شمارهٔ ۲۳
رخی بغیر رخ دوست در مقابل نیست
ولی چه چاره که بیچاره دیده قابل نیست
وفا مگر که نکو نیست در زمانه که نیست
نکوییی که در این خوی و این شمایل نیست
هزار لطف نهانست در تغافل او
و گرنه دوست زاحوال دوست غافل نیست
دهد گواه به بیهوده گوییش پندم
کسی ملامت مجنون کند که عاقل نیست
قبول جانان مشکل بود نشاط ار نه
گذشتن از سر جان بهر دوست مشکل نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخی بغیر رخ دوست در مقابل نیست
ولی چه چاره که بیچاره دیده قابل نیست
هوش مصنوعی: تنها چهرهای که در برابر من زیباست، چهرهٔ محبوب من است. اما چه کنیم که دیدهٔ من توانایی دیدن زیباییهای دیگر را ندارد و از این بابت دچار ناکامی است.
وفا مگر که نکو نیست در زمانه که نیست
نکوییی که در این خوی و این شمایل نیست
هوش مصنوعی: در این دنیا وفا و انسانیت به خوبی دیده نمیشود و نمیتوان انتظار داشت که راستی و درستکاری وجود داشته باشد، زیرا در این رفتار و شکل ظاهری، خبری از نیکاندیشی نیست.
هزار لطف نهانست در تغافل او
و گرنه دوست زاحوال دوست غافل نیست
هوش مصنوعی: در ازای بیتوجهی او، هزاران محبت پنهان وجود دارد و اگر نه، دوست به وضعیت دوستش بیتوجه نیست.
دهد گواه به بیهوده گوییش پندم
کسی ملامت مجنون کند که عاقل نیست
هوش مصنوعی: کسی که بیهوده صحبت میکند، حرفهایش شاهدی بر بیثمر بودن سخنانش است. اگر کسی مجنون را سرزنش کند، این نشاندهنده ناتوانی خودش در درک مسائل است.
قبول جانان مشکل بود نشاط ار نه
گذشتن از سر جان بهر دوست مشکل نیست
هوش مصنوعی: پذیرش محبوب دشوار است، اما اگر انسان بخواهد برای دوست خود از جان بگذرد، دیگر کار سختی نیست.