گنجور

بخش ۲ - در توحید باری

به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت
خدایی ک‌آفرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجود‌ش
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندانْ خداوند
فلک بر‌پای‌دار و انجم‌افروز
خرد را بی‌میانجی حکمت‌آموز
جواهر‌بخشِ فکرت‌های باریک
به روز آرنده شب‌های تاریک
غم و شادی نگار و بیم و امید
شب و روز آفرین و ماه و خورشید
نگه دارنده بالا و پستی
گوا بر هستی او جمله هستی
وجودش بر همه موجود قاهر
نشانش بر همه بیننده ظاهر
کواکب را به قدرت کارفرمای
طبایع را به صنعت گوهرآرای
مرادِ دیده‌ٔ باریک‌بینان
انیسِ خاطرِ خلوت‌نشینان
خداوندی که چون نامش بخوانی
نیابی در جوابش لن ترانی
نیاید پادشاهی زوت بهتر
ورا کن بندگی هم اوت بهتر
ورای هرچه در گیتی اساسی است
برون از هر چه در فکرت قیاسی است
به جست‌وجوی او بر بام افلاک
دریده وهم را نعلینِ ادراک
خرد در جستنش هشیار برخاست
چو دانستش نمی‌داند چپ از راست
شناساییش بر کس نیست دشوار
ولیکن هم به حیرت می‌کشد کار
نظر دیدش چو نقش خویش برداشت
پس آن‌گاهی حجاب از پیش برداشت
مبرا حکمش از زودی و دیری
منزه ذاتش از بالا و زیری
حروف کائنات ار بازجویی
همه در توست و تو در لوح اویی
چو گل صدپاره کن خود را درین باغ
که نتوان تندرست آمد بدین داغ
تو زانجا آمدی کاین جا دویدی
ازین جا در گذر کانجا رسیدی
ترازوی همه ایزدشناسی
چه باشد جز دلیلی یا قیاسی‌؟
قیاسِ عقل تا آنجاست بر کار
که صانع را دلیل آید پدیدار
مده اندیشه را زین پیشتر راه
که یا کوه آیدت در پیش یا چاه
چو دانستی که معبودی تو را هست
بدار از جست‌وجوی چون و چه، دست
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
گه از خاکی، چو گل رنگی برآرد
گه از آبی، چو ما نقشی نگارد
خرد بخشید تا او را شناسیم
بصارت داد تا هم زو هراسیم
فکند از هیأت نُه حرف افلاک
رقوم هندسی بر تختهٔ خاک
نبات روح را آب از جگر داد
چراغ عقل را پیه از بصر داد
جهت را شش گریبان در سر افکند
زمین را چار گوهر در برافکند
چنان کرد آفرینش را به آغاز
که پی بردن نداند کس بدان راز
چنانش در نورد آرد سرانجام
که نتواند زدن فکرت در آن گام
نشاید باز جست از خود خدایی
خدایی برتر است از کدخدایی
بفرساید همه فرسودنی‌ها
همو قادر بود بر بودنی‌ها
چو بخشاینده و بخشندهٔ جود
نخستین مایه‌ها را کرد موجود
به هر مایه نشانی داد از اخلاص
که او را در عمل کاری بود خاص
یکی را داد بخشش تا رساند
یکی را کرد ممسک تا ستاند
نه بخشنده خبر دارد ز دادن
نه آن کس کاو پذیرفت از نهادن
نه آتش را خبر کاو هست سوزان
نه آب آگه که هست از جان‌فروز‌ان
خداوندیش با کس مشترک نیست
همه حمال فرمانند و شک نیست
که را زهره ز حمالان راهش
که تخلیطی کند در بارگاهش؟
بسنجد خاک و مویی بر ندارد
بیارد باد و بویی بر ندارد
زهی قدرت که در حیرت فزودن
چنین ترتیب‌ها داند نمودن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت
هوش مصنوعی: به نام کسی که به واسطه او هستی به وجود آمد. آسمان به حرکتی ادامه می‌دهد و زمین آرامش خود را از او دریافت کرده است.
خدایی ک‌آفرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجود‌ش
هوش مصنوعی: خدایی که آفرینش به عبادت و افتادگی‌اش شهادت می‌دهد، نشانه‌ای روشن بر وجود اوست.
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندانْ خداوند
هوش مصنوعی: خداوندی وجود دارد که بی‌همتا و بی‌مثل است و او را به نام خدا می‌شناسند.
فلک بر‌پای‌دار و انجم‌افروز
خرد را بی‌میانجی حکمت‌آموز
هوش مصنوعی: آسمان را استوار نگه‌دار و ستاره‌ها را روشن ساز، بدون نیاز به واسطه‌گری دانش و حکمت.
جواهر‌بخشِ فکرت‌های باریک
به روز آرنده شب‌های تاریک
