بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم
نقطه خط اولین پرگار
خاتم آخر آفرینش کار
نوبر باغ هفت چرخ کهن
درةالتاج عقل و تاج سخن
کیست جز خواجه مؤید رای
احمد مرسل آن رسول خدای
شاه پیغمبران به تیغ و به تاج
تیغ او شرع و تاج او معراج
امی و امهات را مایه
فرش را نور و عرش را سایه
پنج نوبتزنِ شریعت پاک
چار بالشنِهِ ولایت خاک
همه هستی طفیل و او مقصود
او محمد رسالتش محمود
زاولین گِل که آدمش بفْشُرد
صافی او بود و دیگران همه دُرد
و آخرین دور کهآسمان رانَد
خطبهٔ خاتمت هم او خوانَد
امر و نهیش به راستی موقوف
نهی او منکر امر او معروف
آنکه از فقر فخر داشت نه رنج
چه حدیثیست فقر و چندان گنج؟
وانک ازو سایه گشت رویسپید
چه سخن سایه وانگهی خورشید؟
ملک را قایم الهی بود
قایم انداز پادشاهی بود
هرکه برخاست میفکندش پست
وانکه افتاد، میگرفتش دست
با نکو گوهران نکو میکرد
قهر بد گوهران هم او میکرد
تیغ از اینسو به قهر خونریزی
رفق از آنسو به مرهمآمیزی
مرهمش دلنواز تنگدلان
آهنش پایبند سنگدلان
آنک با او بر اسب زین بستند
بر کمرها دوال کین بستند
اینک امروز بعد چندین سال
همه بر کوس او زنند دوال
گرچه ایزد گزید از دهرش
وین جهان آفرید از بهرش
چشم او را که مهر مازاغ است
روضهگاهی برون ازین باغ است
حکم هفصد هزار ساله شمار
تابع حکم او به هفت هزار
حلقهداران چرخ کحلی پوش
در ره بندگیش حلقه به گوش
چار یارش گزین به اصل و به فرع
چار دیوار گنجخانهٔ شرع
ز آفرین بود نور بینش او
کهآفرینها بر آفرینش او
با چنان جان که هر دمش مددیست
از زمین تا به آسمان جسدیست
آن جسد را حیات ازین جان است
همه تختند و او سلیمان است
نفَسش بر هوا چو مشک افشاند
رطبِ تر ز نخل خشک افشاند
معجزش خار خشک را رطب است
رطبش خارِ دشمن این عجب است!
کرده ناخن بُرای انگشتش
سیب مه را دو نیم در مشتش
سیب را گر ز قطع بیم کند
ناخنه روشنان دو نیم کند
آفرین کردش آفریننده
کاین گزین بود و او گزیننده
باد بیش از مدار چرخ کبود
بر گزیننده و گزیده درود
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده: ای جهان دیده بودِ خویش از توبخش ۳ - معراج پیغمبر اکرم: چون نگنجید در جهان تاجش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نقطه خط اولین پرگار
خاتم آخر آفرینش کار
هوش مصنوعی: نقطهای که با پرگار ترسیم میشود، نشاندهنده آغاز و پایان فرایند آفرینش است.
نوبر باغ هفت چرخ کهن
درةالتاج عقل و تاج سخن
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی نمایشدهنده ارزش و زیبایی موضوعی است که در آن صحبت میشود. "نوبر باغ" به معنای بهترین و تازهترین محصولات درختان باغ است. "هفت چرخ" ممکن است به معنای چرخهای زندگی و زمان باشد، و "درةالتاج عقل و تاج سخن" به نشانی از ترکیب عقل و هنر بیان اشاره دارد. بنابراین، با در نظر گرفتن همه این معناها، میتوان گفت که این متن به تعریف و تمجید از نکتهای ویژه و پرارزش در عرصه تفکر و هنر میپردازد.
کیست جز خواجه مؤید رای
احمد مرسل آن رسول خدای
هوش مصنوعی: کیست جز خواجه که حمایتگر نظر احمد فرستاده خدا باشد؟
شاه پیغمبران به تیغ و به تاج
تیغ او شرع و تاج او معراج
هوش مصنوعی: شاهان پیامبران با شمشیر و تاج خود، شمشیر او نمایانگر شرع و تاج او نماد معراج است.
