گنجور

بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ‌افروز چشم اهلِ بینِش
طراز کارگاه آفرینش
سر و سرهنگْ میدان وفا را
سپه‌سالار و سر خیلْ انبیا را
مرقع بر کشِ نر ماده‌ای چند
شفاعت‌خواهِ کار افتاده‌ای چند
ریاحین‌بخشِ باغ صبحگاهی
کلید مخزن گنج الهی
یتیمان را نوازش در نسیمش
از آن‌جا نام شد دُرِّ یتیمش
به معنی‌، کیمیا‌ی خاک آدم
به صورت توتیا‌ی چشم عالم
سرای شرع را چون چار حد بست
بنا بر چار دیوار ابد بست
ز شرع خود نبوّت را نَوی داد
خرد را در پناهش پیروی داد
اساس شرع او ختم جهان است
شریعت‌ها بدو منسوخ از آن است
جوانمردی رحیم و تند چون شیر
زبانش گه کلید و گاه شمشیر
ایاز‌ی خاص و از خاصان گزیده
ز مسعودی به محمودی رسیده
خدایش تیغ نصرت داده در چنگ
کز آهن نقش داند بست بر سنگ
به معجز بدگمانان را خجل کرد
جهانی سنگ‌دل را تنگ‌دل کرد
چو گل بر آبروی دوستان شاد
چو سرو از آب‌خورد عالم آزاد
فلک را داده سَروَش سبز پوشی
عمامش باد را عنبر فروشی
زده در موکب سلطان سوارش
به نوبت پنج نوبت چار یارش
سریر عرش را نعلین او تاج
امین وحی و صاحب سِرِّ معراج
ز چاهی برده مهدی را به انجم
ز خاکی کرده دیوی را به مردم
خلیل از خیل‌تاشان سپاهش
کلیم از چاوشان بارگاهش
به رنج و راحتش در کوه و غاری
حرم ماری و محرم سوسماری
گهی دندان به دست سنگ داده
گهی لب بر سر سنگی نهاده
لب و دندانش از آن در سنگ زد چنگ
که دارد لعل و گوهر جای در سنگ
سر دندان‌کنش را زیر چنبر
فلک دندان‌کنان آورده بر در
بصر در خواب و دل در استقامت
زبانش امتی گو تا قیامت
من آن تشنه‌لبِ غم‌ناکِ اویم
که او آب من و من خاک اویم
به خدمت کرده‌ام بسیار تقصیر
چه تدبیر ای نبی‌الله چه تدبیر‌؟
کنم درخواستی زان روضهٔ پاک
که یک خواهش کنی در کار این خاک
برآری دست از آن بُردِ یمانی
نمایی دست‌برد آن گه که دانی
کالهی بر نظامی کار بگشای
ز نفس کافر‌ش زنار بگشای
دلش در مخزن آسایش آور
بر آن بخشودنی بخشایش آور
اگر چه جرم او کوه گران است
تو را دریای رحمت بی‌کران است
بیامرزش روان‌آمرزی آخر
خدای رایگان‌آمرزی آخر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یتیمان را نوازش در نسیمش
از آن‌جا نام شد دُرِّ یتیمش
از آنجا که یتیمان (و دلشکستگان‌) در نسیم مهربانی او‌، مهر و نوازش یافتند‌، نامش دُر یتیم‌ و دُر گران‌قدر و گران‌بها شد.
من آن تشنه‌لبِ غم‌ناکِ اویم
که او آب من و من خاک اویم
من آن تشنه‌لب و خواستار او هستم که او آب گوارای من (و آبروی من‌) و من خاکِ تشنه او (و خاک قدمش‌) هستم.
کالهی بر نظامی کار بگشای
ز نفس کافر‌ش زنار بگشای
که الهی بر نظامی کار سخت را آسان نمای و گره از کار او بگشای‌، و نفس کافرش را زنار بگشای و مؤمن بگردان‌.
بیامرزش روان‌آمرزی آخر
خدای رایگان‌آمرزی آخر
او را بیامرز زیرا تویی که روان‌آمرز و بخشاینده هستی و تویی که بی‌ هیچ چشمداشتی می‌آمرزی و مغفرت می‌نمایی.

حاشیه ها

1388/08/14 00:11
عیسی سجادی از شوشتر

بیت سوم مصرع دوم سپهسالار جمع انبیا را درست است لطفا اصلاح فرمایید
---
پاسخ: با تشکر، به نظر می‌رسد پیشنهاد شما نقل از نسخه‌ای متفاوت باشد. در حاشیه باقی گذاشتیم.

1393/05/23 23:07
ناشناس

چقدر ممنونم از شما که امکان این را یافتم تا در آن سر دنیا اشعار عرفانی وزیبای نظامی را بخوانم

1393/12/21 03:02
بابک.ن

بیت 6 مصرع دوم وزن جور در نمیاد:
از آنجا نام شد _ در یتیمش
یه هجای بلند کم داره
با تشکر

1393/12/21 03:02
بابک.ن

بیت 23 مصرع اول وزن اش درست نیست رفقا...
بازهم با تشکر

1394/03/08 08:06
مرتضی ( باران)

دُرّ
دُ ر رِ یَتیم .
[ دُرْ رِ ی َ ] کنایه از مروارید بزرگ است که یک دانه تنها در صدف باشد.
مروارید بزرگ و آبدار که در صدف همین یک دانه تنها پیدا شده باشد

1394/05/20 11:08
بهروز قزلباش

لب و دندانش از آن در سنگ زد چنگ
لب و دندان/ ش‌از آن در سن/ گِ زد چنگ
مفاعیلن/ مفاعیلن/ مفاعیل
نون در رکن اول به دلیل ساکن بودن از وزن ساقط نیست. یعنی در هجای وزن به حساب نمی آید. بنا بر این با این که « لب و دندا» به قدر یک رکن است نون ساکن جواز پیوستن دارد. در رکن دوم حرف «ش» با فتحه و اشباع الف در « از» در وزن به صورت شَز خوانده می شود و «شزان در سن» در وزن صحیح است. لذا وزن مصراع غلط نیست.
با احترام

1394/05/20 11:08
بهروز قزلباش

از آنجا نا/م شد دُرِّ /یتیمش
مِ شد در رِ = مفاعیلن
صدای کسره با حرف بعد اشباع و اندکی (یک هجای کوتاه) کشیده خوانده می شود. این کار در خواندن جای خالی هجای کوتاه را پر می کند. اما از آن جا که در آغاز به جای استفاده از هجای کوتاه مثلا«زِ» از هجای بلند«از» استفاده شده لذا توازن هجا در کل مصراع رعایت شده و این کار در عروض سنتی مجاز است و نمونه های بسیاری از بزرگان می توان یافت که آن را مجاز دانسته اند. لذا اشکال وزنی در مصراع گفته شده نیست.
با احترام

1394/08/25 01:10
مهرداد رسولی

کمی بغض خدا درچهراش داشت عرب را دانش عالم بپنداشت
که رفتش بعد رفتن با امیدی رسد هرلحظه از ایزد نویدی
خدابردش حبیبش را ب نزدش بداد آل علی راپا به مزدش

1394/08/25 01:10
مهرداد رسولی

بعد از نبی هرکس امام سرور چه کس کرکس تمام
یاعلیراگفتنش باشدحرام فاتحه برآن مسلمان والسلام

09369009870 مهرداد رسولی

1399/09/22 13:11
امیر

لطفا بیت سوم اصلاح شود:
سرو سرهنگ
در اصل سر و سرهنگ بوده است
با تشکر