هوش مصنوعی: توانایی و اندیشه‌های عمیق می‌توانند درخششی را به زندگی ببخشند و به تاریکی‌ها روشنایی بیاورند.
غم و شادی نگار و بیم و امید
شب و روز آفرین و ماه و خورشید
هوش مصنوعی: غم و شادی، زیبایی و ترس و امید، در شب و روز به وجود می‌آیند و همچون ماه و خورشید تجلی می‌کنند.
نگه دارنده بالا و پستی
گوا بر هستی او جمله هستی
هوش مصنوعی: نگاه‌کننده‌ای که بالا و پایین را می‌بیند، بر وجود او شاهدی بر تمام هستی است.
وجودش بر همه موجود قاهر
نشانش بر همه بیننده ظاهر
هوش مصنوعی: وجود او بر تمام موجودات تسلط دارد و نشانه‌اش برای هر بیننده‌ای آشکار است.
کواکب را به قدرت کارفرمای
طبایع را به صنعت گوهرآرای
هوش مصنوعی: ستاره‌ها به قدرت و تاثیر خود، و عناصر طبیعی به هنر و صنعت زینت‌دهی می‌پردازند.
مرادِ دیده‌ٔ باریک‌بینان
انیسِ خاطرِ خلوت‌نشینان
هوش مصنوعی: دید باریک‌بینان به حقیقتی می‌نگرد که برای کسانی که به تنهایی و در خلوت به سر می‌برند، مایه آرامش خاطر و دل‌گشایی می‌شود.
خداوندی که چون نامش بخوانی
نیابی در جوابش لن ترانی
هوش مصنوعی: خداوندی که هرگاه نامش را بخوانی، در جوابش نمی‌توانی بگویی که مرا خواهی دید.
نیاید پادشاهی زوت بهتر
ورا کن بندگی هم اوت بهتر
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی به دستت بیفتد، بهتر است که خود را در خدمت او قرار دهی و بندگی کنی، زیرا در این حالت نیز شایسته‌تر از تو نخواهد بود.
ورای هرچه در گیتی اساسی است
برون از هر چه در فکرت قیاسی است
هوش مصنوعی: فراتر از هر چیزی که در جهان وجود دارد و خارج از هر قضاوتی که در ذهن می‌گذرد، حقیقتی وجود دارد.
به جست‌وجوی او بر بام افلاک
دریده وهم را نعلینِ ادراک
هوش مصنوعی: در پی یافتن او بر بلندای آسمان‌ها، فهم و درک را شکسته و بر افراشته کرده‌ام.
خرد در جستنش هشیار برخاست
چو دانستش نمی‌داند چپ از راست
هوش مصنوعی: عقل در پی یافتن آن به هوش و حواس آمده است، چون فهمید که خودش از درست و نادرست آگاهی ندارد.
شناساییش بر کس نیست دشوار
ولیکن هم به حیرت می‌کشد کار
هوش مصنوعی: شناسایی او برای هیچ‌کس دشوار نیست، اما کارش هم انسان را به حیرت می‌اندازد.
نظر دیدش چو نقش خویش برداشت
پس آن‌گاهی حجاب از پیش برداشت
هوش مصنوعی: وقتی که نگاهش به تصویر خود افتاد، آن‌گاه پرده از جلوی چشم برداشت.
مبرا حکمش از زودی و دیری
منزه ذاتش از بالا و زیری
هوش مصنوعی: حکم او از زمان و مکان آسیبی نمی‌بیند و وجود او از نقاط بالا و پایین آزاد و بی‌نیاز است.
حروف کائنات ار بازجویی
همه در توست و تو در لوح اویی
هوش مصنوعی: تمام نشانه‌های موجودات به نوعی به تو وابسته‌اند و تو در حقیقت در صفحه وجود او ثبت شده‌ای.
چو گل صدپاره کن خود را درین باغ
که نتوان تندرست آمد بدین داغ
هوش مصنوعی: در این دنیا، مانند گلی زیبا باید خودت را در این باغ پخش کنی، چرا که نمی‌توان با سلامت و تندرستی از این درد و مشکلات عبور کرد.
تو زانجا آمدی کاین جا دویدی
ازین جا در گذر کانجا رسیدی
هوش مصنوعی: تو از آنجا آمده‌ای که حالا در اینجا می‌دوی و باید از اینجا عبور کنی تا به آنجا برسی.
ترازوی همه ایزدشناسی
چه باشد جز دلیلی یا قیاسی‌؟
هوش مصنوعی: درک و شناخت خداوند چگونه می‌تواند جز بر اساس دلایل و استدلال‌ها باشد؟
قیاسِ عقل تا آنجاست بر کار
که صانع را دلیل آید پدیدار
هوش مصنوعی: عقل تا جایی می‌تواند به کار آید که قابل درک و نمایان باشد، اما نتواند وجود خالق را به روشنی ثابت کند.
مده اندیشه را زین پیشتر راه
که یا کوه آیدت در پیش یا چاه
هوش مصنوعی: بهتر است به گذشته فکر نکنی، زیرا یا در مسیرت با مانع بزرگی مانند کوه روبه‌رو خواهی شد یا به دام افتاده‌ای مانند چاه.
چو دانستی که معبودی تو را هست
بدار از جست‌وجوی چون و چه، دست
