بخش ۹۸ - در بقای جان
دگر باره شهِ بیداربختش
سؤالی زیرکانه کرد سختش
که گر جان را جهان چون کالبد خوَرد
چرا با ما کند در خواب ناوَرد؟
و گر جان ماند و از قالب جدا شد
بگو تا جان چندین کس کجا شد؟
جوابش داد کاین محکم سؤالست
ولی جان بی جسد دیدن محالست
نه از جان بی جسد پرسید شاید
نه بیپرگار جنبش دید شاید
چو از پرگارِ تن بیکار گردد
فلک را جنبش پرگار گردد
بخش ۹۷ - گذشتن از جهان: دگر ره گفت کای دریای دُرباربخش ۹۹ - در چگونگی دیدار کالبد در خواب: دگر ره گفت اگر جان هست حاصل
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر باره شهِ بیداربختش
سؤالی زیرکانه کرد سختش
هوش مصنوعی: شاه عاقل و هوشمند بار دیگر سوالی زیرکانه از او پرسید.
که گر جان را جهان چون کالبد خوَرد
چرا با ما کند در خواب ناوَرد؟
هوش مصنوعی: اگر جهان جان را مانند یک بدن ببلعد، پس چرا در خواب با ما این گونه رفتار میکند؟
و گر جان ماند و از قالب جدا شد
بگو تا جان چندین کس کجا شد؟
هوش مصنوعی: اگر جان از بدن خارج شود و جدا گردد، بگو بفرما که جان چندین انسان دیگر کجا میرود؟
جوابش داد کاین محکم سؤالست
ولی جان بی جسد دیدن محالست
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که این سؤال قوی و دشواری است، اما دیدن روح بدون وجود جسم غیرممکن است.
نه از جان بی جسد پرسید شاید
نه بیپرگار جنبش دید شاید
هوش مصنوعی: سوال نکن که آیا جان میتواند بدون بدن وجود داشته باشد یا اینکه آیا حرکتی بدون ابزار میسر است.
چو از پرگارِ تن بیکار گردد
فلک را جنبش پرگار گردد
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به آسایش و بیتحرکی برسد، زندگی و دنیا نیز حرکت و جنبش خود را از دست میدهد.