گنجور

شمارهٔ ۳۸

زنده بی عشق کسی در همه ی عالم نیست
وانکه بی عشق بماند نفسی آدم نیست
تا چه باشد بسر پیر خرابات که من
بیکی جرعه می اندیشه ام از عالم نیست
غم و شادی که بیک لحظه دگرگون گردد
چه غم، ار باشد و گر زانکه نباشد غم نیست
کفر و دین عقل و جنون دانش و دانایی را
آزمودیم درین پرده کسی محرم نیست
نه چنانست که لطفیت نباشد با من
هست لطفی و چنان هست که پندارم نیست
دردم آن درد که جز تیغ تواش درمان نه
زخمم آن زخم که جز تیر تواش مرهم نیست
حاصل هر دو جهان را بهم اندوخت نشاط
پیر میخانه به هیچ ار بستاند کم نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنده بی عشق کسی در همه ی عالم نیست
وانکه بی عشق بماند نفسی آدم نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس در این جهان بدون عشق زنده نمی‌ماند و اگر کسی بدون عشق زندگی کند، او را انسان نمی‌توان نامید.
تا چه باشد بسر پیر خرابات که من
بیکی جرعه می اندیشه ام از عالم نیست
هوش مصنوعی: تا ببینیم سرنوشت پیر مفسر عرفان و راز و نیاز چه خواهد بود، در حالی که من به یک قطره می‌نگرم و از این دنیا هیچ نمی‌دانم.
غم و شادی که بیک لحظه دگرگون گردد
چه غم، ار باشد و گر زانکه نباشد غم نیست
هوش مصنوعی: غم و شادی می‌توانند به سرعت و در یک لحظه تغییر کنند؛ بنابراین اگر غمی وجود داشته باشد هم جای نگرانی نیست، زیرا ممکن است به زودی به شادی تبدیل شود و اگر هم غمی نباشد، چه خوب!
کفر و دین عقل و جنون دانش و دانایی را
آزمودیم درین پرده کسی محرم نیست
هوش مصنوعی: ما همه چیز را امتحان کرده‌ایم؛ از کفر و دین گرفته تا عقل و جنون و دانش و دانایی. در این میان، هیچ‌کس نمی‌تواند به عمق این مسائل پی ببرد و رازهای آنها را درک کند.
نه چنانست که لطفیت نباشد با من
هست لطفی و چنان هست که پندارم نیست
هوش مصنوعی: این طور نیست که من از محبت تو بی‌بهره باشم، در واقع محبت تو هست و این طور است که من گمان می‌کنم که وجود ندارد.
دردم آن درد که جز تیغ تواش درمان نه
زخمم آن زخم که جز تیر تواش مرهم نیست
هوش مصنوعی: دردی که من دارم، تنها با تیغ تو درمان می‌شود و زخمی که دارم، فقط با تیر تو قابل التیام است.
حاصل هر دو جهان را بهم اندوخت نشاط
پیر میخانه به هیچ ار بستاند کم نیست
هوش مصنوعی: هر آنچه که در این دنیا و آن دنیا بدست آمده، به همراه شور و شوقی که پیر میخانه به ما می‌دهد، هیچ کمبودی ندارد حتی اگر از ما چیزی گرفته شود.