برگردان به زبان ساده
ای دل از این خیال سازی چند
به خیالی خیال بازی چند
هوش مصنوعی: ای دل، دیگر از این خیالهای بیپایه دست بردار و به بازیهای بیمعنی نپرداز.
از سر این خیال درگذرم
دور به ز این خیالها نظرم
هوش مصنوعی: من از این آرزوها و افکار دور میشوم، زیرا واقعاً بهتر از این افکار نیست که به آنها توجه کنم.
آنچه مقصود شد در این پرگار
چار فصل است به ز فصل بهار
هوش مصنوعی: آنچه در این دایره گرد آمده، چهار فصل است که بهار از آن کمتر ارزشی دارد.
اولین فصل آفرین خدای
کهآفرینش به فضل اوست بهپای
هوش مصنوعی: در نخستین فصلی که به ستایش خداوند میپردازد، به فضل او اشاره میشود که همهی آفرینشها از نعمت و رحمت او ناشی شدهاند.
وآندگر فصل خطبهٔ نبوی
کاین کهن سکه زو گرفت نوی
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به یک فصل جدید و غیرتکراری دارد. در حقیقت، آن چه قدیمی و کهنه بوده، به نوعی نو و تازه شده است و این تغییر به قدمت صحبتهای نبوی اشاره دارد، که نشاندهنده یک تحول و تجدید در مفهوم و محتواست.
فصل دیگر دعای شاه جهان
کان دعا در برآورد ز دهان
هوش مصنوعی: در فصل دیگر، دعای پادشاه جهانی وجود دارد که آن دعا به وسیله زبان او به آسمان میرود و اثر میکند.
فصل آخر نصیحتآموزی
پادشه را به فتح و فیروزی
هوش مصنوعی: آخرین بخش از نصیحتهای شاه، مربوط به پیروزی و موفقیت است.
پادشاهی که ملک هفت اقلیم
دخل دولت بدو کند تسلیم
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی که بر هفت سرزمین حکومت میکند، در برابر دولت و قدرتی که دارد، تسلیم شود، این نشاندهنده ضعف اوست.
حجت مملکت به قول و به قهر
آیتی از خدا یگانه دهر
هوش مصنوعی: حکومت و رهبری کشور به وعده و تهدید، نشانی از خداوند یکتا و بینظیر در زمانه است.
خسرو تاجبخش تختنشان
بر سر تاج و تخت گنج فشان
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی که تاج و تخت را زینت میدهد، بر فراز تختی که پر از گنج و ثروت است، تاجی بر سر دارد.
عمده مملکت علاء الدین
حافظ و ناصر زمان و زمین
هوش مصنوعی: اصلیترین و مهمترین بخش سرزمین متعلق به افراد بزرگی چون علاء الدین، حافظ و ناصر است که در زمان و مکان خود درخشان و تاثیرگذار هستند.
نام او رتبت علا دارد
گر گذشت از فلک، روا دارد
هوش مصنوعی: نام او مقام و مرتبهای بلند دارد، حتی اگر از آسمانها نیز بگذرد، شایسته و مناسب است.
فلک بیعلا چه باشد پست
در علا بیفلک بلندی هست
هوش مصنوعی: آسمان بدون جلال و بزرگی چه ارزشی دارد؟ و در عین حال، بلندای آسمان بدون زمین چه معنایی دارد؟
شاه کرپ ارسلان کشور گیر
به ز آلپ ارسلان به تاج و سریر
هوش مصنوعی: شاه کرپ ارسلان که بر کشور تسلط دارد، به مراتب از آلپ ارسلان با تاج و تختش برتر است.
مهدییی کهآفتاب این مهد است
دولتش ختم آخرین عهد است
هوش مصنوعی: مهدی که منبع نور و روشنی این جهان است، دولت او آخرین حکومت و دوران خواهد بود.
رستمی کز فلک سواری رخش
هم بزرگ است و هم بزرگی بخش
هوش مصنوعی: رستم، قهرمان بزرگ، به قدری با عظمت است که حتی اسبش نیز به خاطر قدرت و رنجیدگیاش در آسمانها مشهور است و خود او هم جاودانه بر بزرگیاش میافزاید.
همسر آسمان و همکف ابر
هم به تن شیر و هم به نام هژبر
مصرع اول: در بلندی و مرتبه، همپایهٔ آسمان و در بخشش همانند ابر. همکف: دو کس که در بخشندگی همتا و مانند باشند.
قفل هستی چو در کلید آمد
عالم از جوهری پدید آمد
هوش مصنوعی: وقتی که قفل وجود باز شد، جهان به واسطه یک ماهیت خاص به وجود آمد.
اوست آن عالمی که از کف خویش
هردم آرد هزار جوهر بیش
هوش مصنوعی: او کسی است که به هر لحظه از وجود خود، هزاران گنجینه و ارزش را به ارمغان میآورد.
صحف گردون ز شرح او ورقی
عرق دریا ز فیض او عرقی
هوش مصنوعی: کتابهای آسمانی و نوشتههای دنیا به وصف او پر شدهاند و ویژگیهای دریا به خاطر برکت و فیض او به وجود آمدهاند.
بحر و بر هردو زیر فرمانش
بری و بحری آفرینخوانش
هوش مصنوعی: دریا و خشکی هر دو تحت سلطه او هستند و او را ستایش میکنند.
