گنجور

بخش ۹۷ - گذشتن از جهان

دگر ره گفت کای دریای دُربار
چو دُر صافی و چون دریا عجب‌کار
عجب دارم ز یارانی که خفتند
که خواب دیده را با کس نگفتند
همه گفتند چون ما در زمین آی
نگوید کس چنین رفتم چنین آی
جوابش داد دانای نهانی
که نقد این جهانست آن جهانی
نگنجد آن ترنم اندرین ساز
مخالف باشد ار برداری آواز
نفس در آتش آری دم بگیرد
و گر آتش در آب آری بمیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دگر ره گفت کای دریای دُربار
چو دُر صافی و چون دریا عجب‌کار
هوش مصنوعی: گفتند ای دریای بزرگ و با ارزش، تو مانند مرواریدهایی هستی که در روشنی و زیبایی درخشانند و همچون دریا، شگفت‌انگیز و پر رمز و راز.
عجب دارم ز یارانی که خفتند
که خواب دیده را با کس نگفتند
هوش مصنوعی: تعجب می‌کنم از دوستانی که خوابیده‌اند، زیرا خواب‌هایشان را با هیچ‌کس در میان نمی‌گذارند.
همه گفتند چون ما در زمین آی
نگوید کس چنین رفتم چنین آی
هوش مصنوعی: همه گفتند وقتی ما به زمین می‌رویم، هیچ‌کس این‌طور نخواهد گفت که من این‌گونه بوده‌ام و این‌طور می‌روم.
جوابش داد دانای نهانی
که نقد این جهانست آن جهانی
هوش مصنوعی: یکی از دانایان پنهانی به او پاسخ داد که ارزش واقعی، در این دنیا وجود دارد و نه در جهانی دیگر.
نگنجد آن ترنم اندرین ساز
مخالف باشد ار برداری آواز
هوش مصنوعی: اگر صدای دلنشین نتواند در این ساز ناهماهنگ جا بگیرد، حتی اگر بخواهی که آوازش را بلند کنی، باز هم محال است.
نفس در آتش آری دم بگیرد
و گر آتش در آب آری بمیرد
هوش مصنوعی: اگر نفس در آتش باشد، می‌تواند انرژی و حرارت را بگیرد، اما اگر آتش در آب بیفتد، خواهد مرد و خاموش می‌شود.

حاشیه ها

1390/09/27 10:11
بهرام مشهور

بنام دانای جهان ، برقرار باشید و پروردگار یارتان برای این کار عظیم بایسته وشایسته ای که به انجامش پیروز آمده اید .و امّا دربارۀ این بخش : نظامی در ابتدای شعر دو صفت غیرهمساز را از دریا و محصول آن درّ صاف می گوید دریا ( یا اقیانوس ) بعنوان موجود عظیم که در درون خودش بیشمار عجایب و غرایب دارد ( دریای عجب کار )و متناقض با آن درّ صاف که در پیش دیدگان بی غل و غش و صاف و یکدست است و او این هردو وصف را نثار کسی که مورد خطاب دارد می نماید سپس با ایهام قشنگی ، خفتن ( مردن ) و خواب دیده شده را باز نگفتن ( از دنیای مردگان برنگشتن و برای مردم دنیا ماوقع را شرح ندادن ) که این را در بیت بعد هم توصیف می کند البته او در صورتی که در زمانه ما در چهل سال اخیر می توانست در دنیای مادی تفحص کند مسئلۀ گزارشهای تجربۀ نزدیک مرگ (NDE) که بواسطه بسط رسانه های توانمند کنونی دیگر جای کتمان برای منکران انحصارگر باقی نمی گذاشت را ببیند و از خود سخنان تازه تری را بگوید .در ابیات بعدی ازقول دانای نهانی می گوید اگر با دیده و ابزار این جهانی بخواهیم در کار آخرت بررسی کنیم مانند این است که در یک دستگاه موسیقی که یک سیستم ( سامانه ) را تشکیل می دهد بخواهیم یک ساز ناساز و ناهماهنگ بزنیم که کل اثر را ضایع می کند یعنی مانند شخص ناواردی که از سامانۀ موسیقی چیزی نمی داند به صرف این که می تواند یک ساز را به صدا در آورد و با این توانستن فکر می کند که می تواند در کار موسیقی وارد شود کار را خراب می کند و در بیت آخر هم این دخالت های ناموجه از سر ناآگاهی به این موضوع تشبیه گردیده که اثر هر مداخله ناآگاه خودش کار خویش را تباه می کند ( وگر آتش در آب آری بمیرد )