بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با سلام
فکر میکنم وزن شعر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل باشه
با سلام ، فکر میکنم مصرع آخر بیت
جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه ناآزموده
اشتباه تایپ شده باشد
مدیریت محترم سایت، لطفا بیت زیر را اصلاح فرمایید:
جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه پارسایی
دکتر مهدی میرزارسول زاده
فکر کنم بیت 37 باشه وزن شعر درست نیست
ذیل واژهی خوشاب و لؤلؤ خوشاب در دهخدا این بیت اومده؛ احتمالا یا دستگردی غلط ضبط کرده یا اشتباه چاپیه.
دگر روزینه کز صبح جهانتاب
طلی شد لعل بر لؤلوی خوشاب .
نظامی .
درود.
وزن شعر مفاعیلن مفاعیلن فعولن هست.
بر وزن سه ضرب است مثلا در آغازین بیت این منظومه داریم:
خداوندا(یک ضرب) در توفیق(یک ضرب) بگشای(یک ضرب)
نظامی را(یک ضرب) ره تحقیق(یک ضرب) بنمای(یک ضرب)
پاینده و پیروز بچرخید
در فکرت بهرترین بگردید
م.علی
جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه ناآزموده
با احترام
در این بیت دراخر مصرع دوم به جای "ناازموده" باید کلمه "پارسایی" نوشته بشه
احتمالا اشتباه تایپی رخ داده
با درود و سپاس بسیار
بیت هشتم چنین درست است :
جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه پارسایی ( که به اشتباه آخرین واژه ((ناآزموده)) که مربوط به بیت پسین است نگارش شده است)
شنیدم در اینجا ماضی نقلی است یعنی شنیدهام
اگر شنیدهام نوشته شود درست است اما در هنگام خوانش باید «شنیدم» خوانده شود.
بیت 55 -چوب های چوگان مسیر راه را مانند بیدستان(درختان بید) کرده .صندل سودن= چوب صندل- قرمز رنگ وخوش بوست ودر قدبم برای رفع سر درد به پیشانی می مالیدند.
مضراع دوم : به خاطر هیاهوی چوگان داران ماه دچار سر درد شده و زمین بر ماه صندل می ساید .
کشف معنی این بیت و بیت بعد به این شکل که منظور از «ناهید و برجیس» این است که یکی از فرماندهان خسرو قصد کرد که مسابقه چوگان بین زنان و مردان (برجیس یا ناهید کدام برنده میشوند؟) بگذارد و «انجمگری» در اینجا یعنی داوری مسابقه (شمارش بازیکنان و امتیازات)، توسط بنده صورت گرفت و در کتابی یا نوشتهای نخواندهام که کسی این را نوشته باشد. اگر کسی معنی این دوبیت را قبلا گفته و یا در جایی نوشته لطفا در اینجا بنویسید که مطلع شوم.
خدای را سپاس میگویم و در اینجا درود میفرستم به روان پاک حضرت حکیم نظامی گنجوی و اگر خطا و اشتباهی مرتکب شدهام، از آستان پاک ایشان، طلب عفو دارم.
امروز سهشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
@ فرهود
آیا تفسیر آقای دستگردی در پایین تصویر نسخه چاپی را دیدید و اینگونه نوشتید؟
بله دیدهام، با تمام احترامی که برای زندهیاد دستگردی و اثر ارزشمندشان قائل هستم باید بگویم معنایی که من نوشتهام درستتر است.
یزکداری ز لشکرگاه خورشید
عنان افکند بر برجیس و ناهید
همان یکشخص کاین را ساز کرده
همان انجمگری آغاز کرده
این دو بیت درباره یک یزکدار است که تصمیم به مسابقه چوگان میگیرد اما ایشان «یزکداری» را فرماندهی در نظر گرفتهاند و این دو بیت کلا طور دیگری تفسیر شده است.
در معنای بیت اولی، ایشان نوشتهاند: «یزکداری کردن و پیشروی کردن از لشکرگاه خورشید» را خسرو و شیرین در اختیار گرفتند. در حالیکه بیت یعنی یک یزکدار از لشکرگاه خورشید (که منظور لشکریان خسرو است) عنانافکند و قصد کرد که «برجیس یا ناهید؟» نماید. اما ایشان عنانافکندن را اختیار در دست داشتن معنا کردهاند. و «یای» پس از یزکدار را یای مصدری در نظر گرفتهاند.
یزکدار، طلایهدار بخشی از یک لشکر بوده و یزکداران یقینا سوارکاران ماهری نیز بودهاند. در اینجا به این جهت یک یزکدار پیشنهاد مسابقه چوگان را میدهد که میخواهد مهارت سوارکاران را بیازماید. در مسابقه چوگان، داور سوار بر اسب است و در اینجا «انجمگر» و داور نیز خود اوست.
