گنجور

شمارهٔ ۲۲

حلقه‌ای خواهم به گوش ای عشق از زنجیر دوست
افسری آنگه به سر از گوهر شمشیر دوست
زلف خود پرتاب می‌سازد که می‌ترسد مگر
برنتابد با دل دیوانه‌ام زنجیر دوست
عقل در گنجینهٔ سر لوحی از تدبیر یار
عشق در آیینهٔ جان عکسی از تقدیر دوست
شمع جان‌افروز خواهد کلبهٔ تاریک ما
عشق عالم‌سوز خواهد حسن عالمگیر دوست
وادی عشق است چندانت عجب ناید نشاط
بستهٔ فتراک دشمن بینی ار نخجیر دوست
مهر تابان را از آن دل خون کند کآمیختند
مهر او با شیر ما و خون ما با شیر دوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه‌ای خواهم به گوش ای عشق از زنجیر دوست
افسری آنگه به سر از گوهر شمشیر دوست
هوش مصنوعی: من برایت حلقه‌ای به گوش خواهم کرد، ای عشق، و از زنجیر دوستی به عنوان افسری استفاده خواهم کرد، سپس با گوهر شمشیر دوستی تاجی بر سر می‌گذارم.
زلف خود پرتاب می‌سازد که می‌ترسد مگر
برنتابد با دل دیوانه‌ام زنجیر دوست
هوش مصنوعی: موهایش را به گونه‌ای به‌هم می‌ریزد که نگران است مبادا قلب دیوانه‌ام نتواند زنجیر محبتش را تحمل کند.
عقل در گنجینهٔ سر لوحی از تدبیر یار
عشق در آیینهٔ جان عکسی از تقدیر دوست
هوش مصنوعی: عقل به مانند یک گنجینه است که در آن نقشه‌های زیرکانه‌ای از عشق وجود دارد و در آینهٔ روح، تصاویری از سرنوشت دوست نمایان می‌شود.
شمع جان‌افروز خواهد کلبهٔ تاریک ما
عشق عالم‌سوز خواهد حسن عالمگیر دوست
هوش مصنوعی: شمعی که جان را روشن می‌کند، خانه‌ی تاریک ما را روشن خواهد کرد و عشق بی‌پایان و بزرگ دوست خواهد بود.
وادی عشق است چندانت عجب ناید نشاط
بستهٔ فتراک دشمن بینی ار نخجیر دوست
هوش مصنوعی: عشق یک راهی است که می‌توان در آن به شادی و نشاط دست یافت. اما اگر در این مسیر به دشمنان و موانع برخورد کنی، ممکن است احساس کنی که در دام افتاده‌ای. اینجا دوستی که تو را همراهی می‌کند نیز می‌تواند به تو آرامش و قوت کند.
مهر تابان را از آن دل خون کند کآمیختند
مهر او با شیر ما و خون ما با شیر دوست
هوش مصنوعی: محبت درخشان و پرنور، دل را می‌شکند و از زمانی که محبت او را با شیرخوش و لذت دوستی ما درآمیختیم، عشق و دوستی ما به یکدیگر به‌طرز عمیقی گره خورده است.