گنجور

شمارهٔ ۵

بزم غیب از شمع ذاتش چون منور داشتند
پرده داران صفاتش پرده بر در داشتند
خواست بر نامحرمان پیدا شود حسن ازل
محرمانش صد ره از اول نهان تر داشتند
شاهدان غیب را دادند اطوار ظهور
رویشان بس در ظهور خویش مضمر داشتند
خامه ی اظهار چون بر لوح امکان نقش بست
از نخستین صورت نوری مصور داشتند
گاه خواندندش محمد گاه گفتندش علی
گه بعقل اولین او را معبر داشتند
نفس کل کز سایه اش طبع هیولا پایه یافت
مقتبس از نور آن فرخنده جوهر داشتند
وندر آن نور آنچه از نقصان و پستی یافتند
عرش نامیدند و زان کرسی فروتر داشتند
وز کف و دود هیولا از پس بگداختن
چرخ اخضر بر فراز ارض اغبر داشتند
با زلال عشق پس آن جمله را آمیختند
وانگه از وی طبنت آدم مخمر داشتند
بوالبشر را بر بشر گر برتری دادند لیک
پایه ی خیرالبشر برتر ز برتر داشتند
ذات او واجب نشاید گفت و ممکن هم از آنک
از وجوبش کمتر از امکان فزونتر داشتند
گه دم عیسی ز فیضش روح پرور یافتند
گاه دست موسی از نورش منور داشتند
جودی از بحر سخایش شامل آمد نوح را
کشتیش را کوه جودی جای لنگر داشتند
قهر مهر آمیز او را مظهری جستند باز
آذر نمرود از ابراهیم آذر داشتند
بر جمالش پرده بستند از جمال یوسفی
پرده ی عصمت زلیخا را ز رخ برداشتند
وز جلال او چو مرآت وجودش عکس یافت
تخت دارا عرضه بر تخت سکندر داشتند
ز اختلاف روزن اندر تابش یک آفتاب
سایه را از هر طرف بر شکل دیگر داشتند
عاشق میخواره را کردند سرمست جنون
واعظ بیچاره را پا بست منبر داشتند
قد سرو و نارون دادند خوبان را ولی
عاشقان را پای در گل دست بر سر داشتند
پیشکاران ازل کز پیشگاه لم یزل
نفعها هر سو روان در دفع هرضر داشتند
تا نگویی خیر و شر بی عزمشان آمد پدید
یا نپنداری که بی موجب سرشر داشتند
فعلشان بر مقتضای قابل آمد در وجود
زان ستمکش خواستند آن و ین ستمگر داشتند
قوه ها را راه سوی فعل دادند ارنه کی
آنکه را مؤمن توانستند کافر داشتند
می نبینی سایه ها را بیش و کم نزدیک و دور
در خور خود پرتوی از تابش خور داشتند
انبساطات وجود از اعتبارات حدود
همچو ظل در قرب و بعد مهر انور داشتند
ور بگویی ز اعتباری کی اثر آمد پدید
گویم این آثار هم اوهام مظهر داشتند
چون در انسان عالم معنی و صورت را پدید
زامتزاج خاک و آب و باد و آذر داشتند
از پی نظم دو عالم از پی هم یک بیک
شاه بر شاه و پیمبر بر پیمبر داشتند
در ظهور احمدی ختم نبوت خواستند
سلطنت را ختم بر شاه مظفر داشتند
تاج فرق خسروی فتح علی شه کز شرف
خسروان خاک رهش را زیب افسر داشتند
بی قضای او قدر را کی مقرر یافتند
بی رضای او قدر را کی مقدر داشتند
وقف بر اوقات دانی از چه شد حکم خلود
حنجر بدخواه او را وقف خنجر داشتند
گفتمی فردا ودی گر مجتمع گشتی بهم
چرخ را در سیر با عزمش برابر داشتند
در مشاهد حادث فردا چو دی شد گفتمی
مهر را از نور رای او منور داشتند