سربلندی چنان بلند سریر
کز بلندیش خرد گشت ضمیر
هوش مصنوعی: سربلندی به قدری بالاست که از ارتفاعش، فکر و ذهن را تحت تأثیر قرار میدهد.
در بزرگی برابر مَلَک است
وز بلندی برادر فلک است
هوش مصنوعی: این شخص از نظر بزرگی به اندازهٔ فرشتهها است و از نظر بلندی مشابه آسمان به شمار میآید.
بر تن دشمنان برقع دوز
برق شمشیر اوست برقع سوز
هوش مصنوعی: بر تن دشمنان پوششی است که نتیجه زحمات و سختکوشی اوست، همانطور که برق شمشیر او در درخشش بینظیرش نمایان است و باعث ترس و وحشت میشود.
نسل اقسنقری مؤید ازو
اب وجد با کمال ابجد ازو
هوش مصنوعی: نسل اقسنقری از او تأیید میشود و از او به صورت کاملی به وجود میآید.
فتح بر خاک پای او زده فرق
فتنه در آب تیغ او شده غرق
هوش مصنوعی: پیروزی بر زمین زیر پای او بوده و بر اثر تیغ او، آتش فتنه در آب غرق شده است.
آب او آتش از اثیر انگیز
خاک او باد را عبیر آمیز
هوش مصنوعی: آب او حرارتی از آتش ایجاد میکند و خاک او بویی مثل بادی خوش دارد.
در نبردش که شیر خارد دم
اسب دشمن به سر شود نه به سم
خارد دُم: از عجز، دم بر زمین میمالد. مصرع دوم: اسب دشمن بجای آنکه با سُم برود با سر میافتد.
در صبوحش که خون رز ریزد
ز آب یخ بسته آتش انگیزد
هوش مصنوعی: در صبحی که گلهای سرخ، قطرات خون را بر زمین میریزند، از آب یخ، آتش شعلهور میشود.
حربه را چون به حرب تیز کند
روز را روز رستخیز کند
هوش مصنوعی: وقتی که انسان تسلیمی به جنگ و نبرد پیدا کرده و در شرایط سخت و خطرناک قرار میگیرد، آن روز به روزی بزرگ و سرنوشتساز تبدیل میشود.
چون در کان جود بگشاید
گنج بخشد گناه بخشاید
هوش مصنوعی: زمانی که در معدن generosity (سخاوت) را باز کنند، گنجی بخشیده میشود و گناهها بخشوده میشوند.
شه چو دریاست بیدروغ و دریغ
جزر و مدش به تازیانه و تیغ
هوش مصنوعی: پادشاه مانند دریایی است که بدون هیچ تردید و شکی وجود دارد و رفتار او تحت تأثیر رخدادها و وقایع مختلف، همچون جزر و مد دریا، دچار تغییر میشود. این تغییرات ممکن است به واسطه قدرت و شدت عمل او مانند ضربهها و برشهای تند باشد.
هرچه آرد به زخم تیغ فراز
به سر تازیانه بخشد باز
هوش مصنوعی: هر چیزی که به زخم تیغ میدهد، در نهایت هم به مجازات تازیانه دچار میشود.
مشتریوار بر سپهر بلند
گور کیوان کند به سم سمند
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن شخصی است که با اشتیاق و قدرت به سوی آسمان میشتابد، مانند مشتری که بر فراز چرخشهای زندگی میگذرد. او با شجاعت و اراده، بر دشواریها غلبه کرده و به قصدی بلندپروازانه سفر میکند، همانند سوارکاری که بر اسبش نشسته و در ارتفاعات پیش میرود.
گر ندیدی بر اژدها شیری
وآفتابی کشیده شمشیری
هوش مصنوعی: اگر شیر و آفتابی را بر دوش اژدها ندیدهای، پس نباید انتظار داشته باشی که شمشیری به دست بگیرد.
شاه را بین که در مصاف و شکار
اژدها صورتست و شیر سوار
هوش مصنوعی: ببین شاه را در جنگ و شکار، مانند اژدهایی که چهرهای پر قدرت دارد و سوار بر شیری است.
ناچخش زیر اژدهای علم
اژدها را چو مار کرده قلم
هوش مصنوعی: ناچیزی تو در زیر قدرت علم، مانند ماری است که اژدها را قلم زده است.
تنگی مطرحش به تیر دو شاخ
کرده بر شیر شرزه گور فراخ
هوش مصنوعی: دشمنی که در کمین است، مانند تیر و کمان آماده است و به راحتی میتواند به هدفی بزرگ و قوی آسیب بزند.
نوک تیرش به هر کجا که بتافت
گه جگر دوخت گاه موی شکافت
هوش مصنوعی: نوک تیر او به هر کجا که فرود آید، گاه باعث دوختن دل و گاه سبب شکافتن مو میشود.
بازی خرس برده از شمشیر
خرس بازی در آوریده به شیر
هوش مصنوعی: خرس از نبرد خود، پیروزی بهدست آورده و با این پیروزی، قدرت و شجاعتش را به نمایش گذاشته است.
