گنجور

شمارهٔ ۴۰

حاصل هر دو جهان خوشه ای از خرمن ماست
ساحت کون و مکان گوشه ای از مسکن ماست
چشم بر بند و به ظلمتکده ی فقر در آی
تا ببینی که فروغ فلک از روزن ماست
چشمه ی کوثر و آن باغ دلارای بهشت
نمی از مشرب ما، نکهتی از گلشن ماست
چه اثر بود درین دشت که بی زحمت کشت
یک جهان ریزه خور و خوشه بر از خرمن ماست
سر بمخدومی آفاق نیاریم فرود
زانکه از خدمت شه سلسله در گردن ماست
همه بگذار که با اینهمه اینک در شهر
کودکی باز بمژگان سیه رهزن ماست
هم قصاص دل مارا مگر از ما طلبند
زآنکه با خون دل آلوده همی دامن ماست
دشمن و دوست نداند کس اگر طالب اوست
خلق بیهوده یکی دوست یکی دشمن ماست
گفتمش هیچ اثری بود در این ره ز نشاط
گفت سر گشته غباری ز پی توسن ماست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حاصل هر دو جهان خوشه ای از خرمن ماست
ساحت کون و مکان گوشه ای از مسکن ماست
هوش مصنوعی: محصول و نتیجه هر دو جهان، تنها یک خوشه از دانه‌های خرمن ماست و دنیای مادی و تمام آنچه در آن وجود دارد، تنها گوشه‌ای از خانه و محل زندگی ماست.
چشم بر بند و به ظلمتکده ی فقر در آی
تا ببینی که فروغ فلک از روزن ماست
هوش مصنوعی: چشمانت را ببند و وارد دنیای تاریک فقر شو تا ببینی که نور آسمان از راهی که ما فراهم کرده‌ایم، می‌تابد.
چشمه ی کوثر و آن باغ دلارای بهشت
نمی از مشرب ما، نکهتی از گلشن ماست
هوش مصنوعی: چشمه کوثر و باغ زیبای بهشت، هیچ‌کدام به پای نوشیدنی خوش‌عطر و خوبی که ما داریم، نمی‌رسند. نکهتی که از گلزار ما برمی‌خیزد، فراتر از همه آنهاست.
چه اثر بود درین دشت که بی زحمت کشت
یک جهان ریزه خور و خوشه بر از خرمن ماست
هوش مصنوعی: در این دشت چه تأثیری وجود دارد که بدون زحمت، دنیایی از محصول و خوشه را از خرمن ما فراهم کرده است؟
سر بمخدومی آفاق نیاریم فرود
زانکه از خدمت شه سلسله در گردن ماست
هوش مصنوعی: ما هرگز به نزد کسی که در آفاق بزرگ است نخواهیم رفت، زیرا خود را به خدمت شاهی درآورده‌ایم که بر گردن ما مسئولیت و پیوندی سنگین دارد.
همه بگذار که با اینهمه اینک در شهر
کودکی باز بمژگان سیه رهزن ماست
هوش مصنوعی: همه اجازه دهید که با همه این کاستی‌ها، اکنون در شهر کودکی، شخصی با چشمان تیره، ما را به خطر می‌اندازد.
هم قصاص دل مارا مگر از ما طلبند
زآنکه با خون دل آلوده همی دامن ماست
هوش مصنوعی: ما را برای انتقام دل، مگر از خودمان بخواهند؛ چرا که دامان ما با اشکی از دل آلوده است.
دشمن و دوست نداند کس اگر طالب اوست
خلق بیهوده یکی دوست یکی دشمن ماست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که آیا کسی خواهان اوست یا نه، بنابراین به نظر می‌رسد که وجود انسان‌ها در این دنیا بیهوده است؛ یکی دوست و دیگری دشمن.
گفتمش هیچ اثری بود در این ره ز نشاط
گفت سر گشته غباری ز پی توسن ماست
هوش مصنوعی: به او گفتم آیا در این مسیر نشانی از شادی وجود دارد؟ پاسخ داد که دل من به خاطر تو، به مانند غباری بر روی اسب سرگردان است.