در معنای بیت دوم هم زندهیاد دستگردی نوشتهاند که «خسرو یکتنه یزکداری ساز کین کرد» در حالیکه معنی درستتر این است که همان یزکدار کهاین (موضوع مسابقه چوگان) را ساز کرد و قصد کرد همان شخص انجمگری (و داوری) کرد.
در حدی که من یافتهام زندهیاد دهخدا نیز معنای انجمگری را در این بیت، مجازا «حیلهگری» نوشتهاند که بهنظر درست نمیرسد.
معنای درست انجمگری در اینجا «داوریِ بازی» است. زیرا بخت و اقبال تیمها را برای بُرد و باخت رصد میکند.
در حاشیه نسخه زندهیاد دستگردی «کین» نوشته و معنا شده که درستش «که این» است. چنانکه در بالاتر نوشتم مرجع ضمیر «این»، مسابقه چوگان بین ناهید و برجیس است در بیت قبل. اگر منظور از یزکدار خسرو باشد (که نیست) چرا باید برای دیدن مسابقه یا رفتن به مسابقه چوگان «ساز کین» بردارد. بنابر این «کهاین» درست است.
ساز کرد در بیت دوم یعنی قصد کرد.
باید اضافهکرد که قدردانی از زحمات این اساتید لازم است و در حال حاضر به نظر صاحبنظران بهترین نسخه خمسه نظامی، تصحیح زندهیاد دستگردی میباشد.
پیروز باشید.
@ فرهود
درود بر شما که کند و کاو میکنی.
من که تا به حال "یزکدار" نه به چشمم خورده بود و نه گوشم، فقط و فقط مگر از لطف شما...
به دو سه لغتنامه رجوع کردم و دیدم "یزک" یعنی پیش قراول و حدس میزنم "یزکدار" بر مبنای سپهدار، ارتشدار/تار، پرچمدار، علمدار، فرماندار و... شاید که منصبی بوده برابر سرکرده یزکها؟...
اما "انجم گر"، در کنار آنچه شما آوردی میتواند انجَم/انجُم گر -> انجُمن گَر/گَردان نیز باشد...
هَنجَمن پارسی میانه-> اَنجَمن-> انجومَن-> انجُمن ( hanjaman-> anjaman-> anjuman-> anjoman)
در پارسی میانه جمع شدن، گرد هم آمدن ( assembly, gathering)...و یکی از معانی آن در فارسی: گرد هم آمدن گروهی برای کار مشخص.
من نسخه هفت پیکرم را نتوانستم پیدا کنم، به هر حال احتمالاً جای درست برای یافتن آن باشد...
شما هم پیروز باشید
درود
انجم به نظر نمیرسد که مخفف انجمن باشد. حکیم نظامی، انجم را در اشعار دیگرش به معنای ستارگان و کواکب استفاده کرده است. میفرماید:
ای بر آرنده سپهر بلند
انجم افروز و انجمن پیوند
انجمگری نیز در اینجا یعنی رصد کردن ستارگان برجیس و ناهید که مجازا برای داوری بازی چوگان استفاده شده است.
پیروز باشید
درود متقابل
شما درست فرمودی، خودم هم یک جستجو کردم و به نظر میاید که نظامی همواره انجم را برابر اختر به کار گرفته...
اما
۱- به گمان من در بیتی که صحبت از برجیس و ناهید کرده اشاره به قَران (قران سعد) این دو اختر است که نشان از خوش اقبالی است، یعنی که یزکدار لشکرگاه خورشید برجیس و ناهید را به قران/نزدیکی یکدیگر آورد یا به عبارتی زمینه/فضا را مهیا کرد برای خوش اقبالی و سعادت...
تا جایی که در خاطرم است و اگر اشتباه نکنم در نجوم قدیم برجیس/هرمز کدخدا/سرور هر هفت اختر است حتی خورشید، و می بینیم که شاه را خورشید و شیرین را ماه خوانده، پس شک دارم که منظور از برجیس شاه یا تیمش و ناهید شیرین یا تیمش باشد.
۲- بیت بعدی هم عجیب و غریب است! چرا که در مصرع اول "یک" و "را" به نظر اضافه میایند، یعنی " همان شخص کاین ساز کرده" کافی و کارساز است و دیگر نیازی به اضافه گویی نیست...
در مصراع دوم هم در شکل کنونی"همان" اشاره به انجمگری دارد نه به "همان شخص" در مصرع نخست، که اگر بود می باید "همو/ همان هم" یا نظیر آن را میاورد، کمابیش بدین صورت:
"همان شخص کین ساز کرده
همو (همان هم)انجمگری آغاز کرده"
آنگاه پرسش پیش میاید که منظور از همان انجمگری کدام انجمگریست؟ -> برجیس و ناهید را به قَران آوردن/کشیدن...