شیرگیری ولیک نز مستی
شیرگیری به اژدها دستی
هوش مصنوعی: شیر را بگیر، اما نه از روی مستی و شجاعت، بلکه مانند کسی که با اژدها دست و پنجه نرم میکند.
گرگ درنده را به کوه سهند
دست و پایی به یک دو شاخ افکند
هوش مصنوعی: گرگ خطرناک را در کوهستان سهند به دام انداختند و او را به زحمت افتاده در جایی قرار دادند.
شه چو از گرگ دست و پا برده
شیر با او به دست و پا مرده
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه از دشمنی قوی و خطرناک (مانند گرگ) از خود دفاع کند، شیر (که نماد قدرت و شجاعت است) به او میپیوندد و در کنار او میجنگد، حتی اگر به نظر بیاید که شیر در حال حاضر ضعیف یا ناتوان است. در واقع، نشاندهنده همکاری و اتحاد در برابر تهدیدات است.
تیرش از دست گرگ و پای پلنگ
بر سم گور کرده صحرا تنگ
هوش مصنوعی: تیرش از دست گرگ و پای پلنگ بر سم گور کرده صحرا تنگ به این معنی است که در شرایط سخت و تنگنا، تمام حیوانات و موجودات وحشی در تلاش هستند تا از خطرات و تهدیدات فرار کنند. گرگ به عنوان شکارچی، تیرش نشاندهنده قدرت و خطر اوست و پلنگ با پاهایش در حرکت است. این تصویر نشاندهنده تنش و رقابت در طبیعت است.
صیدگاهش ز خون، دریاجوش
گاه گرگینه گه پلنگی پوش
هوش مصنوعی: جایگاه شکارش پر از خون است، جایی که در آن گاوها و پلنگها به شکار آمدهاند.
بر گرازی که تیغ راند تیز
گیرد از زخم او گراز گریز
هوش مصنوعی: به سوی گراز زخمخوردهای برو و از آن دوری کن، زیرا بر اثر جراحتی که دیده، ممکن است خیلی خطرناک و خشمگین شود.
چون به چرم کمان درآرد زور
چرم را بر گوزن سازد گور
هوش مصنوعی: وقتی نیرویی به کمان وارد شود، چرم آن باعث میشود که به شکل قویتری به هدف برخورد کند و گوزن را شکار کند.
کند ار پای در نهد به مصاف
سنگ را چون عقیق زهرهشکاف
هوش مصنوعی: اگر پای به میدان مبارزه بگذارد، سنگ را مانند عقیق خرد میکند و به دو نیم میسازد.
آن نماید به تیغ زهراندود
کهآسمان از زمین برآرد دود
هوش مصنوعی: او با تیغی که زهر آمیخته است، کاری میکند که آسمان از زمین دودی بلند کند.
اوست در بزم و رزم یافته نام
جانده و جانستان به تیغ و به جام
هوش مصنوعی: او در مجالس شادی و جنگ حاضر است و نامش به دلیل بخشندگی و گرفتن جان از دشمنان، با شمشیر و جام میدرخشد.
خاکِ تیره ز روشنایی او
چشمروشن به آشنایی او
هوش مصنوعی: خاک تیره به خاطر روشنایی او، مانند چشمی روشن به دلیل آشنایی اوست.
ناف خلقش چو کلک رسامان
مشک در جیب و لعل در دامان
هوش مصنوعی: خلق او مانند دست خط خوشنویسان است که در آن عطر و زیبایی نهفته است، زیبایی که همواره با خود دارد.
گشته از مشک و لعل او همه جای
مملکت عقد بند و غالیهسای
هوش مصنوعی: در سرتاسر مملکت، عطر و زیبایی او پخش شده و همه جا پر از زیبایی و جاذبه است.
از قبای چنو کلهداری
ز آسمان تا زمین کلهواری
هوش مصنوعی: از لباس و جایگاه باعظمت تو که از آسمان تا زمین گسترده است، نشانهای از بزرگی و ارادت به تو پیداست.
وز کمان چنو جهانگیری
چرخ نه قبضه کمترین تیری
هوش مصنوعی: از کمان جهانی که باعث پیروزی است، چرخ (زمان) هیچ کمتر از کمترین تیر نینداخته است.
زان بزرگی که در سگالش اوست
چار گوهر چهار بالش اوست
هوش مصنوعی: از آن عظمت و بزرگی که در دل او نهفته است، چهار گوهر گرانبها در زیر بالش او قرار دارد.
دشمنش چون درخت بیخزده
بر در او به چار میخ زده
هوش مصنوعی: دشمنش مانند درختی است که ریشهاش کَنده شده و به چهار میخ به زمین زده شده است.
ز آفتاب جلال اوست چو ماه
روی ما سرخ و روی خصم سیاه
هوش مصنوعی: جلال و شکوه او مانند خورشید است که چهره ما را درخشان و سرخ کرده، در حالی که چهره دشمنان را تیره و سیاه نشان میدهد.
چه عجب کهآفتاب زریننعل
کوه را سنگ داد و کان را لعل
هوش مصنوعی: چه جالب که خورشید درخشان، سنگی را به کوه هدیه داد و از دل آن، جواهراتی مثل لعل (سنگ قیمتی) بیرون آورد.