کی فری یابد که یابد کیفر خصم ترا
از مکافات ایمن و فارغ ز کیفر داشتند
کشورت را ایمن از آفات لشکر ساختند
لشکرت را آفت سد گونه کشور داشتند
چون بعزم رزمگه ترتیب لشکر ساختی
هم زنامت فتح پیشاپیش لشکر داشتند
زیر رانت آسمان آسا ز عنصر پیکری
کامتزاج او همین از باد و آذر داشتند
لوحش الله باد پایی مسرعان فکر و وهم
سرعتش با سرعت عزم تو همسر داشتند
از خرامش چرخی اندر ارض اغبر یافتند
وزغبارش ارضی اندر چرخ اخضر داشتند
این نه مهر است و نه ماه آن کار پردازان دهر
چون بنای طرح این فرخنده نظر داشتند
از پی نعل سمش جسمی منور ساختند
وز پی گوی دمش جرمی مدور داشتند
اسب تازی رزم سازی دست یازی بی دریغ
موی تیغ آن کش ظفر از وی مصور داشتند
رزم جویی مفرد آری در تصاریف قتال
کثرت خصم ترا جمع مکسر داشتند
دشمنت را جای درد دوزخ شد اکنون باز گرد
مقدمت را بزم از جنت نکوتر داشتند
حبذا زان بزم خلد آسا که در هر شامگاه
خادمانش از صباح عید خوشتر داشتند
در هوایش طبع عنصر با فلک آمیختند
کافتاب و ماه بر سرو و صنوبر داشتند
یا عزایم خوان شدندی مطربان کز هر طرف
در فضایش از پری فوجی مسخر داشتند
مجمر آسا عارض خوبان فروزان و ندر آن
جای عود از خط مشکین عنبر تر داشتند
ساقیان را دعوی اعجاز اگر باشد رواست
زانکه در ساغر عیان با آب آذر داشتند
هوش بردند و روان دادند گفتی ساقیان
آب خضرو آتش موسی بساغر داشتند
مهوشان در رقص از نزدیکی و دوری بهم
راست رفتار دو شعر او دو پیکر داشتند
نیستند ار دشمن جان جراحت دیدگان
جای دلها از چه در زلف معنبر داشتند
ور علاج ناتوانانشان نبودی در نظر
پس چرا از چشم و لب بادام و شکر داشتند
نقشبندان قدم در کارگاه حادثات
امتحان را هر زمانی نقش دیگر داشتند
گاه تمثالی زجم گه از فریدون ساختند
گاه نقشی از ملکشه گه ز سنجر داشتند
نیک و بد آموختند آنگاه نقش روی تو
کار بستند از سیه کاری قلم بر داشتند
تا ابد نقش است بر رخسار عالم بخت تو
نقش بستندی جز این خوشتر از این گر داشتند
شاد باش و شادمان تا شاد باشد عالمی
کانده و شادی بعالم از تو مصدر داشتند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بزم غیب از شمع ذاتش چون منور داشتند
پرده داران صفاتش پرده بر در داشتند
هوش مصنوعی: در میهمانی معنوی، نور وجود او مانند شمعی درخشید، و نگهبانان صفات او بر در این محفل حضور داشتند.
خواست بر نامحرمان پیدا شود حسن ازل
محرمانش صد ره از اول نهان تر داشتند
هوش مصنوعی: او می‌خواست که زیبایی‌اش برای نامحرمان نمایان شود، در حالی که دوستان نزدیکش هزاران بار از ابتدا او را پنهان‌تر داشتند.
شاهدان غیب را دادند اطوار ظهور
رویشان بس در ظهور خویش مضمر داشتند
هوش مصنوعی: شاهدان غیب را به نمایش گذاشتند، ظاهری دارند که نشان‌دهنده زیبایی آنهاست، اما در حقیقت، راز و حقیقت وجودشان در باطنشان نهفته است.
