گنجور

شمارهٔ ۴۴

شمشیر بدست آمد سر مست زجام است
بادا بحلش خون من ار باده حرام است
مفتون توام من نه بر آن طلعت و گیسو
آنجا که بهشت است نه صبح است و نه شام است
وقتی ز خرابات به خلدم گذری بود
کوثر نبود خوشتر از آبی که بجام است
شادی جهان زود مبدل بغم آید
آنرا که بغم شاد شود عیش مدام است
با ما قدحی خواجه سپردن نتواند
او را حذر از ننگ و مرا ننگ زنام است
وسواس خرد قصه بپایان نرساند
از عشق بپرسید که نا گفته تمام است
تیری اگر از شست گشادیم و خطا رفت
با خصم بگویید که تیغی به نیام است
جوش از هوسی در دل افسرده فتادست
در عشق نشاط آتشی افروز که خام است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمشیر بدست آمد سر مست زجام است
بادا بحلش خون من ار باده حرام است
هوش مصنوعی: با شمشیری در دست و در حال سرخوشی، چنان به نظر می‌رسد که انگار هوای مستی بر من حاکم است. اگر باده‌ای که می‌نوشم حرام باشد، پس خون من هم در این مستی هدر خواهد رفت.
مفتون توام من نه بر آن طلعت و گیسو
آنجا که بهشت است نه صبح است و نه شام است
هوش مصنوعی: من به شدت تحت تأثیر زیبایی تو هستم، نه فقط به خاطر چهره و موهایت. آنجا که بهشت قرار دارد، نه صبح وجود دارد و نه شب.
وقتی ز خرابات به خلدم گذری بود
کوثر نبود خوشتر از آبی که بجام است
هوش مصنوعی: وقتی از محل شادابی و سرزندگی گذر می‌کنم، هیچ چیزی به خوشمزگی آبی که در جامم است، نیست.
شادی جهان زود مبدل بغم آید
آنرا که بغم شاد شود عیش مدام است
هوش مصنوعی: شادی دنیا به سرعت به غم تبدیل می‌شود برای کسی که از غم شاد شده باشد، زیرا خوشی واقعی همیشگی است.
با ما قدحی خواجه سپردن نتواند
او را حذر از ننگ و مرا ننگ زنام است
هوش مصنوعی: خواجه نمی‌تواند از من پرهیز کند، زیرا او نمی‌خواهد به ننگ دچار شود و من خود به خاطر نام و شهرت‌ام دچار ننگ هستم.
وسواس خرد قصه بپایان نرساند
از عشق بپرسید که نا گفته تمام است
هوش مصنوعی: نگرانی و وسواس عقل نمی‌تواند داستان را به پایان برساند؛ از عشق بپرس که حرف ناگفته‌ای در دل دارد.
تیری اگر از شست گشادیم و خطا رفت
با خصم بگویید که تیغی به نیام است
هوش مصنوعی: اگر از کمان تیری رها کردیم و به هدف نرسید، با دشمن بگویید که شمشیری در نیام داریم.
جوش از هوسی در دل افسرده فتادست
در عشق نشاط آتشی افروز که خام است
هوش مصنوعی: در دل انسان افسرده، خواسته‌ای ایجاد شده و آتشی از عشق شعله‌ور گشته که هنوز به‌درستی شکل نگرفته است.