گنجور

شمارهٔ ۵۹

وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست
لب ساغر بلب و طره ی ساقی در دست
کف زنان، دست فشان، از دو جهان بر دو جهان
پرده بردارم و بیرون فکنم هرچه که هست
تا که آید بمیان تیغ برآرم ز نیام
تا که افتد بنشان تیر گشایم از شست
جام کز دست نگار است چه شیرین و چه تلخ
جا که در مجلس بار است چه بالا و چه پست
نه همین از تو نصیب دل ما آزار است
جز خرابی نکند هر که در این خانه نشست
تا بدانی که بجز سوی تو پروازم نیست
بال بگشا و نگه دار سر رشته بدست
عجبی نیست که جز سوی تو رفتارم نیست
که به یکسوی رود ماهی افتاده بشست
بدلی زخم مزن ور بزنی رحم میار
که چو بشکست بهم شیشه نشاید پیوست
زحمت خرقه و سجاده برم چند نشاط
همه دانند که من رندم و دیوانه و مست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست
لب ساغر بلب و طره ی ساقی در دست
هوش مصنوعی: زمانی رسیده که از میخانه بیرون بیایم، مست و سرخوش با لیوانی در دست و موهای ساقی را در دستانم بزنم.
کف زنان، دست فشان، از دو جهان بر دو جهان
پرده بردارم و بیرون فکنم هرچه که هست
هوش مصنوعی: با شادی و نشاط به پاهایم می‌کوبم و دستانم را بالا می‌برم، تا از این دنیای مادی پرده‌ها را کنار بزنم و همه‌ی آنچه را که وجود دارد، به بیرون برانم.
تا که آید بمیان تیغ برآرم ز نیام
تا که افتد بنشان تیر گشایم از شست
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن به میدان بیاید، شمشیرم را از نیام بیرون می‌آورم و وقتی که تیر به هدف بخورد، آن را از کمان رها خواهم کرد.
جام کز دست نگار است چه شیرین و چه تلخ
جا که در مجلس بار است چه بالا و چه پست
هوش مصنوعی: جامی که از دست معشوق به ما می‌رسد، فرقی نمی‌کند که طعمش شیرین باشد یا تلخ، چون در مجلس خوشی و شادی، همه چیز زیباست، چه کسی در بالاست و چه کسی در پایین.
نه همین از تو نصیب دل ما آزار است
جز خرابی نکند هر که در این خانه نشست
هوش مصنوعی: هر چیزی که از تو نصیب دل ما می‌شود فقط آزار است و جز تخریب چیزی به همراه ندارد هر کسی که در این خانه بنشیند.
تا بدانی که بجز سوی تو پروازم نیست
بال بگشا و نگه دار سر رشته بدست
هوش مصنوعی: تا بفهمی که جز نزد تو نمی‌توانم پرواز کنم، بال‌هایت را باز کن و سررشته کار را به دست بگیر.
عجبی نیست که جز سوی تو رفتارم نیست
که به یکسوی رود ماهی افتاده بشست
هوش مصنوعی: تعجبی نیست که من جز به سوی تو حرکت نمی‌کنم، زیرا مانند ماهی که به یک سمت رود می‌افتد، فقط به تو گرایش دارم.
بدلی زخم مزن ور بزنی رحم میار
که چو بشکست بهم شیشه نشاید پیوست
هوش مصنوعی: اگر به کسی آسیب زدی، دیگه رحم و مروت نداشته باش، چون وقتی شیشه‌ای بشکند، نمی‌توان آن را دوباره به هم چسباند.
زحمت خرقه و سجاده برم چند نشاط
همه دانند که من رندم و دیوانه و مست
هوش مصنوعی: زحمت داشتن لباس و فرش عبادت برای من چه فایده‌ای دارد، چرا که همه می‌دانند من آدمی سست‌عقل و سرمست هستم.

حاشیه ها

1403/08/14 18:11
سام

جام کز دست نگار است چه شیرین و چه تلخ

جا که در مجلس بار است چه بالا و چه پست

 

بارِ عام رسمی است که در آن شاه و درباریان به گروهی از مردم اجازهٔ دیدار با شاه و دربار را می‌دهند.[

برای بار یافتن بایستی از پیش درخواست شود که به این کار بارخواهی گفته می‌شود و شخصی که درخواستش پذیرفته شده باریاب نامیده می‌شود. در بسیاری از کتب نگاشته شده در مورد پادشاهان و در بار پادشاهان به دو نوع مجلس بار، بارعام و بار خاص اشاره شده‌است. بعضی از اعمال و آیین‌هایی که در دربار انجام می‌پذیرد مختص به بارعام هستند مانند روز مظالم یا همان داد خواهی که فقط در بارعام انجام می‌پذیرفت یا نوبتی زدن که به مناسبت‌های مختلف انجام می‌شده، در بارعام نیز به کار می‌رفته‌است. به عبارتی دیگر این دو مورد را می‌توان از زیر مجموعه‌های بارعام دانست. در ایران دوران پیش از اسلام، زن‌ها حق بارخواهی و باریابی داشتند.