برگردان به زبان ساده
شباهنگام کاین عنقای فرتوت
شکم پر کرد ازین یک دانه یاقوت
هوش مصنوعی: در شب، این مرغ پیر و ناتوان، شکمش را از یک دانه یاقوت پر کرد.
به دشت انجرک آرام کردند
به نوشانوش می در جام کردند
نوشانوش یعنی گفتن و بانگ نوش، نوش جان، نوش باد، گوارا باد و ...
در آن صحرا فرو خفتند سرمست
ریاحین زیر پای و باده بر دست
هوش مصنوعی: در آن بیابان دراز کشیده بودند، خوشحال از عطر گلها که زیر پا بود و لیوانی از شراب در دست داشتند.
چو روز از دامن شب سر برآورد
زمانه تاج زرین بر سر آورد
هوش مصنوعی: وقتی که روز از شب بیرون میآید، زمانه زیبایی و شکوه خود را نمایان میکند.
بر آن پیروزه تخت آن تاجداران
رها کردند می بر جرعهخواران
هوش مصنوعی: آن تاجداران موفق و پیروز، سلطنت و قدرت خود را رها کردند و به جمع نوشندگان شراب پیوستند.
وز آن جا تا در دیر پریسوز
پریدند آن پریرویان به یک روز
هوش مصنوعی: از آنجا تا درگاه میکده، جانداران زیبا و نازکرو مانند پری، در یک روز پرواز کردند.
در آن مینوی میناگون چمیدند
فلک را رشته در مینا کشیدند
هوش مصنوعی: در آن دنیای زیبا و رنگین، آسمان را به مانند ریسمانی در دستان خود داشتند و به حرکت درآوردند.
بساطی سبز چون جان خردمند
هوایی معتدل چون مهر فرزند
هوش مصنوعی: زمینی زیبا و سرسبز مانند روح انسانهای خردمند و فضایی دلپذیر و متعادل مانند مهر و محبت فرزند است.
نسیمی خوشتر از باد بهشتی
زمین را در به دریا گِل به کشتی
هوش مصنوعی: نسیمی دلپذیرتر از بادهای بهشتی، زمین را در جستجوی دریا و گلی، به سوی کشتی میبرد.
شقایق سنگ را بتخانه کرده
صبا جعد چمن را شانه کرده
هوش مصنوعی: شقایقها با زیبایی خود سنگها را به محلی پر از زرق و برق تبدیل کردهاند و نسیم صبحگاهی در حالی که موهای چمن را مرتب میکند، جلوهی خاصی به طبیعت بخشیده است.
مسلسل گشته بر گلهای حمری
نوای بلبل و آواز قمری
هوش مصنوعی: آواز بلبل و صدای قمری به صورت مداوم و پیوسته بر روی گلهای سرخ در حال نواختن است.
پرنده مرغکان گستاخ گستاخ
شمایل بر شمایل شاخ بر شاخ
هوش مصنوعی: پرندگان کوچک با جسارت و شجاعت در کنار یکدیگر قرار دارند، همگی در صفی زیبا و با ظاهری شگفتانگیز به سر میبرند.
به هر گوشه دو مرغک گوش بر گوش
زده بر گل صلای نوش بر نوش
هوش مصنوعی: در هر گوشه، دو پرنده کنار هم نشستهاند و بر روی گلها آواز خوشی را سر میدهند که یادآور طعم دلپذیر نوشیدنی است.
بدان گلشن رسید آن نقشپرداز
همان نقش نخستین کرد آغاز
هوش مصنوعی: بدان باغ زیبا، همان هنرمند کهنه کار باز هم همان تصویر اولیه را شروع کرد.
پریپیکر چو دید آن سبزهٔ خوش
به می بنشست با جمعی پریوش
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق زیبا قامت، آن سبزهی خوش را دید، با گروهی از دختران زیبا به مینوشی نشست.
دگر ره دید چشم مهربانش
در آن صورت که بود آرام جانش
هوش مصنوعی: چشمان مهربانش راه دیگری را مشاهده کردند، در آن چهرهای که جانش را آرام میکرد.
شگفتی ماند از آن نیرنگسازی
گذشت اندیشهٔ کارش ز بازی
هوش مصنوعی: تعجب از این است که چگونه او با نیرنگ و ترفند، ذهن دیگران را از واقعیتهای کارش دور کرده و آن را به مانند یک بازی جلوه داده است.
دل سرگشته را دنبال برداشت
به پای خود شد آن تمثال برداشت
هوش مصنوعی: دل ناآرام و سردرگم خود را دنبال کرد و در نهایت به پای آن تصویر یا شکل محبوبش رسید.
در آن آیینه دید از خود نشانی
چو خود را یافت بیخود شد زمانی
هوش مصنوعی: در آن آیینه نشانهای از خود را دید و وقتی خود را پیدا کرد، مدتی از خود بیخود شد.
چنان شد در سخن ناساز گفتن
کزان گفتن نشاید باز گفتن
هوش مصنوعی: سخن به گونهای بیان شد که دیگر نمیتوان آن را دوباره گفت، زیرا این نوع صحبت کردن به هیچ وجه مناسب نیست.
لعاب عنکبوتان مگسگیر
همایی را نگر چون کرد نخجیر
هوش مصنوعی: نگاه کن به تارهای عنکبوت که مگسها را به دام میاندازند، مانند شکارچیای که تلهای گسترده است.