امی و امهات را مایه
فرش را نور و عرش را سایه
هوش مصنوعی: مادران و فرزندان، پایهگذار زندگی و محبت هستند؛ محبت آنها مانند نوری است که مسیر را روشن میکند و مانند سایهای است که آرامش و حمایت ایجاد مینماید.
پنج نوبتزنِ شریعت پاک
چار بالشنِهِ ولایت خاک
هوش مصنوعی: پنج بار به قوانین شرعی توجه کن، و چهار بار به ریاست و حکمرانی از جنس خاک اهمیت بده.
همه هستی طفیل و او مقصود
او محمد رسالتش محمود
هوش مصنوعی: تمام موجودات و هستی تحت تأثیر وجود او هستند و هدف نهایی همه چیز، محمد است که پیامبری او ستوده و قابل تحسین است.
زاولین گِل که آدمش بفْشُرد
صافی او بود و دیگران همه دُرد
هوش مصنوعی: از همان اولین لحظهای که آدم خلق شد، او پاک و بیآلایش بود و دیگران به زشتی و نقصان گرفتار بودند.
و آخرین دور کهآسمان رانَد
خطبهٔ خاتمت هم او خوانَد
هوش مصنوعی: در آخرین دور زمانی که آسمان به حرکت درآید، او نیز خطبهٔ پایانی را قرائت خواهد کرد.
امر و نهیش به راستی موقوف
نهی او منکر امر او معروف
هوش مصنوعی: او برای راستی و درستی فرمان میدهد و نهی میکند، و این نهیاش مربوط به کارهای ناپسند است، در حالی که دستورهای او به کارهای پسندیده اختصاص دارد.
آنکه از فقر فخر داشت نه رنج
چه حدیثیست فقر و چندان گنج؟
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر فقرش احساس غرور میکند، چه تجربهای میتواند از رنج و درد بگوید، در حالی که فقر هم میتواند به عنوان یک گنج واقعی در زندگی محسوب شود؟
وانک ازو سایه گشت رویسپید
چه سخن سایه وانگهی خورشید؟
هوش مصنوعی: اگر کسی به لطف او به روشنایی و سعادت دست یابد، چه دلیلی دارد که بخواهد درباره سایه و تاریکی صحبت کند، هنگامی که نور و روشنایی در دسترس اوست؟
ملک را قایم الهی بود
قایم انداز پادشاهی بود
هوش مصنوعی: پادشاهی به قدرت و جاودانگی خداوند وابسته است و خداوند است که سلطنت را برقرار میسازد.
هرکه برخاست میفکندش پست
وانکه افتاد، میگرفتش دست
هوش مصنوعی: هر کسی که به مقام یا موقعیت بالایی برسد، ممکن است به سرعت به پایین سقوط کند و کسی که در حال افتادن است، به حمایت و کمک دیگران نیاز خواهد داشت.
با نکو گوهران نکو میکرد
قهر بد گوهران هم او میکرد
هوش مصنوعی: با آدمهای خوب، کارهای خوب و پسندیده انجام میداد و در مقابل، با آدمهای بد هم همانطور که شایستهی خودشان بود، رفتار میکرد.
تیغ از اینسو به قهر خونریزی
رفق از آنسو به مرهمآمیزی
هوش مصنوعی: تیغ از یک سو به شدت و خشونت حمله میکند، و از سوی دیگر، دوستی و محبت را به خوبی ترویج میدهد.
مرهمش دلنواز تنگدلان
آهنش پایبند سنگدلان
هوش مصنوعی: در این بیت، صحبت از کسی است که با محبت و مهربانیاش دلهای پژمرده و غمگین را تسکین میدهد، اما در عین حال افراد سختدل و بیاحساس را با قدرت و استحکامش در مسیر خود نگه میدارد. این شخص هم دلپذیر و هم قوی است، به گونهای که میتواند بر روی افرادی که به راحتی تحت تأثیر قرار نمیگیرند، تأثیر بگذارد.
آنک با او بر اسب زین بستند
بر کمرها دوال کین بستند
هوش مصنوعی: آنها با هم به سوارکاری پرداختند و بر کمرهای خود سلاحهای جنگی را به خوبی بستند.