گوهری کان حرم دریده اوست
کان گوهر درمخریدهٔ اوست
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که جواهر و چیزی با ارزش که در درون حرم نگهداری میشود، از آنِ اوست و آن جواهر، همچون پولی است که با بیمحلی از دست رفته و ارزشش نادیده گرفته شده است. به عبارت دیگر، چیزی با ارزش که باید مورد احترام قرار گیرد، به خاطر رفتار نادرست و سست ارادهای نادیده گرفته شده است.
داد جرعش به کوه و دریا قوت
نام این در نشان آن یاقوت
هوش مصنوعی: او قوت و انرژی خود را به کوه و دریا میدهد و نشان این قدرتش مانند یاقوت باارزش است.
پاس دار دو حکم در دو سرای
ضابط حکم خلق و حکم خدای
هوش مصنوعی: از دو قضا و قدر در دنیا و آخرت محافظت کن؛ یکی مربوط به قوانین انسانی و دیگری مربوط به اراده الهی است.
میپذیرد ز فیض یزدان ساز
میرساند به بندگانش باز
هوش مصنوعی: خداوند با رحمت خود به بندگانش نعمتها و روزی میبخشد و آنها را به خوبیهایش راهنمایی میکند.
چون جهان زو گرفت پیروزی
فرخی بادش از جهان روزی
هوش مصنوعی: وقتی برکت و خوشی به فردی میرسد، یعنی او از جهان و زندگی خود بهرهمند شده است و از آنچه دارد خرسند است.
همه روزش خجسته باد به فال
پادشاهیش را مباد زوال
هوش مصنوعی: روز او همیشه مبارک باد و آرزو میکنم که سلطنتش هرگز نابود نگردد.
نظم اولاد او به سعد نجوم
باد در بَدر تا ابد منظوم
هوش مصنوعی: نسل او همیشه خوشبخت و سعادتمند خواهد بود و در زندگیشان همچون ستارگان درخشان خواهند درخشید و این عظمت همیشگی خواهد بود.
از فروغ دو صبح زیبا چهر
باد روشن چو آفتاب سپهر
هوش مصنوعی: دو صبح زیبا مانند نور درخشانی هستند که چهره باد را روشن و تابناک میکنند، درست مثل آفتاب که در آسمان میدرخشد.
دو ملکزاده بلند سریر
این جهانجوی و آن ولایتگیر
هوش مصنوعی: دو فرزند شاهزاده با قدرت و عظمت در این دنیا به دنبال هدایت و تصاحب سرزمینها هستند.
این فریدونصفت به دانش و رای
وآن به کیخسروی رکیب گشای
هوش مصنوعی: این شخص که مانند فریدون است، از نظر دانش و مشورت، برتری دارد و او میتواند به قدرت و ویژگیهای کیخسرو دست یابد.
نقش این بر طراز افسر و گاه
نصرتالدین ملک محمد شاه
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصی میپردازد که به نحوی برجسته و با وقار، شبیه به افسران نظامی یا شخصیتهای مهم در تاریخ، در میان جمعیت قرار دارد. به نظر میرسد که او در موقعیتی خاص و با اهمیت، مانند یکی از شخصیتهای بزرگ در دورهای خاص از تاریخ، نمایان شده است.
نام آن بر فلک ز راه رصد
گشته من بعدی اسمه احمد
هوش مصنوعی: نام او بر آسمان بهوسیله تلسکوپ دیده شده است و او را احمد مینامند.
دایم این را ز نصرت است کلید
وان ز فتح فلک شدهست پدید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یکی از کلیدهای پیروزی همیشه در دست ماست و دیگری از فتح آسمانها نشأت میگیرد. به عبارت دیگر، نصرت و کمک الهی به ما این امکان را میدهد که به موفقیتهای بزرگ دست یابیم.
نصرت این را به تربیت کاری
فلک آنرا به تقویت داری
هوش مصنوعی: کمک و پیروزی به این نوع تربیت بستگی دارد که کارهای آسمانی و مقدر شده، آن را تقویت میکنند.
این ز نصرت زده سهپایه بخت
فلک آنرا چهار پایه تخت
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که بخت و شانس کسی که در زندگی پیروز میشود، مانند چهارپایهای است که به استواری و استحکام یک تخت کمک میکند. به عبارت دیگر، وقتی فردی از حمایتهای قوی و موفقیتهای پی در پی برخوردار باشد، پایههای زندگیاش مستحکمتر میشود و به او نیرومندتر میسازد.
چشم شه زیر چرخ مینایی
باد روشن بدین دو بینایی
هوش مصنوعی: چشم پادشاه زیر آسمان کبود، روشن است و به دو بینایی نگاه میکند.
دور ملکش بدین دو قطب جلال
منتظم باد بر جنوب و شمال
هوش مصنوعی: مرز سلطنتش به اندازهای منظم است که گویی در دو قطب جلال، یعنی جنوب و شمال، قرار دارد.
دولتش صید و صید فربه باد
روزش از روز و شب به باد
هوش مصنوعی: شکوه و قدرت او همچون صیدی است که فربه و آماده برای شکار است و روزهایش به مانند شبها به باد میرود.
باد محجوبه نقاب شبش
نور صبح محمدی نسبش
هوش مصنوعی: باد که با حجاب شب، نور صبح محمدی را پنهان کرده است.
