گنجور

شمارهٔ ۱۳

تا به کی ای نفس علت زای من
ای شده درد از تو درمانهای من
تابع خوی تو باید بودنم
روی دل سوی تو باید بودنم
روزگاری شد هوایت جسته‌ام
هر چه جز یادت ز خاطر شسته‌ام
بر هوای خویشتن بگزیدمت
بر خدای خویشتن بگزیدمت
بی هوای تو دمی نغنوده‌ام
بی رضای تو بگو کی بوده‌ام
هم به تصدیق خود و انصاف خود
یک زمان بشنو ز من اوصاف خود
دامن مقصود از کف داده‌ای
پشت بر مقصد به راه افتاده‌ای
جز تو کس از یار خود دوری نکرد
از دیار خویش مهجوری نکرد
نام مردن زندگی بگذاشتی
نیستی، پایندگی پنداشتی
شادیی گر یافتی گفتی غم است
زخمی ار دیدی بگفتی مرهم است
خود ز شادی روی دل برتافتی
سوی غم شادی کنان به شتافتی
از نکونامان گریزی تا به کی
با نکو نامی ستیزی تا بکی
ننگها از نام تو دارند ننگ
از تو بدنامان کنون آرند ننگ
خویش را بدنام و رسوا کرده‌ای
نامها در ننگ پیدا کرده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به کی ای نفس علت زای من
ای شده درد از تو درمانهای من
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر تو، ای نفس، زجر بکشیم؟ ای دلیل وجود من، که درد و رنج من از تو سرچشمه می‌گیرد.
تابع خوی تو باید بودنم
روی دل سوی تو باید بودنم
هوش مصنوعی: باید مانند خودت باشم و تمام دلم را به سمت تو متمایل کنم.
روزگاری شد هوایت جسته‌ام
هر چه جز یادت ز خاطر شسته‌ام
هوش مصنوعی: مدتی است که در پی یاد تو بوده‌ام و هر چیز دیگری را از یاد برده‌ام.
بر هوای خویشتن بگزیدمت
بر خدای خویشتن بگزیدمت
هوش مصنوعی: من تو را بر اساس خواسته‌های خودم انتخاب کردم و همچنین بر اساس خواسته‌های خداوند خودم.
بی هوای تو دمی نغنوده‌ام
بی رضای تو بگو کی بوده‌ام
هوش مصنوعی: بدون هوای تو حتی لحظه‌ای هم آرام نگرفته‌ام، بگو که در این حالت من چه کسی بوده‌ام؟
هم به تصدیق خود و انصاف خود
یک زمان بشنو ز من اوصاف خود
هوش مصنوعی: به صداقت و انصاف خود، یک بار هم که شده از من بشنوید که چه ویژگی‌هایی دارم.
دامن مقصود از کف داده‌ای
پشت بر مقصد به راه افتاده‌ای
هوش مصنوعی: گزینه‌ای که در نظر داشتی را از دست داده‌ای و حالا با اینکه به سمت هدف می‌روی، در واقع به آن پشت کرده‌ای.
جز تو کس از یار خود دوری نکرد
از دیار خویش مهجوری نکرد
هوش مصنوعی: جز تو هیچ‌کس از یار خود فاصله نگرفته و از کشور خود دوری نکرده است.
نام مردن زندگی بگذاشتی
نیستی، پایندگی پنداشتی
هوش مصنوعی: تو به اشتباه نام مرگ را زندگی گذاشته‌ای، و خیال کرده‌ای که نیستی، ادامه‌دار است.
شادیی گر یافتی گفتی غم است
زخمی ار دیدی بگفتی مرهم است
هوش مصنوعی: اگر شادی به دست آوردی، گویی غم است، و اگر زخمی را دیدی، آن را مرهم می‌نامی.
خود ز شادی روی دل برتافتی
سوی غم شادی کنان به شتافتی
هوش مصنوعی: شما از شدت شادی، از دل خود غم را دور کردی و شادابانه به سمت غم رفتی.
از نکونامان گریزی تا به کی
با نکو نامی ستیزی تا بکی
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی از نیکان و خوبان دوری کنی و با نام نیک و خوبی مخالفت نمایی؟
ننگها از نام تو دارند ننگ
از تو بدنامان کنون آرند ننگ
هوش مصنوعی: بدنامان اکنون از نام تو خجالت می‌کشند و عرق شرم بر پیشانی دارند.
خویش را بدنام و رسوا کرده‌ای
نامها در ننگ پیدا کرده‌ای
هوش مصنوعی: تو خودت را بدنام و رسوا کرده‌ای و به واسطهٔ نام‌هایت، در ننگ و عیب افتاده‌ای.