بخش ۳ - در نعت پیغمبر اکرم
محمد که بیدعوی تخت و تاج
ز شاهان به شمشیر بستد خراج
غلط گفتم آن شاه سدره سریر
که هم تاجور بود و هم تختگیر
تنش محرم تخت افلاک بود
سرش صاحب تاج لولاک بود
فرشتهنمودار ایزدشناس
که مارا بدو هست ز ایزد سپاس
رساننده ما را به خرمبهشت
رهاننده از دوزخ تنگ زشت
سپیدهدمی در شب کاینات
سیاهینشینی چو آب حیات
گر او بر نکردی سر از طاق عرش
که برقع دریدی برین سبز فرش؟
ره انجام روحانی او دادمان
ره آورد عرش او فرستادمان
نیرزد به خاک سر کوی او
سر ما همه یک سر موی او
ز ما رنجه و راحت اندوز ما
چراغ شب و مشعل روز ما
درستیدهِ هر دلی کو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست
سرآمدترین همه سروران
گزیدهترِ جمله پیغمبران
گر آدم ز مینو درآمد به خاک
شد آن گنج خاکی به مینوی پاک
گر آمد برون ماه یوسف ز چاه
شد آن چشمه از چاه بر اوج ماه
اگر خضر بر آب حیوان گذشت
محمد ز سرچشمهٔ جان گذشت
وگر کرد ماهی ز یونس شکار
زمینبوس او کرد ماهی و مار
ز داود اگر دور درعی گذاشت
محمد ز دراعه صد درع داشت
سلیمان اگر تخت بر باد بست
محمد ز بازیچه باد رست
وگر طارم موسی از طور بود
سراپردهٔ احمد از نور بود
وگر مهد عیسی به گردون رسید
محمد خود از مهد بیرون پرید
زهی روغن هر چراغی که هست
به دریوزه شمع تو چربدست
تو آن چشمهای کاب تو هست پاک
بدان آب شسته شده روی خاک
زمین خاک شد بوی طیبش تویی
جهان درد زد شد طبیبش تویی
طبیب بهی روی با آب و رنگ
ز حکم خدا نوشدارو به چنگ
تویی چشم روشنکن خاکیان
نوازندهٔ جان افلاکیان
طراز سخن سکهٔ نام توست
بقای ابد جرعهٔ جام توست
کسی کو ز جام تو یک جرعه خورد
همه ساله ایمن شد از داغ و درد
مبادا کزان شربت خوشگوار
نباشد چو من خاکیی جرعهخوار
بخش ۲ - نیایش به درگاه باریتعالی: خدایا تویی بنده را دستگیربخش ۴ - تازه کردن داستان و یاد دوستان: به هر مدتی گردش روزگار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محمد که بیدعوی تخت و تاج
ز شاهان به شمشیر بستد خراج
هوش مصنوعی: محمد، بدون اینکه ادعایی داشته باشد، با قدرت شمشیر، از پادشاهان خراج گرفت و سلطنت را به دست آورد.
غلط گفتم آن شاه سدره سریر
که هم تاجور بود و هم تختگیر
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم که گفتم آن شاه بر روی درخت سدره نشسته است، چرا که او هم تاج را به دوش داشت و هم بر تخت نشسته بود.
تنش محرم تخت افلاک بود
سرش صاحب تاج لولاک بود
هوش مصنوعی: بدن او نشانهای از نزدیکی به آسمانها بود و سرش، فردی بود که تاجی به رنگ لولاک (یک نوع رنگ بنفش) بر سر داشت.
فرشتهنمودار ایزدشناس
که مارا بدو هست ز ایزد سپاس
هوش مصنوعی: خدا را شکر میکنم که فرشتهای به من نشان داده شده است و از آن فرشته الهام میگیرم.
رساننده ما را به خرمبهشت
رهاننده از دوزخ تنگ زشت
هوش مصنوعی: ما را به بهشت خوشبختی میرساند و از دوزخی تنگ و زشت رهایی میبخشد.
سپیدهدمی در شب کاینات
سیاهینشینی چو آب حیات
هوش مصنوعی: صبحی در تاریکیهای جهان، مانند آبی که جان میبخشد و زندگی را تازه میکند، در حال نمایان شدن است.
گر او بر نکردی سر از طاق عرش
که برقع دریدی برین سبز فرش؟
هوش مصنوعی: اگر او از عرش بالا سر بر نیاورد، چرا تو این پرده را کنار زدی و بر این فرش سبز نگاه کردی؟
ره انجام روحانی او دادمان
ره آورد عرش او فرستادمان
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که مسیر نهایی روحانی او به ما نشان داده شده و ما هدیهای از عرش و آسمان دریافت کردهایم.