خامه ی اظهار چون بر لوح امکان نقش بست
از نخستین صورت نوری مصور داشتند
هوش مصنوعی: وقتی که قلم برای بیان حقیقت بر صفحه هستی نوشت، از همان ابتدا تصویر روشن و زیبایی را به نمایش گذاشته بود.
گاه خواندندش محمد گاه گفتندش علی
گه بعقل اولین او را معبر داشتند
هوش مصنوعی: گاهی او را محمد می‌خواندند و گاهی علی نامش می‌نهادند. بعضی افراد به او عنوان «معبر» می‌دادند، زیرا او عقل و درک نخستین را داشت.
نفس کل کز سایه اش طبع هیولا پایه یافت
مقتبس از نور آن فرخنده جوهر داشتند
هوش مصنوعی: هر نفسی که از سایه خلاقیت خود بهره‌مند شده، از نور آن جوهر خوشبختی نیز برخوردار است.
وندر آن نور آنچه از نقصان و پستی یافتند
عرش نامیدند و زان کرسی فروتر داشتند
هوش مصنوعی: در آن نور، هر چیزی که از کمبود و پستی برخوردار بود را عرش نامیدند و آن را از کرسی نیز پایین‌تر قرار دادند.
وز کف و دود هیولا از پس بگداختن
چرخ اخضر بر فراز ارض اغبر داشتند
هوش مصنوعی: از دستان و دود موجود عجیب، چرخ سبز رنگ در آسمان بر بالای زمین خاکی ذوب می‌شد.
با زلال عشق پس آن جمله را آمیختند
وانگه از وی طبنت آدم مخمر داشتند
هوش مصنوعی: عشق پاک و زلال با آن کلام در هم آمیخته شد و سپس از آن عشق، روح آدمی سرشار از خمر و شوق و نشاط شکل گرفت.
بوالبشر را بر بشر گر برتری دادند لیک
پایه ی خیرالبشر برتر ز برتر داشتند
هوش مصنوعی: اگرچه به انسان‌ها برتری‌های زیادی داده‌اند، اما مقام و جایگاه بهترین انسان‌ها از همه برتر است.
ذات او واجب نشاید گفت و ممکن هم از آنک
از وجوبش کمتر از امکان فزونتر داشتند
هوش مصنوعی: ماهیت او را نمی‌توان ضروری دانست و همچنین نمی‌توان او را ممکن در نظر گرفت، زیرا دیگران از ضرورت او به وجودی بالاتر از امکان دست یافته‌اند.
گه دم عیسی ز فیضش روح پرور یافتند
گاه دست موسی از نورش منور داشتند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، به برکت وجود عیسی، روح‌ها پرورش پیدا می‌کنند و گاهی نیز، دست موسی به نور او روشنایی می‌یابد.
جودی از بحر سخایش شامل آمد نوح را
کشتیش را کوه جودی جای لنگر داشتند
هوش مصنوعی: کوه جودی، جایی است که نوح در آنجا لنگر انداخت. این کوه از دریا و سخاوت خداوند پر شده و به نوح رحمت و نعمت رسانده است.
قهر مهر آمیز او را مظهری جستند باز
آذر نمرود از ابراهیم آذر داشتند
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به داستان ابراهیم و نمرودی دارد. نمرود به دلیل خشم و دشمنی با ابراهیم، به دنبال آزار او بود. در اینجا، منظور از «قهر مهر آمیز» این است که اگرچه نمرود می‌خواهد ابراهیم را تنبیه کند، اما رفتار او از نوعی محبت و مهر نیز سرچشمه می‌گیرد. درواقع نمرود، در جستجوی ابراهیم، بی‌خبر از این است که این دشمنی به او ضرر خواهد زد. در نهایت، اشاره به تلاش نمرود برای آزار ابراهیم به خاطر اختلاف مذهبی و اعتقادی است.
