شمارهٔ ۱۰
زهی رفیع جنابی که درگه عالیت
سپهر را به بسیط زمین تشکل کرد
عروسی معنی طبعم بعقد نظم نداد
که جز بزیور مدح تواش تحمل کرد
رهی بخواستن قطعه از جناب تو دوش
پسی از تفکر بسیار بس تخیل کرد
که تا چگونه کند عرض این حدیث بتو
بسی تردد بنمود و بس تامل کرد
به دستیاری این قطعه ملتمس گردید
به پایمردی الطاف تو توکل کرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.