هوش مصنوعی: زمانی که فهمیدی که خدایی برای تو وجود دارد، از گشتن دنبال دلایل و پرسش‌های غیرضروری دست بکش.
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
هوش مصنوعی: هر شمعی که می‌خواهی روشنایی‌اش را پیدا کنی، به یگانگی و یکتایی‌اش شهادت می‌دهی.
گه از خاکی، چو گل رنگی برآرد
گه از آبی، چو ما نقشی نگارد
هوش مصنوعی: گاهی از خاک، گل‌هایی با رنگ‌های زیبا می‌روید و گاهی از آب، نقوش و طرح‌هایی شکل می‌گیرد.
خرد بخشید تا او را شناسیم
بصارت داد تا هم زو هراسیم
هوش مصنوعی: خداوند به ما عقل و فهم عطا کرده تا او را بشناسیم و بینایی بخشیده تا از او بترسیم.
فکند از هیأت نُه حرف افلاک
رقوم هندسی بر تختهٔ خاک
هوش مصنوعی: از ساختار نه حرفی که به صورت نمادین در آسمان‌ها وجود دارد، نقوش هندسی بر روی زمین ترسیم شده است.
نبات روح را آب از جگر داد
چراغ عقل را پیه از بصر داد
هوش مصنوعی: گیاه روح را از دل، آبی می‌دهد و چراغ عقل را از چشم، چربی می‌بخشد.
جهت را شش گریبان در سر افکند
زمین را چار گوهر در برافکند
هوش مصنوعی: جهت به طور عمده به شش قسمت تقسیم می‌شود و زمین مانند جواهرات باارزش به چهار بخش تقسیم می‌گردد.
چنان کرد آفرینش را به آغاز
که پی بردن نداند کس بدان راز
هوش مصنوعی: خداوند به گونه‌ای خلقت را آغاز کرد که هیچ‌کس نمی‌تواند به حقیقت آن پی ببرد.
چنانش در نورد آرد سرانجام
که نتواند زدن فکرت در آن گام
هوش مصنوعی: او آن قدر در خود غرق می‌شود که دیگر نمی‌تواند به فکر کردن درباره‌اش بپردازد.
نشاید باز جست از خود خدایی
خدایی برتر است از کدخدایی
هوش مصنوعی: انسان نباید خود را خدایی ببیند، زیرا خدایی وجود دارد که بالاتر از هر فرمانده و کدخدا است.
بفرساید همه فرسودنی‌ها
همو قادر بود بر بودنی‌ها
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که قابلیت فرسودگی دارند، در نهایت از بین می‌روند، اما تنها کسی که توانایی برپا داشتن و نگهداری چیزهای موجود را دارد، او قادر است بر چیزهایی که از بین می‌روند نیز تسلط پیدا کند.
چو بخشاینده و بخشندهٔ جود
نخستین مایه‌ها را کرد موجود
هوش مصنوعی: زمانی که بخشنده و مهربان، نخستین نعمت‌ها و منابع را آفرید و به وجود آورد، دنیا را پر از رحمت و فراوانی کرد.
به هر مایه نشانی داد از اخلاص
که او را در عمل کاری بود خاص
هوش مصنوعی: او در هر شرایطی نشانه ای از صداقت و اخلاص خود را نشان داد، زیرا در کارهای خود ویژگی خاصی داشت.
یکی را داد بخشش تا رساند
یکی را کرد ممسک تا ستاند
هوش مصنوعی: یکی را بخشش داده تا به دیگری برساند، و دیگری را به سختی گرفته تا از وی چیزی بگیرد.
نه بخشنده خبر دارد ز دادن
نه آن کس کاو پذیرفت از نهادن
هوش مصنوعی: نه کسی که می‌دهد از بخشش خود آگاهی دارد، و نه آن کسی که چیزی را می‌گیرد از دست دادن آن.
نه آتش را خبر کاو هست سوزان
نه آب آگه که هست از جان‌فروز‌ان
هوش مصنوعی: نه آتش می‌داند که چقدر می‌سوزاند و نه آب از گرمای جان‌سوز آگاه است.
خداوندیش با کس مشترک نیست
همه حمال فرمانند و شک نیست
هوش مصنوعی: خداوند تنها و بی‌همتاست و هیچ‌کس در سلطه‌اش شریک نیست. همه موجودات تحت فرمان او هستند و هیچ شکی در این موضوع وجود ندارد.
که را زهره ز حمالان راهش
که تخلیطی کند در بارگاهش؟
هوش مصنوعی: چه کسی جرأت دارد که در بارگاه او که شایسته‌ی احترام است، رفتاری نامناسب یا توهین‌آمیز انجام دهد؟
بسنجد خاک و مویی بر ندارد
بیارد باد و بویی بر ندارد
هوش مصنوعی: اگر خاک را وزن کنیم، هیچ چیزی از آن کم نمی‌شود. به همین ترتیب، اگر بادی بوزد، هیچ بویی از آن بیرون نمی‌آید.
زهی قدرت که در حیرت فزودن
چنین ترتیب‌ها داند نمودن
هوش مصنوعی: چه قدرتی شگفت‌انگیز است که می‌تواند به این زیبایی و نظم، همه چیز را در حیرت و شگفتی قرار دهد.

