گنجور

شمارهٔ ۱۶

از بیم او نگه نکنی سوی من خوش آن
کز شرم من نگاه نکردی بسوی غیر
بیند بغیر یارو بمن غیر و من ببرم
چشمی بروی یارم و چشمی بسوی غیر
یارب چه ظلم بود که گلشن تهی نگشت
از بانک زاغ و بزم تو از گفتگوی غیر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بیم او نگه نکنی سوی من خوش آن
کز شرم من نگاه نکردی بسوی غیر
هوش مصنوعی: از ترس او به سمت من نگاه نمی‌کنی، خوشحال می‌شوم چون از خجالت من به سوی دیگری نگاه نکردی.
بیند بغیر یارو بمن غیر و من ببرم
چشمی بروی یارم و چشمی بسوی غیر
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از حالتی صحبت می‌کند که او به غیر یار خود نمی‌نگرد، اما یار وی به دیگران توجه دارد. او از عشق و بی‌وفایی صحبت می‌کند و به نوعی حسادت و درد در این رابطه را به تصویر می‌کشد. در عین حال، او نیز نمی‌تواند از دیگران چشم‌پوشی کند و دچار دوگانگی شده است. احساساتش به گونه‌ای است که اگر یک چشم بر یارش داشته باشد، چشم دیگری به غیر او می‌افتد.
یارب چه ظلم بود که گلشن تهی نگشت
از بانک زاغ و بزم تو از گفتگوی غیر
هوش مصنوعی: ای خدا، چه ظلمی است که گلستان از صدا و آواز زاغ خالی مانده و محفل تو از گفتگوهای دیگران دور است.