گنجور

شمارهٔ ۵۳

زاهد ار ره ندهد خانه ی خماری هست
وجه می گر نرسد خرقه و دستاری هست
رفتنش بی سببی نیست ازین ره که طبیب
گذرد بر سر آن کوچه که بیماری هست
میرسد یار و بیاران نگران است ولی
همه دانند که پنهان بمنش کاری هست
ای رفیقان بسلامت ره منزل گیرید
که مرا تا بدر دیر مغان کاری هست
غم گرفتست فرو مجلس میخواران را
مگر امروز درین میکده هشیاری هست
گل فردوس نگیرد زکف حور کسی
که در این بادیه اش قسمتی از خاری هست
شاید ار بر سر کوی تو بود جای نشاط
بلبلی هست بهر خانه که گلزاری هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد ار ره ندهد خانه ی خماری هست
وجه می گر نرسد خرقه و دستاری هست
هوش مصنوعی: اگر زاهد به کسی راهی به سوی دنیای شراب ندهد، دلیلی بر این نیست که نعمت‌های خوشی وجود ندارد. اگر پولی برای خرید شراب نباشد، باز هم لباس پرهیزکاری و ظاهر زاهدانه فایده‌ای ندارد.
رفتنش بی سببی نیست ازین ره که طبیب
گذرد بر سر آن کوچه که بیماری هست
هوش مصنوعی: برویش بی‌دلیل نیست، چرا که پزشک در آن مسیر از کنار کوچه‌ای می‌گذرد که بیمارانی در آنجا هستند.
میرسد یار و بیاران نگران است ولی
همه دانند که پنهان بمنش کاری هست
هوش مصنوعی: یار می‌رسد و دوستان نگران هستند، اما همه مطمئن هستند که کاری در دل او نهفته است که از دیده‌ها پنهان است.
ای رفیقان بسلامت ره منزل گیرید
که مرا تا بدر دیر مغان کاری هست
هوش مصنوعی: ای دوستان، به سلامتی به سوی مقصد راه بپیمایید؛ چون برای من در این راه تا به میخانه کار و وظیفه‌ای هست.
غم گرفتست فرو مجلس میخواران را
مگر امروز درین میکده هشیاری هست
هوش مصنوعی: امروز در محفل میخواران، غم و ناراحتی حاکم شده است، گویا در این میکده حالتی غیر عادی وجود دارد و کسی در حال هشیاری است.
گل فردوس نگیرد زکف حور کسی
که در این بادیه اش قسمتی از خاری هست
هوش مصنوعی: گل بهشتی به دست کسی نمی‌رسد که در این بیابان بخشی از خاری را در اختیار دارد.
شاید ار بر سر کوی تو بود جای نشاط
بلبلی هست بهر خانه که گلزاری هست
هوش مصنوعی: شاید اگر در کوچه‌های تو باشم، جایی برای شادی بلبلی وجود دارد؛ زیرا هر خانه‌ای که باغ گلی داشته باشد، جالب و شاداب است.