بر جمالش پرده بستند از جمال یوسفی
پرده ی عصمت زلیخا را ز رخ برداشتند
هوش مصنوعی: بر جسم و چهره او، پرده‌ای کشیده‌اند و از زیبایی یوسف، پرده پاکدامنی زلیخا را کنار زده‌اند.
وز جلال او چو مرآت وجودش عکس یافت
تخت دارا عرضه بر تخت سکندر داشتند
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت او، وجودش مانند آینه‌ای است که تصویر او را نشان می‌دهد. بر همین اساس، تخت دارا را در مقایسه با تخت سکندر قرار دادند.
ز اختلاف روزن اندر تابش یک آفتاب
سایه را از هر طرف بر شکل دیگر داشتند
هوش مصنوعی: سایه به خاطر تابش یک خورشید از زوایای مختلف، در هر سمت حالتی متفاوت پیدا کرده است.
عاشق میخواره را کردند سرمست جنون
واعظ بیچاره را پا بست منبر داشتند
هوش مصنوعی: عاشق مست و دیوانه را در حال سرگشتگی گرفتار کردند و واعظ بیچاره، که در منبر سخن می‌گفت، در حال ناتوانی و اسارت قرار داشت.
قد سرو و نارون دادند خوبان را ولی
عاشقان را پای در گل دست بر سر داشتند
هوش مصنوعی: زیبایی و قامت بلند خوبان همچون سرو و نارون است، اما عاشقان در عشق دچار مشکلاتی هستند و با وجود زحمت‌ها و دغدغه‌هایشان، احساس کمبود و غم دارند.
پیشکاران ازل کز پیشگاه لم یزل
نفعها هر سو روان در دفع هرضر داشتند
هوش مصنوعی: کارگزاران ازل، که در حضور خداوند بی‌پایان به خدمت مشغول‌اند، خیر و نفع را در هر جا پراکنده می‌کنند و به دفع هر ضرری اهتمام دارند.
تا نگویی خیر و شر بی عزمشان آمد پدید
یا نپنداری که بی موجب سرشر داشتند
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگویی که خیر و شر بدون اراده و قصد به وجود آمده‌اند، یا اینکه فکر نکنی که بدون دلیل و سبب، مشکلات و سختی‌ها نمایان شده‌اند.
فعلشان بر مقتضای قابل آمد در وجود
زان ستمکش خواستند آن و ین ستمگر داشتند
هوش مصنوعی: آنچه که در وجود افراد بر اساس ویژگی‌هایشان اتفاق می‌افتد، باعث شد که ستمکش‌ها خواستار چیزی شوند و ستمگرها نیز به آن چیز دست پیدا کنند.
قوه ها را راه سوی فعل دادند ارنه کی
آنکه را مؤمن توانستند کافر داشتند
هوش مصنوعی: قدرت‌ها را به سمت انجام کار هدایت کردند، وگرنه آیا کسی که مؤمن بود توانست کافر را نیز داشته باشد؟
می نبینی سایه ها را بیش و کم نزدیک و دور
در خور خود پرتوی از تابش خور داشتند
هوش مصنوعی: سایه‌ها را نمی‌بینی که چقدر نزدیک یا دور هستند، زیرا هرکدام به تناسب خودشان از نور خورشید تابشی دارند.
انبساطات وجود از اعتبارات حدود
همچو ظل در قرب و بعد مهر انور داشتند
هوش مصنوعی: وجود در حالت‌های مختلف و درک‌هایی که از آن داریم، وابسته به شرایط و مرزهای خاصی است که به آن تعلق دارند، مشابه سایه‌ای که با نزدیک یا دور شدن از خورشید تغییر می‌کند.
ور بگویی ز اعتباری کی اثر آمد پدید
گویم این آثار هم اوهام مظهر داشتند
هوش مصنوعی: اگر بگویی که اعتبار چه تأثیری دارد و این تأثیر چگونه ظاهر می‌شود، می‌گویم که این آثار نیز در واقع تنها نشانه‌هایی بودند که از تخیلات به وجود آمده‌اند.