اینک امروز بعد چندین سال
همه بر کوس او زنند دوال
هوش مصنوعی: امروز پس از سالها، همه مردم نام او را بر زبان میآورند و دربارهاش صحبت میکنند.
گرچه ایزد گزید از دهرش
وین جهان آفرید از بهرش
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خداوند از میان زمان و جهان، این دنیا را آفرید و آن را به او بخشید،
چشم او را که مهر مازاغ است
روضهگاهی برون ازین باغ است
«ما زاغ البصر وما طغى» سوره نجم آیه ۱۷، اشارت است به شب معراج که رسول اکرم به هیچ جانب ننگریست و تنها متوجه حضرت حق بود.
حکم هفصد هزار ساله شمار
تابع حکم او به هفت هزار
هوش مصنوعی: قضا و قدر الهی به مدت هفصد هزار سال برای مردم تعیین شده، ولی برای آنانی که به اراده و خواست او عمل میکنند، این مدت به هفت سال کاهش مییابد.
حلقهداران چرخ کحلی پوش
در ره بندگیش حلقه به گوش
هوش مصنوعی: میتواند به این صورت بیان شود: کسانی که به خدمت و بندگی مشغولند، با نگاهی خنک و دل آرام در مسیر عبودیت و اطاعت قدم میگذارند. آنها در این راه خود را به بندگی و ادب آراستهاند.
چار یارش گزین به اصل و به فرع
چار دیوار گنجخانهٔ شرع
هوش مصنوعی: برای انتخاب چهار دوست، به اصل و فرع آنها دقت کن، همانطور که دیوارهای گنجینهای به نام شرع را برپا میدارند.
ز آفرین بود نور بینش او
کهآفرینها بر آفرینش او
هوش مصنوعی: نور بصیرت او از آفرینش خداوند است، که بر آفرینش او نیز آفرین میگوید.
با چنان جان که هر دمش مددیست
از زمین تا به آسمان جسدیست
هوش مصنوعی: با چنین روح و جانی که هر لحظه از زمین تا آسمان به او کمک میشود، تنها یک جسم است.
آن جسد را حیات ازین جان است
همه تختند و او سلیمان است
هوش مصنوعی: این جسد از روح و زندگی سرشار است، همه چیز در اطراف او به اوج قدرت و عظمت خود رسیده و او مانند سلیمان است.
نفَسش بر هوا چو مشک افشاند
رطبِ تر ز نخل خشک افشاند
هوش مصنوعی: نفَس آن شخص مانند بویی خوش و خوشایند در فضا پخش میشود، به طوری که لطافت و شیرینیاش از میوه تازهای که از درخت نخل رسیده است، بیشتر است.
معجزش خار خشک را رطب است
رطبش خارِ دشمن این عجب است!
هوش مصنوعی: معجزه باعث میشود که خار خشک به میوه تر تبدیل شود و در عین حال، دشمنی که به مانند خار است، به میوه تبدیل نشود. این وضعیت باعث شگفتی است!
کرده ناخن بُرای انگشتش
سیب مه را دو نیم در مشتش
هوش مصنوعی: ناخن او مانند سیب ماه را به دو نیم کرده و در دستش نگه داشته است.
سیب را گر ز قطع بیم کند
ناخنه روشنان دو نیم کند
هوش مصنوعی: اگر نگران قطع کردن سیب باشی، ناخن های روشن آن را به دو نیم میکند.
آفرین کردش آفریننده
کاین گزین بود و او گزیننده
هوش مصنوعی: خداوندی که خالق است، او را آفرینش بخشید و انتخابش کرد. این نشان میدهد که او نیز خود انتخابکننده است.
باد بیش از مدار چرخ کبود
بر گزیننده و گزیده درود
بیش از گستره آسمان بر گزیننده و گزیده درود بادا
حاشیه ها
1390/01/23 10:03
Sha
salam
neamie ganjavi be ghole ostal elahi ghomshei besyar shaere bozorg va motefakkerist
1397/12/06 17:03
مرضیه پیله فروشان قزوینی
معنی برخی لغات این شعر:
امی: بیسواد
کوس: طبل بزرگ
دوال: تسمه چرمی که با آن طبل می نوازند
نوبت زن: طبل زن
چار بالش نه: چار بالش نشین، مسند نشین