آیا این به معنی داوری در این بازی چوگان است؟ من نمیدانم! شاید که تعبیر شما درست است...
اما باز هم عجیب است چرا که در این زمان بازی هنوز شروع نشده و در چهارده بیت بعدی از جست و خیز یاران شیرین و به بارگاه شاه رفتن آنها و شاه شیرین را در سمت راست خود نشاندن و و و گفته تا بازی شروع میشود، کل بازی هم فقط شش بیت به درازا میکشد...
برای قران برجیس و زهره:
"سعادت برگشاد اقبال را دست
قَرانِ مشتری در زهره پیوست"
"ز ثورش زهره وز خرچنگ برجیس
سعادت داده از تثلیث و تسدیس"
درود
۱. نظامی معمولا در اشعارش از اصطلاحات نجوم در معنایی چند بُعدی استفاده میکند.
ممکن که است یک وجه آن قران سعد باشد ولی وجه دیگر آن این است که از نظر قدما چه در ایران یا یونان و ... ستارگان زن یا مرد هستند.
برجیس و ناهید هم در اینجا به طور سمبلیک به عنوان رقابت بین این دو انتخاب شدهاند برای بازی چوگان.
ستارگان جنبههای سمبلیک دیگری از قبیل خنیاگری، جنگآوری و ... نیز دارند.
نظامی در جایی دیگر فرموده:
چو برجیس در جنگ هر بدگمان
کمان دارم و بر ندارم کمان
در این بیت که مثالی است، معنای برجیس با معنای بیت موضوع بحث در اینجا تطابق دارد زیرا در اینجا برجیس جایگزین لشکریان خسرو شده است و با کمانداری در این بیت هماهنگ است. ( سطر داخل این پرانتز بعدا و جهت تذکر اضافه شده؛ معنای این بیت در این بند صحیح نمیباشد با تشکر از جناب بابک)
۲. درباره بیت دوم برداشت من این است که «همان» در مصرع دوم صفت اشاره نیست.
۳. درونمایه همه ابیات بعدی (تا بیت ۶۰) بازی چوگان است. در ابتدای صبح، این مسابقه را یزکدار ساز کرده است (قصد کرده و پیشنهاد کرده است) در بیت ۵۳ شیرین و خسرو تصمیم میگیرند که خود نیز وارد بازی شوند وگرنه قبل از آن هم مشخص است که ابیات درباره بازی چوگان است و بازی شروع شده است. فقط یک فاصله از زمان تصمیمی که در صبح گرفته شده تا شروع بازی وجود دارد و آن هم زمانی است که میروند احتمالا به شیرین و خسرو خبر بدهند یا کسب اجازه کنند. (ابیات ۴۴ تا ۴۸)
این شخص یزکدار هم خود انجمگری کرده است. شاید و بهاحتمال بیشتر، آنزمان این بازیها تعداد بازیکن مشخصی نداشته ولی بازیکنان دو تیم مقابل را مساوی نگه میداشتهاند. در بیت ۵۹ کاملا واضح است که صحبت از یک مسابقه است.
پیروز باشید
باز هم درود
در این بیت که شما آوردی:
"چو برجیس در جنگ هر بدگمان
کمان دارم و برندارم کمان"
کمان نخست اشاره به قوس، خانه/برج نهم فلک، است که برجیس/مشتری حاکم/فرمانروای آنست و طبیعت و مختصات آنان...کمان دوم نیز اشاره به کمان شکاری/جنگی (تیر و کمان) است که می گوید همچون برجیس آنرا بر ندارد (در بر ندارد/دارای آن نیست)...
در نجوم سلحشوری و کمانداری مختص بهرام/مریخ است، آنچنانکه حافظ هم آورده: "به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش"...
برای همین هم اگر بهرام/مریخ را در کنار زهره آورده بود آنگاه می شد بیان شما را محتمل دانست که اشاره به خسرو وسلحشورانش دارد، ولی برجیس را بعید میدانم...
سرافراز باشی
درود،
در معنای این بیت شما درست میفرمایید. مثال صحیحی نبود، این بیت را به عنوان مثالی جانبی آوردم و به علت شتاب، اشتباهی در معنا رخ داد. در نظر پیشین به عنوان تذکر اضافه کردم.
کسی نمیتواند رد کند که در اساطیر، ناهید (یا زهره) جنبه زنانه و برجیس (یا هرمز) جنبه و وجه مردانه دارد. اگر اولین نظر من را در بالا دوباره نگاهی بیندازید میبینید که مبنای استدلال اصلی من در این قسمت و بخش بنابر همین بود.
پیروز باشید