چون در انسان عالم معنی و صورت را پدید
زامتزاج خاک و آب و باد و آذر داشتند
هوش مصنوعی: انسان به خاطر ترکیب خاک، آب، باد و آتش، هم واقعیت‌های مادی و هم معانی عمیق را به وجود آورده است.
از پی نظم دو عالم از پی هم یک بیک
شاه بر شاه و پیمبر بر پیمبر داشتند
هوش مصنوعی: دو عالم به دنبال نظم و ترتیب بودند و در این مسیر، هر کدام از آن‌ها نقش‌های خود را ایفا می‌کردند؛ یعنی هر پادشاه بر پادشاه دیگری و هر پیامبری بر پیامبر دیگری تأثیر می‌گذاشت.
در ظهور احمدی ختم نبوت خواستند
سلطنت را ختم بر شاه مظفر داشتند
هوش مصنوعی: در زمان ظهور پیامبر احمد، پایان نبوت را خواستند و سلطنت بر شاه مظفر به پایان رسید.
تاج فرق خسروی فتح علی شه کز شرف
خسروان خاک رهش را زیب افسر داشتند
هوش مصنوعی: شاهی که فتح علی نام دارد، به خاطر مقام و بزرگی‌اش به عنوان یک پادشاه، مورد احترام و ارادت دیگران قرار گرفته و حتی خاکی که زیر پایش می‌افتد، به نوعی زینت‌دهندهٔ تاج و تخت او محسوب می‌شود.
بی قضای او قدر را کی مقرر یافتند
بی رضای او قدر را کی مقدر داشتند
هوش مصنوعی: بدون اراده و خواست او، آیا کسی می‌تواند مقدر و تعیین شده‌ای داشته باشد؟ بدون راضی بودن او، آیا کسی می‌تواند قدر و ارزشی برای خود تعیین کند؟
وقف بر اوقات دانی از چه شد حکم خلود
حنجر بدخواه او را وقف خنجر داشتند
هوش مصنوعی: بیت اشاره دارد به این که زمان‌ها و لحظات زندگی چگونه تحت تأثیر سرنوشت و تصمیمات قرار می‌گیرند. در نتیجه، کسی که با بدخواهی و دشمنی مواجه می‌شود، گویی از عمرش یا از وعده‌های خوبی که به او داده شده، محروم شده است. اینجا، خنجر به عنوان نمادی از آسیب و خطر به کار رفته که نشان‌دهنده عواقب منفی رفتارهای خصمانه است.
گفتمی فردا ودی گر مجتمع گشتی بهم
چرخ را در سیر با عزمش برابر داشتند
هوش مصنوعی: به کسی می‌گویم که اگر فردا همدیگر را دیدیم، باید بدانیم که در مسیر زندگی، همواره باید با اراده و هدف مشخصی حرکت کنیم تا به موفقیت برسیم.
در مشاهد حادث فردا چو دی شد گفتمی
مهر را از نور رای او منور داشتند
هوش مصنوعی: در دیدن وقایع آینده مانند دیروز، به این نتیجه رسیدم که نور مهر، به خاطر اندیشه او، روشنایی یافته است.
کی فری یابد که یابد کیفر خصم ترا
از مکافات ایمن و فارغ ز کیفر داشتند
هوش مصنوعی: کیفر خصمت را هیچ‌کس نمی‌تواند فراموش کند، زیرا هیچ فردی از عواقب عملش در امان نیست و نمی‌تواند از مجازات دور بماند.
کشورت را ایمن از آفات لشکر ساختند
لشکرت را آفت سد گونه کشور داشتند
هوش مصنوعی: کشور تو را از خطرات و حملات دشمنان محافظت کردند، در حالی که لشکر تو به طور ناخواسته باعث آسیب به خود کشور شدند.
