شمارهٔ ۱۳
منع نظاره روا نیست تماشایی را
ورنه فرقی نبود زشتی و زیبایی را
یار ما شاهد هر جمع بود وین عجب است
که بخود ره ندهد عاشق هر جایی را
وقتم امشب همه در صحبت بیگانه برفت
تا چرا شکر نگفتم شب تنهایی را
ساقی امشب می از اندازه فزون میدهدم
تا بشویم بقدح دفتر دانایی را
نیکنامان در دوست پناهت ندهند
تا بخود ره ندهی شنعت رسوایی را
خواجه زین در بسلامت سر خود گیرد کاش
که ز سر می ننهد عادت خودرایی را
دل آسوده اگر میطلبی عشق طلب
عاقلان نیک شناسند تن آسایی را
بگذارید که تا سر نهم اندر ره دوست
تا بگیرید زمن این سر سودایی را
دلم از سینه بتنگ است که در خانه نشاط
نتوان داشت نگه مردم صحرایی را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منع نظاره روا نیست تماشایی را
ورنه فرقی نبود زشتی و زیبایی را
هوش مصنوعی: دیدن زیباییها نباید ممنوع باشد، چرا که در این صورت تفاوتی میان زیبا و زشت وجود نخواهد داشت.
یار ما شاهد هر جمع بود وین عجب است
که بخود ره ندهد عاشق هر جایی را
هوش مصنوعی: دوست ما در هر جمعی توجهی دارد، اما جای تعجب است که خود را به عاشق هر جایی نشان نمیدهد.
وقتم امشب همه در صحبت بیگانه برفت
تا چرا شکر نگفتم شب تنهایی را
هوش مصنوعی: امشب تمام زمانم به گفتگو با شخصی دیگر گذشت و حالا حس میکنم که ای کاش در شب تنهاییام از احساسات و نیازهایم صحبت میکردم.
ساقی امشب می از اندازه فزون میدهدم
تا بشویم بقدح دفتر دانایی را
هوش مصنوعی: امشب ای ساقی، شراب بیشتری به من بده تا بتوانم دانایی و علم را در دل خود ثبت کنم.
نیکنامان در دوست پناهت ندهند
تا بخود ره ندهی شنعت رسوایی را
هوش مصنوعی: خوبان و نیکوکاران به تو پناه نمیآورند، مگر اینکه خودت راه را برای رسواییات هموار نکنی.
خواجه زین در بسلامت سر خود گیرد کاش
که ز سر می ننهد عادت خودرایی را
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آرزوی شخصی است که امیدوار است با حفظ عزت نفس و مقام خود، از خودرایی و تکبر دست بردارد. او تمایل دارد که از حالتی که به او احساس برتری میدهد، فاصله بگیرد و در عوض به سلامت و ارزشهای انسانی بیشتر توجه کند.
دل آسوده اگر میطلبی عشق طلب
عاقلان نیک شناسند تن آسایی را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل آرامی داشته باشی، عشق را جستجو کن؛ عاقلان درک میکنند که راحتطلبی به درد نخواهد خورد.
بگذارید که تا سر نهم اندر ره دوست
تا بگیرید زمن این سر سودایی را
هوش مصنوعی: اجازه دهید که من برای رسیدن به معشوق تلاش کنم، تا از من این دل دیوانه را بگیرد.
دلم از سینه بتنگ است که در خانه نشاط
نتوان داشت نگه مردم صحرایی را
هوش مصنوعی: دل من از فشار فراق تنگ و دلگیر است، زیرا در این خانه هیچ شادی و سرور وجود ندارد و نمیتوان به هیچوجه به چهره آدمهای بیابانی نگاه کرد.