شمارهٔ ۱۴
آب گو بگذر ز سر این خانه را
وقت شد، ویران کن این ویرانه را
صوفیان مستند و زاهد بی خبر
از که پرسم من ره میخانه را
شعله ی شمع است کاتش زد بجمع
خواجه گر سوزد چه غم پروانه را
مست آن بزمم که مستانش کنند
ز آب شمشیر تو پر پیمانه را
عشق نوبت میزند بر بام قصر
کز هوس خالی کنید این خانه را
آشنایی حلقه بر در میزند
کیست تا بیرون کند بیگانه را
خطبه میخواند بنام دوست عشق
ای خرد کوتاه کن افسانه را
عشق با دیوانگی! حاشا نشاط
عشق عاقل میکند دیوانه را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب گو بگذر ز سر این خانه را
وقت شد، ویران کن این ویرانه را
هوش مصنوعی: به آب بگو که از این خانه عبور کند، زمانش فرا رسیده است، و این ویرانه را ویران کن.
صوفیان مستند و زاهد بی خبر
از که پرسم من ره میخانه را
هوش مصنوعی: صوفیان غرق در حالشان هستند و زاهدان از واقعیت اطرافشان بیخبرند، پس من باید از چه کسی دربارهٔ راه میخانه بپرسم؟
شعله ی شمع است کاتش زد بجمع
خواجه گر سوزد چه غم پروانه را
هوش مصنوعی: شعله شمع اگر به پروانه آسیب بزند، چه فرقی میکند؟ این که پروانه در آتش میسوزد، مسئلهای نیست.
مست آن بزمم که مستانش کنند
ز آب شمشیر تو پر پیمانه را
هوش مصنوعی: مست آن جشن و سروری هستم که میخوارگانش را با آب شمشیر تو سیراب کنند.
عشق نوبت میزند بر بام قصر
کز هوس خالی کنید این خانه را
هوش مصنوعی: عشق به سراغ قصر میآید و از ما میخواهد که این خانه را از آرزوها و تمایلات بیمورد خالی کنیم.
آشنایی حلقه بر در میزند
کیست تا بیرون کند بیگانه را
هوش مصنوعی: دوست یا آشنایی به درب میکوبد و از ما میپرسد که کیست تا بیگانهها را بیرون کند و راه را برای خودیها باز کند.
خطبه میخواند بنام دوست عشق
ای خرد کوتاه کن افسانه را
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته میشود که عشق در حال بیان سخنانی است و از خرد و اندیشه میخواهد که داستانها و افسانهها را کنار بگذارد و به حقیقت و واقعیت بپردازد. به نوعی، برای رسیدن به درک عمیقتری از عشق، باید از جزئیات کماهمیت و خیالی دور شد.
عشق با دیوانگی! حاشا نشاط
عشق عاقل میکند دیوانه را
هوش مصنوعی: عشق و دیوانگی با هم همراهاند! عشق، حتی فرد عاقل را به حالت جنون میبرد و او را شاداب میکند.