این چو آبادی چرخ باد به جود
وآن شده ختم امهات وجود
هوش مصنوعی: این بیت به روشنی به مقایسهای بین زندگی و وجود انسان و تأثیرات آن اشاره دارد. در اینجا، "ابادی" به معنای شکوفایی و ترقی است که با چرخش و تغییرات زندگی همراه است. همچنین، به فرجام و نتیجه وجود اشاره میکند که به نوعی به سرانجام همگی چیزها ختم میشود. در مجموع، میتوان گفت که زندگی با چالشها و تحولاتش به ما نشان میدهد که همه چیز در نهایت به یک نقطه خاص میرسد.
نام این خضر جاودانی باد
حکم آن آب زندگانی باد
هوش مصنوعی: نام این شخصیت همیشه باقی بماند، همانند آن آب حیاتبخش که زندگی را جاودان میکند.
در حفاظ خط سلیمانی
عرش بلقیس باد نورانی
هوش مصنوعی: در زیر سایهی خطی که به سلیمان ارتباط دارد، نور بلند و تابناک بلقیس قرار دارد.
سایه شه که هست چشمه نور
زآن گل و گلستان مبادا دور
هوش مصنوعی: سایه شاه وجود دارد، چشمه نور از آن گل و گلستان دور نماند.
ازلی شد جهانپناهی او
ابدی باد پادشاهی او
هوش مصنوعی: جهان همواره به عنوان پناهگاهی از اوست و سلطنت او همیشگی و بیپایان خواهد بود.
ای کمر بسته کلاه تو بخت
زنده دار جهان به تاج و به تخت
هوش مصنوعی: ای کسی که کمرت را محکم بستهای، همیشه بخت تو زنده و برقرار است، همانند تاج و تخت که نماد قدرت و ثروت در جهاناند.
شب به پاس تو هندویست سیاه
بسته بر گرد خود جلاجل ماه
هوش مصنوعی: شب به خاطر تو مانند یک هندو که به سیاهپوشی افتاده، دور خود را با نوری مشابه روشنایی ماه زینت داده است.
صبح مفرد رو حمایلکش
در رکابت نفس برآرد خوش
هوش مصنوعی: صبح، به تنهایی، بار سنگینی را بر دوش میکشد و در پشتیبانی از تو، نفسهایی خوش و تازه تولید میکند.
شام دیلم گله که چاکر توست
مشکبو از کیایی در توست
هوش مصنوعی: شام دیلم، بنده و خدمتگزار تو، عطر و بوی خوشی از وجود تو emanates.
روز رومی چو شب شود زنگی
گر برونش کنی ز سرهنگی
هوش مصنوعی: وقتی روز رومی به شب تبدیل میشود، اگر تو او را از مقام سرهنگی خارج کنی، او به رنگ سیاه درمیآید.
در همه سفره کهآسمان دارد
اجری مملکت دو نان دارد
منظور از دو نان، قرص خورشید و ماه است.
کمتر اجری خور تورا به قیاس
قوت هفت اختر است جرعه کاس
هوش مصنوعی: تعداد کمی از پاداشها را با قدرت هفت ستاره مقایسه نکن، همانند یک جرعه از یک جام است.
خاتم نصرت الهی را
ختم بر توست پادشاهی را
هوش مصنوعی: خاتم پیروزی و موفقیت الهی بر روی تو، و بر تاج و تخت تو قرار دارد.
آسمان کافتاب ازو اثریست
بر میان تو کمترین کمریست
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر تو روشن و زیباست و تاثیر آن در وجود تو بسیار کم است.
مه که از چرخ، تخت زر کردهست
با سریر تو سر به سر کردهست
هوش مصنوعی: ماه که از آسمان درخشان است، تخت طلا را به زیبایی ساخته و به خاطر تو، از هر سو بر تو سایه افکنده است.
آب باران که اصل پاکی شد
با تو چون چشم شور خاکی شد
هوش مصنوعی: آب باران که خود به ذاتش پاک و زلال است، با وجود تو مانند خاکی شده که تحت تاثیر چشم زخم قرار گرفته و ناپاک شده است.
لعل با تیغ تو، خَزفْ رنگی
کوه با حلم تو، سبک سنگی
(در هنگام تندی) درخشش لعل در برابر درخشش شمشیر تو، همچون درخشش مهرهٔ سفالی است و (در هنگام صبر) سنگینی کوه در برابر صبر تو همچون سنگی سبک. (خزف یعنی سفال)
پادشاهان که در جهان هستند
هر یک ابری به دست بر بستند
هوش مصنوعی: هر یک از پادشاهان در دنیای امروز، به نوعی مسوولیت و وظایفی را به عهده دارند که باید به درستی مدیریت کنند.
جز یک ابر تو کهابر نیسانیست
آن دیگر ابرها زمستانیست
هوش مصنوعی: غیر از تو که بهار و زندگی را به یاد میآوری، سایر ابرها نشاندهنده زمستان و سردی هستند.
خوان نهند آنگهی که خون بخورند
نان دهند آنگهی که جان ببرند
هوش مصنوعی: وقتی زمان خوردن خون فرا رسد، سفرهها را میچینند و زمانی که جان کسی در خطر باشد، به او نان میدهند.