خوانش ها

بخش ۲ - در توحید باری به خوانش علی مراقب

حاشیه ها

1390/10/01 09:01
فرهاد اشتری

در مصرع نخست بیت چهارم مابین کلمه (دار) و حرف (و) میبایست فاصله باشد.

1391/02/16 10:05
فریبرز مالکی

بیت 37 بعد از نشانی کلمه هست افتاده

1394/08/21 00:11
ناشناس

دو بار روی کلمه میزنیم هیچی نمی اورد

1397/06/28 10:08
مهدی

نسخه ها: دست نویس موجود بودلیان در آکسفورد در سال 766 ه. ق
نسخه موز بریتانیا از دست نویس قرن 15 میلادی
نسخه کتاب خانه پاریس 767 ه. ق
چو گل صد پاره کن خود را بدین داغ / که نتوان تندرست آمد درین باغ
اگر باغ را استعاره از دنیا و داغ را مفهومی از نقصِ انسان بگیریم ترتیب آنها مهم است شرح بیت نظامی‌:
همانند گل که از داغی خورشید شکوفا (صد پاره شدن باز شدن گلبرگ های گل) می شود تو نیز از داغی نقص خود شکوفا شو زیرا نمی توان در باغ دنیا بی نقص بود

1397/06/28 11:08
مهدی

شناسایش بر کس نیست دشوار / ولیکن هم به حیرت می کشد کار
این بیت قبل از بیت
ترازوی همه هستی شناسی / چه باشد جز دلیلی و قیاسی
بر اساس نسخه دسنویس پاریس مورخ 763 ه. ق شماره supplement persan 1817

1397/10/01 15:01
روح‌الله مجدالدین

فلک بر پای دارو ... » فلک بر پای دار و ...

1401/01/16 18:04
محسن جهان

تفسیر ابیات ۲۵ الی ۲۷:

حکیم نظامی در "خمسه" خود بیان می‌کند:

چنانچه به معبودی الهی پی بردی و ایمان آوردی، دیگر در چند و چون وجود لایزال او تحری و جستجو مکن.

درست مانند روشنایی هر شمع و درخشش آن که گواهی بر وحدانیت نور بی بدیل خالق دارد.

گاهی از خاک پست گلستان رنگارنگ وجود آورده و زمانی از قطره آب ناچیز نقشی بزیبایی ما انسانها ایجاد می‌کند.

1403/09/08 17:12
افسانه چراغی

وقتی موسی به میقات رفت، به خدا عرض کرد: اَرِنی یعنی خود را به من نشان بده و خداوند در جواب او گفت: لَن تَرانی یعنی هرگز مرا نمی‌بینی.