گنجور

شمارهٔ ۷۸

دوست می‌گفتم ترا زاول نه آن می‌بینمت
دشمن دل بودی اینک خصم جان می‌بینمت
نه همین در کاخ دل با چشم جان می‌بینمت
در جهان با چشم صورت بین عیان می‌بینمت
تو کجا و مهر و کین من، من از سودای عشق
گه به خود نامهربان گه مهربان می‌بینمت
تا به پیری ای جوان باری ببینی آفتی
کآفت دین و دل پیر و جوان می‌بینمت
با قدی چوگان‌صفت ای دل درین پیرانه‌سر
همچو گویی در بساط کودکان می‌بینمت
سد نشاط آرند از یک جرعه می رندان نشاط
سرگِران منشین که زین پس رایگان می‌بینمت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوست می‌گفتم ترا زاول نه آن می‌بینمت
دشمن دل بودی اینک خصم جان می‌بینمت
هوش مصنوعی: دوست می‌گفتم که تو را از دور می‌بینم، نه آن گونه‌ای که می‌شناختم. پیش از این تو را دوست دل می‌دانستم، اما حالا تو را به عنوان دشمن جانم می‌بینم.
نه همین در کاخ دل با چشم جان می‌بینمت
در جهان با چشم صورت بین عیان می‌بینمت
هوش مصنوعی: نه تنها در دل و احساسات خودت، با چشم باطن و معنوی‌ات تو را می‌بینم، بلکه در دنیای ظاهری و محسوس نیز با چشم ظاهر و جسمانی‌ام تو را به وضوح مشاهده می‌کنم.
تو کجا و مهر و کین من، من از سودای عشق
گه به خود نامهربان گه مهربان می‌بینمت
هوش مصنوعی: تو در کجا هستی و من با عشق و نفرت چه وضعیتی دارم؟ گاهی از عشق به تو بی‌احساس و سرد می‌شوم و گاهی تمام محبت و عشق را به تو می‌دهم.
تا به پیری ای جوان باری ببینی آفتی
کآفت دین و دل پیر و جوان می‌بینمت
هوش مصنوعی: ای جوان، تا زمان پیری، بایستی آفتی را ببینی که هم بر دین و هم بر دل پیر و جوان تأثیر می‌گذارد و آن را در من مشاهده می‌کنی.
با قدی چوگان‌صفت ای دل درین پیرانه‌سر
همچو گویی در بساط کودکان می‌بینمت
هوش مصنوعی: با قدی زیبا و جذاب، ای دل، در این سن و سال که به پیری نزدیک شده‌ام، تو را مانند یک توپ در دست بچه‌ها می‌بینم.
سد نشاط آرند از یک جرعه می رندان نشاط
سرگِران منشین که زین پس رایگان می‌بینمت
هوش مصنوعی: از یک جرعه شراب، شادی و لذت برای ما به ارمغان می‌آورند. ای خوشگذران، به تماشای من بنشین، چون از این به بعد تو را به رایگان خواهم دید و نیازی به هزینه نخواهد بود.