نیرزد به خاک سر کوی او
سر ما همه یک سر موی او
هوش مصنوعی: ارزش ندارد که ما به خاطر چیزهای بیاهمیت در سر کوچه او ناراحت باشیم؛ زیرا همه وجود ما تنها به یک تار موی او میارزد.
ز ما رنجه و راحت اندوز ما
چراغ شب و مشعل روز ما
هوش مصنوعی: از ما رنج میکشی و در عوض، آرامش و راحتی به دست میآوری؛ ما چراغ شب و روشنایی روز تو هستیم.
درستیدهِ هر دلی کو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست
هوش مصنوعی: هر دلی که در آن حقیقتی وجود دارد، باید در برابر هر گناهی شفاعت کند و به آن درستکاری نماید.
سرآمدترین همه سروران
گزیدهترِ جمله پیغمبران
هوش مصنوعی: بهترین و برجستهترین همه سروران و منتخبترین پیامبران.
گر آدم ز مینو درآمد به خاک
شد آن گنج خاکی به مینوی پاک
هوش مصنوعی: اگر انسان از عالم پاکی و لطافت به این دنیای مادی و خاکی وارد شود، آن گنجینهی گرانبهای انسانی به دنیای مادی تبدیل میشود.
گر آمد برون ماه یوسف ز چاه
شد آن چشمه از چاه بر اوج ماه
هوش مصنوعی: اگر یوسف از چاه بیرون بیاید، چشمهای که در آن چاه بوده نیز به اوج زیبایی و نورانیتش خواهد رسید.
اگر خضر بر آب حیوان گذشت
محمد ز سرچشمهٔ جان گذشت
هوش مصنوعی: اگر خضر از آب حیات عبور کرد، محمد از منبع جان و زندگی گذشت.
وگر کرد ماهی ز یونس شکار
زمینبوس او کرد ماهی و مار
هوش مصنوعی: اگر ماهی یونس را به دام انداخت، او نیز به زمین سجده کرد و این عمل را کرد.
ز داود اگر دور درعی گذاشت
محمد ز دراعه صد درع داشت
هوش مصنوعی: اگر داود یک زره تن کند، محمد (ص) زرههایی به تعداد بسیار بیشتری دارد.
سلیمان اگر تخت بر باد بست
محمد ز بازیچه باد رست
هوش مصنوعی: سلیمان اگرچه تخت و سلطنتش را از دست داد، اما محمد (ص) از زیر بار غفلت و بازیهای دنیا آزاد شد و به مقام والایی دست یافت.
وگر طارم موسی از طور بود
سراپردهٔ احمد از نور بود
هوش مصنوعی: اگر طور موسی یک سرای نورانی بود، پس خانهی احمد از نور خلقت پر شده است.
وگر مهد عیسی به گردون رسید
محمد خود از مهد بیرون پرید
هوش مصنوعی: اگر مهد عیسی به آسمان برسد، محمد خود از مهد زمین بیرون میآید.
زهی روغن هر چراغی که هست
به دریوزه شمع تو چربدست
هوش مصنوعی: ای کاش هر چراغی که وجود دارد، مثل شمع تو با روغن فراوان روشن شود و به تماشای درخشش تو بنشیند.
تو آن چشمهای کاب تو هست پاک
بدان آب شسته شده روی خاک
هوش مصنوعی: تو مانند چشمهای هستی که پاک و زلالی و از زلال آبی که در آن است، زمین را شستوشو میدهی.
زمین خاک شد بوی طیبش تویی
جهان درد زد شد طبیبش تویی
هوش مصنوعی: زمین به خاک تبدیل شد و بوی خوشش از توست، در دنیای پر از درد، تویی که مایه آرامش و درمان هستی.
طبیب بهی روی با آب و رنگ
ز حکم خدا نوشدارو به چنگ
هوش مصنوعی: طبیب خوشچهره و زیبایی با رنگ و رو خوب، به دستور خدا داروی شفا را به دست آورد.
تویی چشم روشنکن خاکیان
نوازندهٔ جان افلاکیان
هوش مصنوعی: تو روشنیبخش چشمان مردم خاکی هستی و نوازندهای برای جانهای آسمانی.
طراز سخن سکهٔ نام توست
بقای ابد جرعهٔ جام توست
هوش مصنوعی: کیفیت کلام به اندازهی ارزش نام توست و ابدیت و ماندگاری آن به خاطر شادی و لطفی است که از وجود تو به دست میآید.
کسی کو ز جام تو یک جرعه خورد
همه ساله ایمن شد از داغ و درد
هوش مصنوعی: کسی که از جام تو یک جرعه بنوشد، در تمام سال از درد و رنج محفوظ خواهد ماند.
مبادا کزان شربت خوشگوار
نباشد چو من خاکیی جرعهخوار
هوش مصنوعی: مراقب باش که از نوشیدنی لذتبخش دور نشوی، زیرا من تنها کسی هستم که از خاک آمده و هر جرعهای برایم ارزشمند است.