شمارهٔ ۱۵
ای نمودی از وجودت بود من
درد تو سرمایهٔ بهبود من
در ز فیض خود به رخ بگشادیَم
هر چه را لایق بدیدی دادیَم
از درت چون ساختم ساز سفر
کردم از آنجا چو آغاز سفر
زاد راه و توشه و سرمایهام
هم تو خود دادی به قدر پایهام
گر در این سودا زیان آوردهام
هر چه را بردم همان آوردهام
گرچه عمرم صرف عصیان تو شد
ورچه عصیان هم به فرمان تو شد
این زمان پیشت به پاداش گناه
نبودم غیر از زبانی عذرخواه
از گناه خود ندارم هیچ بیم
طالب بخشش بود بیشک کریم
بر کریمی تو اذعان کردهام
پیشت از جرم ارمغان آوردهام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نمودی از وجودت بود من
درد تو سرمایهٔ بهبود من
هوش مصنوعی: تو نمایشی از وجودت هستی که من به خاطر درد تو، سرمایهای برای بهبود خودم دارم.
در ز فیض خود به رخ بگشادیَم
هر چه را لایق بدیدی دادیَم
هوش مصنوعی: از نعمتهای خویش به من عطا کردی و هر چیزی را که لایق دیدی، به من بخشیدی.
از درت چون ساختم ساز سفر
کردم از آنجا چو آغاز سفر
هوش مصنوعی: وقتی از در تو رخت سفر را بر بستم، از همان لحظه سفر کردنم را آغاز کردم.
زاد راه و توشه و سرمایهام
هم تو خود دادی به قدر پایهام
هوش مصنوعی: تو خود به من راه و توشه و سرمایهای دادهای که متناسب با تواناییام باشد.
گر در این سودا زیان آوردهام
هر چه را بردم همان آوردهام
هوش مصنوعی: اگر در این معامله زیان کردهام، هر آنچه که به دست آوردهام همین است که بردهام.
گرچه عمرم صرف عصیان تو شد
ورچه عصیان هم به فرمان تو شد
هوش مصنوعی: اگرچه عمری را در مخالفت با تو گذراندم، ولی همان عصیان هم به خواست و اراده تو بود.
این زمان پیشت به پاداش گناه
نبودم غیر از زبانی عذرخواه
هوش مصنوعی: در این زمان، به خاطر خطاهایم هیچ چیزی جز یک عذرخواهی از من باقی نمانده است.
از گناه خود ندارم هیچ بیم
طالب بخشش بود بیشک کریم
هوش مصنوعی: من از گناه خود هیچ نگرانی ندارم، چون میدانم که اگر خواستار بخشش باشم، خداوند بخشنده و کریم است.
بر کریمی تو اذعان کردهام
پیشت از جرم ارمغان آوردهام
هوش مصنوعی: من به بزرگواری تو اعتراف کردهام و از روی خطاهایم هدیهای به تو آوردهام.