چون بعزم رزمگه ترتیب لشکر ساختی
هم زنامت فتح پیشاپیش لشکر داشتند
هوش مصنوعی: وقتی که با اراده و برنامه‌ریزی به میدان جنگ رفتی و لشکر خود را مهیا ساختی، دشمنان از نام تو به شدت ترسیده و شکست را از قبل پذیرفته بودند.
زیر رانت آسمان آسا ز عنصر پیکری
کامتزاج او همین از باد و آذر داشتند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در زیر آسمان وسیع، از ترکیب عناصری که از باد و آتش به وجود آمده‌اند، پیکر و شکلی خاص ایجاد شده است.
لوحش الله باد پایی مسرعان فکر و وهم
سرعتش با سرعت عزم تو همسر داشتند
هوش مصنوعی: لوح وجودش پر از آثار و نشانه‌هایی است که در آن افکار و خیالاتش به سرعت بر روی آن نقش می‌بندند و این سرعت در کنار اراده و تصمیم تو قرار دارد.
از خرامش چرخی اندر ارض اغبر یافتند
وزغبارش ارضی اندر چرخ اخضر داشتند
هوش مصنوعی: از حرکات و چرخش‌های او در زمین خاکی، دنیای سبز و تیره‌ای به وجود آمد و از غبار او، زمین در آسمان رنگی سبز به خود گرفت.
این نه مهر است و نه ماه آن کار پردازان دهر
چون بنای طرح این فرخنده نظر داشتند
هوش مصنوعی: این نه ناز و زیبایی است و نه نور ماه، بلکه این هنر و خلاقیت سازندگان زمان است که برای شکل دادن به این نگاه دل‌انگیز تلاش کرده‌اند.
از پی نعل سمش جسمی منور ساختند
وز پی گوی دمش جرمی مدور داشتند
هوش مصنوعی: آنها به دنبال سم نعلش، بدنی پرنور فراهم کردند و برای دنبال کردن گوی دمی که دارد، جرمی گرد و مدور به وجود آوردند.
اسب تازی رزم سازی دست یازی بی دریغ
موی تیغ آن کش ظفر از وی مصور داشتند
هوش مصنوعی: اسب تازی که در میدان جنگ به کار می‌رود، با قدرت و شجاعت خود در پیروزی نقش دارد. موی بلندش مانند تیغی برنده است که نشانه‌ای از پیروزی و موفقیت اوست.
رزم جویی مفرد آری در تصاریف قتال
کثرت خصم ترا جمع مکسر داشتند
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، اگرچه تو تنها یک رزمنده باشی، اما دشمنان به شکل متعدد و قوی در برابر تو قرار دارند و تو با این موقعیت سخت مواجه هستی.
دشمنت را جای درد دوزخ شد اکنون باز گرد
مقدمت را بزم از جنت نکوتر داشتند
هوش مصنوعی: دشمنت اکنون در عذاب دوزخ است، بنابراین به یاد می‌آوریم که حضورت بهتر از این بهشت است.
حبذا زان بزم خلد آسا که در هر شامگاه
خادمانش از صباح عید خوشتر داشتند
هوش مصنوعی: چه خوب است آن باغ خوشبو که در هر شب، خدمتگزارانش جشن عید را از صبح آن روز دلپذیرتر می‌دانستند.
در هوایش طبع عنصر با فلک آمیختند
کافتاب و ماه بر سرو و صنوبر داشتند
هوش مصنوعی: در فضایی که او به وجود آورده، خصوصیات طبیعی و ویژگی‌های آسمانی با هم ترکیب شده‌اند، به طوری که خورشید و ماه بر درختان سرو و صنوبر سایه افکنده‌اند.
یا عزایم خوان شدندی مطربان کز هر طرف
در فضایش از پری فوجی مسخر داشتند
هوش مصنوعی: موسیقی‌دانان به جشن عزایم دعوت شدند و از هر سو در فضای آنجا، گروهی از پریان به بازی و شادمانی مشغول بودند.
