن
خشتْ تو از قالب دیگر بزن
قالبها را دور بریز، راه دیگری پیشه کن.
چند کلوخی به تکلف کنی؟
در گل و آبی چه تصرف کنی؟
تا کی کلوخ را با سختی، گِل میکنی؟ از آب و گلی چه بهدست میآوری؟
خویشتن از جملهٔ پیران شمار
کار جوانان به جوانان گذار
خودت را جزو پیران و افتادگان بهحساب بیاور، کار جوانان را برای جوانان بگذار.
پیر بدو گفت جوانی مکن
درگذر از کار و گرانی مکن
پیر بهاو گفت: جوانی و سرکشی مکن، از کار من درگذر و زحمت مده.
خشتزدن پیشه پیران بود
بارکشی کار اسیران بود
خشتزدن پیشه و شغل پیران است و بارکشی کار اسیران و دربندان است. (یعنی آدم دانا بهسختی کار میکند و زیر بار منت دونان نمیرود، کسیکه زیر بار منت برود اسیر است و من آزادم)
دست بدین پیشه کشیدم که هست
تا نکشم پیش تو یکروز دست
این شغل را پیشهکردم تا روزی بهسوی تو دست دراز نکنم و از تو کمک نخواهم.
دستکش کس نیم از بهر گنج
دستکشی میخورم از دسترنج
به گنج کسی نیازمند نیستم و از دسترنج خود نانی میخورم. (دستکش اول یعنی گدا و دستکش دوم نوعی نان)
از پی این رزق وبالم مکن
گر نه چنین است حلالم مکن
برای این رزق و کار، مرا سرزنش مکن؛ اگر راست نمیگویم، مرا حلال مکن.
با سخن پیر ملامتگرش
گریانْ گریان بگذشت از برش
با سخن پیر (و تأثیر آن)، جوان سرزنشکنندهٔ او، آنجا را گریهکنان ترککرد.
پیر بدین وصف جهاندیده بود
کز پی این کار پسندیده بود
آن پیر چنان دنیادیده و پخته بود که برای این کار پسندیده و شایسته بود. (گویا منظور از این کار در اینجا، پند و اندرز و آگاهی باشد)
چند نظامی درِ دنیی زنی؟
خیز و در دین زن اگر میزنی
ای نظامی، تا کی درِ دنیا را میزنی؟ برخیز و درِ دین را بزن و از دین یاریبخواه. (یا از دین بگو)
حاشیه ها
سلام. در بیت با سخن پیر ملامتگرش/ گریان گریان بگذشت از برش
آیا بین پیر و ملامتگرش ویلگول وجود دارد یا نه؟
چون که اگر وجود داشته باشد مرجع (ش) به جوان برمیگرده اما اگر وجود نداشته باشه مرجع (ش) به پیر برمیگرده...!
استاد ادبیات ما گفته در این مورد این شعرو امتحانی قرار داده اما برای ما ابهام به وجود آورده و ما هرچه میگردیم چیز دقیقی پیدا نمیکنیم. میخواستم اگه میشه کسی جواب سوال ما را بدهد.
باقری گرامی
در بیت :با سخن پیر ملامتگرش
گریان گریان بگذشت از برش
می شود از دو جهت نظر داد
هم پیر می تواند ملامتگر باشد و هم جوان ، ولی آنکه گریان میرود جوان است که شاید از گفته ی خود پشیمان است ، می توان ویرگول گذاشت ، می توان بدون ویرگول خواند : پیر ِ ملامتگرش . کجاست نظامی تا بپرسیم
با ادای احترام
مرسده
1394/02/24 02:04
احمد رضا فروتن
اگر بدون ویرگول بخوانیم این معنی از ان حاصل شود,سخنی از ملامتگر است ولی پیر است ,بسیار ساده ,باسخنانی که پیر به ملامتگر خود یعنی جوان که او را ملامت کرده بود,از بر پیر با گریه رفت,,دلیلی برای گریستن پیر وجود ندارد .بنظر میرسد مصرع دوم ایراد وزنی دارد. گریه کنان او بگذشت از برش,.
ارادتمند, فروتن.
مصراع دوم ایراد وزنی ندارد. هر دو گریان ساکن خوانده میشود. سرعتِ خوانش ِ بیت هم کمتر میشود که حالت محزون و غمگین به بیت میدهد.
گریانْ گریان بگذشت از برش
نظامی به موسیقی شعر بسیار مسلط بوده و به طرز اعجابانگیزی سرعت شعر را کنترل میکند. مثلا در صحنههای نبرد و جنگ آنقدر ریتم شعر تند میشود که شنونده صدای چکاچک شمشیرها و جنگ و گریز را حس میکند و ...
با سلام خدمت دوست خوبمون باقری عزیز
ببین گلم حرف ش در ملامتگرش مضاف الیه است ک بر میگرده به جوان.ینی ش ینی جوان.ینی با این حرفی ک اون پیرمرد به حالت ملامت به اون جوان گفت در حالی که گریه میکرد از پیش پیرمرد رفت.
خیلی ساده است و هیچ تعبیر دیگه ای از اون برداشت نمیشه
توی این مثنوی مشاهده میشه ک پیرمرد جواب جوان را ب زیبایی میده.
و اون جوان زمانی ک دید اون پیرمرد پاسخشو میده بخاطر اینکه تحت تاثیر سخنان پیر قرار گرفت ب گریه افتاد.ترجمه اش میشه
با سخنی ک پیرمرد سرزنش کننده ب اون جوان زد با حالت گریه ک ناشی از تاثیر از حرف پیرمرد بود از کنار پیرمرو رد شد
وقت بخیر
قالب این خشت در آتش فکن
خشت نـــو از قالب دیگر بزن
خشت تو نادرست است
ارسلان گل تو هیچ نسخه ای من ندیدم نوشته باشه خشت نو!!!
اتفاقا معنی زیبایی میده
قالبی که این خشت ها را می سازی از بین ببر و در عوض به دنبال راه درآمد دیگری باش
1399/04/13 18:07
عبدالرضا جلالی
مفهوم کنایه ایی « دست کشیدن »در ابیات زیر اقدام کردن است
«دست بدین پیشه کشیدم که هست // تا نکشم پیش تو یکروز دست
دستکش کس نیم از بهر گنج // دستکشی میخورم از دسترنج»
در آزمون دکتری رشته ادبیات سال 98 این سئوال با این موضوع داده شده است .