تو بر آن کس که سایهاندازی
دیر خوانی و زود بنوازی
هوش مصنوعی: تو به کسی که بر او سایه میافکنی، دیرتر محبت میکنی و زودتر نوازش میکنی.
قدر اهل هنر کسی داند
که هنر نامهها بسی خواند
هوش مصنوعی: کسی که هنر را درک کند، به ارزش اهل هنر پی میبرد و این درک معمولاً حاصل مطالعه و آشنایی با آثار هنری بسیار است.
آنکه عیب از هنر نداند باز
زو هنرمند کی پذیرد ساز
هوش مصنوعی: کسی که هنر را نشناسد و عیبهای آن را نبیند، چگونه میتواند هنرمند را بشناسد و از آثارش بهرهمند شود؟
ملک را ز آفرینشت شرف است
وآفریننامهای به هر طرف است
هوش مصنوعی: ملک به خاطر آفرینش تو ارزش و مقام دارد و نامهای ستایشآمیز در مورد تو در هر سو وجود دارد.
در یَزکداری ولایت جود
دولت توست پاسدار وجود
هوش مصنوعی: در یزکداشتن، نشان دهندهی سخاوت و دولت توست که محافظ وجود و هستی است.
رونقی کز تو دید دولت و دین
باغ نادیده ز ابر فروردین
هوش مصنوعی: از رونق و شکوهی که تو به دنیای دولت و دین بخشیدی، باغی را میتوان دید که از باران فروردین سیراب شده و پر از خوشبختی و زیبایی است.
گر کیان را به طالع فرخ
هفت خوان بود با دوازده رخ
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت خوشی برای شاهان وجود داشته باشد، آن را میتوان به هفت مرحله یا چالش شاد تعبیر کرد که با دوازده چهره یا ویژگی خاص همراه است.
آسمان با بروج او به درست
هفت خوان و دوازده رخ توست
هوش مصنوعی: آسمان با دوازده بخش و هفت مرحله، به درستی نمایانگر تو است.
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
هوش مصنوعی: تمام جهان همچون تن است، اما دل این جهان ایران نیست. گوینده از این مقایسه شرمنده است.
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
هوش مصنوعی: زمانی که ایران به عنوان مرکز زمین محسوب شود، مطمئناً دل انسانها از بدنشان بهتر خواهد بود.
زان ولایت که مهتران دارند
بهترین جای بهتران دارند
هوش مصنوعی: از آن دیاری که بزرگان و پیشوایان در آن قرار دارند، بهترین موقعیت و جایگاه برای برترینها وجود دارد.
دل تویی وین مثل حکایت توست
که دل مملکت ولایت توست
هوش مصنوعی: دل تو مانند حکایتی است که نشاندهنده این است که دلتان مرکز احساسات و زندگی در سرزمین شماست.
ای به خضر و سکندری مشهور
مملکت را ز علم و عدل تو نور
هوش مصنوعی: ای کسی که به دانش و انصاف مشهور هستی، مانند خضر و سکندر، کشور را با علم و عدالت خود روشن کردهای.
ز آهنی گر سکندر آینه ساخت
خضر اگر سوی آب حیوان تاخت
هوش مصنوعی: اگر سکندر از آهن آینهای ساخته، خضر نیز اگر به سمت آب حیات برود، کارهای مهمی انجام میدهد. این جمله بیانگر این است که مسائلی که در دنیای مادی و معنوی وجود دارد، هر کدام ارزش و اهمیت خاصی دارند و از هر چیزی میتوان بهرههای متفاوتی برد.
گوهر آینه است سینه تو
آب حیوان در آبگینه تو
هوش مصنوعی: دل تو مثل یک آینه درخشان است و درون آن، زندگی و طراوتی چون آب حیات جریان دارد.
هر ولایت که چون تو شه دارد
ایزد از هر بدش نگه دارد
هوش مصنوعی: هر منطقهای که مانند تو حاکم دارد، خداوند از هر آسیبی آن را محافظت کند.
زان سعادت که در سرت دانند
مقبل هفت کشورت خوانند
هوش مصنوعی: از خوشبختی و سعادت تو که در وجودت نهفته است، هفت سرزمین تو را به پیشواز میآید.
پنجمین کشور از تو آبادان
وز تو شش کشور دیگر شادان
هوش مصنوعی: پنجمین سرزمین از وجود تو رونق یافته و به وسیله تو، شش سرزمین دیگر نیز خوشحال و سرزنده هستند.
همه مرزی ز مهربانی تو
به تمنای مرزبانی تو
هوش مصنوعی: همه مرزها از محبت تو شکل گرفتهاند و من به خاطر مراقبت و حفاظت تو امیدوارم.
چار شه داشتند چار طراز
پنجمینشان تویی به عمر دراز
هوش مصنوعی: آنها چهار پادشاه داشتند و تو، پنجمینشان هستی، که در زندگیات عمر بلندی خواهی داشت.
داشت اسکندر ارسطاطالیس
کز وی آموخت علمهای نفیس
هوش مصنوعی: اسکندر، که یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخ است، تحت آموزش ارسطو، فیلسوف بزرگ، قرار گرفت و از او دانشهای ارزشمندی را آموخت.