مجمر آسا عارض خوبان فروزان و ندر آن
جای عود از خط مشکین عنبر تر داشتند
هوش مصنوعی: علف‌های خوشبو و زیبای صورت معشوقان، مانند آتش می‌درخشید و در آن مکان، عطر گران‌بهای مشک و عنبر وجود داشت.
ساقیان را دعوی اعجاز اگر باشد رواست
زانکه در ساغر عیان با آب آذر داشتند
هوش مصنوعی: اگر ساقی‌ها ادعای معجزه دارند، این ادعا منطقی است؛ زیرا آن‌ها در جامی که در دست دارند، آبی که مانند آتش می‌درخشد را نشان داده‌اند.
هوش بردند و روان دادند گفتی ساقیان
آب خضرو آتش موسی بساغر داشتند
هوش مصنوعی: درباره این بیت می‌توان گفت که افرادی که دانش و هوش را از دیگران می‌گیرند و به آنها انرژی و زندگی می‌بخشند، مثل ساقیانی هستند که آب خضر و آتش موسی را در جام‌ها دارند. این اشاره به اهمیت یادگیری و انتقال دانایی دارد و نشان‌دهنده قدرت و تاثیرگذاری علم و دانش بر روح و روان انسان‌هاست.
مهوشان در رقص از نزدیکی و دوری بهم
راست رفتار دو شعر او دو پیکر داشتند
هوش مصنوعی: محبوبان در حال رقص بودند و در حالی که به هم نزدیک و دور می‌شدند، رفتارشان به گونه‌ای بود که انگار دو شعر یا دو پیکر جدا از هم دارند.
نیستند ار دشمن جان جراحت دیدگان
جای دلها از چه در زلف معنبر داشتند
هوش مصنوعی: اگرچه دشمنان جان ما آسیب‌هایی به ما زده‌اند، اما جاهای دل‌ها چه جایی برای درد و غم دارد، وقتی که زیبایی‌های زلف محبوب را در دل دارند.
ور علاج ناتوانانشان نبودی در نظر
پس چرا از چشم و لب بادام و شکر داشتند
هوش مصنوعی: اگر چاره‌ای برای ناتوانان وجود نداشت، پس چرا زیبایی و شکوه چشم‌ها و لب‌هایشان مثل بادام و شکر بوده است؟
نقشبندان قدم در کارگاه حادثات
امتحان را هر زمانی نقش دیگر داشتند
هوش مصنوعی: نقاشان هر بار در کارگاه حوادث، چهره و شکل جدیدی از امتحانات را خلق می‌کنند.
گاه تمثالی زجم گه از فریدون ساختند
گاه نقشی از ملکشه گه ز سنجر داشتند
هوش مصنوعی: به گاه‌هایی، مجسمه‌ای از فریدون درست کردند و در زمان‌هایی دیگر، تصویری از ملکشه که از سنجر الهام گرفته شده بود، ساختند.
نیک و بد آموختند آنگاه نقش روی تو
کار بستند از سیه کاری قلم بر داشتند
هوش مصنوعی: نیک و بد را به من آموختند و سپس بر چهره تو طرحی کشیدند که نشان‌دهنده کارهای زشت و ناپسند بود، اما قلم آن را پاک کرد.
تا ابد نقش است بر رخسار عالم بخت تو
نقش بستندی جز این خوشتر از این گر داشتند
هوش مصنوعی: تا ابد روی چهره‌ی جهان، بخت تو را نشان می‌دهد، و اگر جز این باشد، هیچ چیز بهتر از این نمی‌توانست باشد.
شاد باش و شادمان تا شاد باشد عالمی
کانده و شادی بعالم از تو مصدر داشتند
هوش مصنوعی: خوشحال و خوشنود باش تا دیگران نیز شاد شوند، زیرا جهان از شادی تو نشأت می‌گیرد.