در آن چشمه که دیوان خانه کردند
پری را بین که چون دیوانه کردند
هوش مصنوعی: در آن چشمهای که دیوانگان به سر و سامان آمدند، پرندهای را ببین که چگونه دیوانه شده است.
به چاره هر کجا تدبیر سازند
نه مردم دیو را نخجیر سازند
هوش مصنوعی: هر جا که برای حل مشکلات تدبیر و برنامهریزی کنند، نمیتوانند مردم را به شکار دیوها وادار کنند.
چو آن گلبرگرویان بر سر خاک
گل صد برگ را دیدند غمناک
هوش مصنوعی: وقتی گلهای زیبا و تازه، گل صدبرگ را که بر روی زمین افتاده و پژمرده شده است، دیدند، دلسرد و غمگین شدند.
بدانستند کآن کار پری نیست
عجب کاری است کاری سرسری نیست
هوش مصنوعی: آنها فهمیدند که این کار از جنس پریها نیست و واقعاً تعجبآور است چون این کار، کار سطحی و سهلانگاری نیست.
از آن پیشه پشیمانی گرفتند
بر آن صورت ثناخوانی گرفتند
هوش مصنوعی: آنها از کار خود پشیمان شدند و بهجای آن شروع به ستایش آن صورت کردند.
که سر بازی کنیم و جان فشانیم
مگر کهاحوال صورت باز دانیم
هوش مصنوعی: بیایید بازی کنیم و جان خود را فدای آن کنیم، مگر اینکه از حال و وضعیت چهره باخبر شویم.
چو شیرین دید که ایشان راستگویند
به چاره راست کردن چاره جویند
هوش مصنوعی: وقتی شیرین دید که آنها راست میگویند، به فکر راهی برای حل مشکل افتادند.
به یاری خواستن بنمود زاری
که یاران را ز یارانست یاری
هوش مصنوعی: به کمک خواستن، نشاندهندهی خویشتنداری است، زیرا کمک از یاران واقعی به یاران دیگر میرسد.
تو را از یار نگریزد به هر کار
خدای است آن که بی مثل است و بی یار
هوش مصنوعی: خداوندی که بیهمتا و بیهمیار است، تو را به هر دلیلی از دوستت دور میکند.
بسا کارا که از یاری برآید
بباید یار تا کاری برآید
هوش مصنوعی: بسیاری از کارها نیاز به کمک و همراهی دارند و برای انجام آنها باید از دیگران یاری گرفت.
بدان بت پیکران گفت آن دلآرام
کز این پیکر شدم بیصبر و آرام
هوش مصنوعی: میگوید که آن دلآرام به معشوق و زیبارویان گفت، من به خاطر این زیبایی و پیکر دلربا دیگر نمیتوانم صبوری کنم و آرامش خود را از دست دادهام.
بیا تا این حدیث از کس نپوشیم
بدین تمثال نوشین باده نوشیم
هوش مصنوعی: بیایید این داستان را از دیگران پنهان نکنیم و به واسطه این تصویر زیبا، نیکی و لذت را تجربه کنیم.
دگر باره نشاط آغاز کردند
می آوردند و عشرت ساز کردند
هوش مصنوعی: آنها دوباره شادی را شروع کردند و میآوردند و جشنی برپا کردند.
پیاپی شد غزلهای عراقی
بر آمد بانگ نوشا نوش ساقی
هوش مصنوعی: غزلهای زیبا و دلنشین به طور مکرر از عراقیها سروده شد و صدای ساقی که به نوشیدن دعوت میکند، برخواست.
بت شیرین نبید تلخ در دست
از آن تلخی و شیرینی جهان مست
مصرع دوم: جهان از زیبایی و شیرینی شیرین و تلخی می مست.
به هر نوبت که می بر لب نهادی
زمین را پیش صورت بوسه دادی
هوش مصنوعی: هر بار که لبهایت را بر زمین میگذاری، انگار به آن بوسه میزنی.
چو مستی عاشقی را تنگتر کرد
صبوری در زمان آهنگ در کرد
هوش مصنوعی: وقتی عشق انسان را به شدت به تنگنا میاندازد، صبوری و شکیبایی در زمانی که به سمت هدف خود میرود، افزایش مییابد.
یکی را زان بتان بنشاند در راه
که «هر کس را که بینی بر گذرگاه
هوش مصنوعی: کسی را از میان آن معشوقها انتخاب میکند که در مسیر قرار گیرد و به دیگران بگوید: "هر کسی را که میبینی در این مسیر."
نظر کن تا درین سامان چو پوید
وزین صورت بپرسش تا چه گوید»
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن تا در این دنیا چه میگذرد و از این شکل و ظاهر بپرس تا چه پاسخهایی میدهد.
بسی پرسیده شد پنهان و پیدا
نمیشد سِرّ آن صورت هویدا
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به طور آشکار و پنهان درباره راز و رمز آن چهره سؤالاتی پرسیدند، اما هیچکس نتوانست آن راز را کشف کند.
تن شیرین گرفت از رنج سستی
کز آن صورت ندادش کس درستی
هوش مصنوعی: شیرینی وجود او از رنج و ناراحتی ناشی از سستی به دست آمده است، زیرا هیچکس نتوانسته او را به درستی درک کند.
در آن اندوه میپیچید چون مار
فشاند از جزعها لولوی شهوار
هوش مصنوعی: در آن دلتنگی و غم، احساس تلخی وجود داشت که مانند ماری در دلم میپیچید و از درد و ناراحتی، صداهایی چون زوزهای به گوش میرسید.