بزم نوشیروان سپهری بود
کز جهانش بزرگمهری بود
هوش مصنوعی: محفل نوشیروان همچون آسمانی بود که در آن بزرگمهر و محبت وجود داشت.
بود پرویز را چه باربدی
که نوا صد نه، صدهزار زدی
هوش مصنوعی: پرویز، بزرگترین پادشاه ایران، توانمندتر از آن است که بتوان صدای یک ساز را از دو صد نوا تشخیص داد. در برخی افسانهها، باربد، خواننده و موسیقیدان معروف، نغمههایی را با صدها ساز برای او مینواخت. این جمله نشاندهنده عظمت و آوازه پرویز و همچنین مهارت باربد در هنر موسیقی است.
وآن ملک را که بد ملکشه نام
بود دینپروری چو خواجه نظام
هوش مصنوعی: آن حکومتی که ویژگیاش دینپروری است، به مانند خواجه نظام نامیده میشود.
تو کز ایشان به افسری داری
چون نظامی سخنوری داری
هوش مصنوعی: تو که از میان آنها به مقام بالایی دست یافتهای، مانند یک استاد سخن میمانی.
ای نظامی بلند نام از تو
یافته کار او نظام از تو
هوش مصنوعی: ای نظامی با نام و آوازه، که کار او به خاطر تو نظام یافته است.
خسروان دیگر ز کان گزاف
میزنند از خزینهبخشی لاف
هوش مصنوعی: خسروان دیگر از منابع خود به آسانی و بیدلیل مال و ثروت تقسیم میکنند و مدعی بخشندگی هستند.
دانه در خاک شور میریزند
سرمه در چشم کور میبیزند
هوش مصنوعی: دانههایی که در خاک شور میکارند، به مانند سرمهای هستند که به چشمان کور زده میشود. این جملات به نوعی به فایدهها و اثرات مثبت یا منفی چیزها اشاره دارند؛ دانه در خاک، نیاز به شرایط خاصی دارد تا رشد کند و سرمه نیز به چشمان بینا کمک میکند، اما در اینجا به فرد کور میرسد که نمیتواند از آن بهرهمند شود.
در گل شوره دانه افشانی
بر نیارد مگر پشیمانی
هوش مصنوعی: در زمین نامناسب و بیثمر، هر تلاشی جز پشیمانی ثمرهای نخواهد داشت.
در زمینی درخت باید کشت
کهآورد میوهای چو باغ بهشت
هوش مصنوعی: در زمینی باید درختی کاشت که میوهای به شیرینی و زیبایی میوههای بهشت به بار آورد.
باده چون خاک را دهد ساقی
نام دهقان کجا بود باقی
هوش مصنوعی: وقتی که شراب همچون خاک به ما داده میشود، دیگر جایی برای کشاورز و زحمتکش باقی نمیماند.
جز تو کز داد و دانشت حرمیست
کیست کاو را به جای خود کرمیست
هوش مصنوعی: جز تو کسی نیست که دانش و محبتش حرمت داشته باشد و قابل احترام باشد.
من که الحق شناختم به قیاس
کهاهل فرهنگ را تو داری پاس
هوش مصنوعی: من با دقت و انصاف درک کردم که تو چقدر به احترام و ارج نهادن به افرادی که در فرهنگ و ادب تجربه دارند، اهمیت میدهی.
نخری زرق کیمیاسازان
نپذیری فریب طنازان
هوش مصنوعی: به این معنی است که فریب و ترفندهای کسانی که در کار خود ظاهری زیبا و جذاب دارند را نپذیری. باید از ظاهرها نگذری و به عمق مسائل توجه کنی.
نقش این کارنامه ابدی
در تو بستم به طالع رصدی
هوش مصنوعی: من سرنوشت تو را بر اساس رفتارها و کارهایی که انجام دادهای، نگاشتهام.
مقبل آن کس که دخل دانه او
بر چنین آورد به خانه او
هوش مصنوعی: کسی که تلاش و کوشش خود را به ثمر میرساند و به نتیجه میرسد، به خانهاش برکت و نعمت میآید.
کهابدالدهر تا بود بر جای
باشد از نام او صحیفه گشای
هوش مصنوعی: هر زمان که وجود داشته باشد، وجهه و نام او همیشه در صفحات وجود خواهد داشت.
نه چنان کز پس قرانی چند
قلمش درکشد سپهر بلند
هوش مصنوعی: غرض این است که او به قدری بزرگ و والامنش است که هیچ قدرتی نمیتواند به سادگی او را از مقامش پایین بکشد.
چونکه پختم به دور هفت هزار
دیگپختی چنین به هفت افزار
هوش مصنوعی: وقتی که من برای پختن غذا به دور هفت هزار دیگ اقدام کردم، این کار را با هفت ابزار انجام دادم.
نوشش از بهر جانفروزی توست
نوش بادت بخور که روزی توست
هوش مصنوعی: نوشیدنی که مینوشی به خاطر زندهنگه داشتن جان توست، پس نوش جان بکن که این روز مال توست.
چاشنی گیریش به جان کردم
وانگهی بر تو جانفشان کردم
هوش مصنوعی: من برای تو علاقه و حس را به جان خودم اضافه کردم و سپس جانم را برای تو فدا کردم.
ای فلکها به خویش تو بلند
هم فلک زاد و هم فلک پیوند
هوش مصنوعی: ای آسمان، تو هم برای خویش بلند مرتبه هستی و هم آنهایی که از تو زاده شدهاند و به تو وابستهاند.
بر فلک چون پرم؟ که من زمیام
کی رسم در فرشته؟ کهآدمیام
هوش مصنوعی: من مانند پرندهای در آسمان هستم، اما چون انسانی زمینیام، نمیتوانم به مقام فرشتگان برسم.
خواستم تا به نیشکر قلمی
سبزه رویانم از سواد زمی
هوش مصنوعی: میخواستم با قلمی از نیشکر، سبزهای زیبا بر روی زمین بکارم.
از شکر توشههای راه کنم
تا شکر ریز بزم شاه کنم
هوش مصنوعی: میخواهم از لطف و محبت تو بهرهمند شوم و تا جایی که میتوانم شادی و خوشحالی را در محفل پادشاه به ارمغان آورم.
گر نیام محرم شکرریزی
پاسدار شهم به شبخیزی
هوش مصنوعی: اگر من از اسرار محبت و شیرینی آن بیخبر باشم، امیدوارم که تو با شگفتیهای شبانهات، نگهبان و پاسدار شجاعت من باشی.
آفتاب است شاه عالمتاب
دیده من شده برابرش آب
هوش مصنوعی: خورشید، پادشاه جهان، در برابر من قرار گرفته و چشمانم به مانند آب در برابر او است.
آفتاب ار توان بر آب زدن
آب نتوان بر آفتاب زدن
هوش مصنوعی: اگر آفتاب بتواند بر آب بتابد، آب نمیتواند بر آفتاب بتابد.
چشم با چشمه گر نمیسازد
با خیالش خیال میبازد
هوش مصنوعی: اگر چشمها نتوانند با هم هماهنگ شوند، خیال و فکر در دل آنان بازی میکند.
چیست کان نیست در خزینه شاه
به جز این نقد نو رسیده ز راه
هوش مصنوعی: چرا چیزی در خزانه پادشاه وجود ندارد جز این پول تازهای که از راه رسیده است؟
دستگاهیش ده به سم سمند
تا شود پایگاهش از تو بلند
هوش مصنوعی: بیا به اسب خود زین بزن تا از تو مرتفعتر شود.
کشته کوه کهابر ساقی اوست
خوردن آب چه ندارد دوست
کشته کوه: کشته و مزروعی که بر بلندی باشد.
من که محتاج آب آن دستم
از دگر آبها دهان بستم
هوش مصنوعی: من که به آب آن دستان محتاجم، از دیگر آبها به خاطر آن خود را دور نگه داشتهام.
نقص دُر باشد ار بها کنمش
هم به تسلیم شه رها کنمش
هوش مصنوعی: اگر دُر را با ارزش بدانیم، نقص آن هم پذیرفته میشود؛ اما بهتر است که به جای تسلیم شدن، آن را آزاد بگذاریم.
گر نیوشی چو زهره راه نوم
کنی انگشتکش چو ماه نوم
اگر سخن و راه تازه مرا بشنوی و قبول کنی، همچون ماه نو، انگشتکش (و شهره آفاق) میشوم. (نیوشی: بشنوی. راه: اصطلاح موسیقیاست)
ورنه بینی که نقش بس خردست
باد ازین گونه گل بسی بردهست
هوش مصنوعی: اگر دقت کنی، میبینی که باد خیلی از گلهای زیبا و ظریف را با خود برده است.
عمر بادت که داد و دین داری
آن دهادت خدا که این داری
هوش مصنوعی: عمر تو هدیهای است که خدا به تو داده و اگر دین و ایمان داری، همین نعمت را به تو عطا کرده است. پس قدر این نعمت را بدان.
هرچه نیک اوفتد ز دولت توست
عهد آن چیز باد بر تو درست
هوش مصنوعی: هرچه خوبی در زندگی انسان پیش بیاید، نتیجه نعمت و لطف خداوند است و به همین دلیل به خوبی باید به آن وفادار باشیم.
وآنچه دور افتد از عنایت تو
دور باد از تو و ولایت تو
هوش مصنوعی: هر چیزی که از توجه و محبت تو دور باشد، باید از تو و مقام تو نیز دور باشد.
باد تا بر سپهر تابد هور
دوستت دوستکام و دشمن کور
هوش مصنوعی: تا زمانی که باد در آسمان بوزد، دوستانت به خوشبختی و کامیابی میرسند و دشمنان به اشتباهاتشان دچار میشوند.
دشمنانت چنان که با دل تنگ
سنگ بر سر زنند و سر بر سنگ
هوش مصنوعی: دشمنانت به گونهای به تو آسیب میزنند که انگار به قصد کشتن، با تمام قدرت به سرت سنگ میزنند و خودشان هم بر روی سنگها میافتند.
بیشیت هست بیش دانی باد
وز همه بیش زندگانی باد
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر زندگی کنی و از آن بیاموزی، بیشتر متوجه میشوی و زندگیات پربارتر خواهد بود.
از حد دولت تو دست زوال
دور و مهجور باد در همه حال
هوش مصنوعی: عزت و مقام تو همیشه پایدار و بیزوال باشد و در هیچ شرایطی تحت تأثیر قرار نگیرد.