گنجور

شمارهٔ ۱۱

ای آنکه وصفت را همی برتر ز امکان دیده‌ام
حس و هم چون بیند ترا در وهم زانسان دیده‌ام
از پایهٔ قدرت همی کآمد فزون‌تر هر دمی
در درگهت کان را همی برتر ز کیوان دیده‌ام
هر شام دامان فلک پر ز اشک خونین شفق
هر صبح دست آسمان سوی گریبان دیده‌ام
آن بود از رایت خجل این پیش قدرت منفعل
قدر فلک پیموده‌ام خورشید تابان دیده‌ام
گر آسمان خوانم ترا یا بحر اگر دانم ترا
رای تو حجت کرده‌ام دست تو برهان دیده‌ام
هرچ از تو آسان دیده‌ام بر چرخ مشکل جسته‌ام
زو هرچه مشکل جسته‌ام پیش تو آسان دیده‌ام
ای خواجه تو ای بنده من پیش تو سر افکنده من
خود را ز تو شرمنده من بی‌جرم و عصیان دیده‌ام
گر دادی آزارم بسی عیبت نگوید تا کسی
ناکرده بر خود هر زمان جرم فراوان دیده‌ام
شرم از گنه زاید همی من خود چو عذر مریمی
از شرم بر خود هر دمی سد گونه بهتان دیده‌ام
جرمی گر از من شد عیان هم از تو آمد بر تو آن
زان کز تو بر خود هر زمان سد لطف پنهان دیده‌ام
کز مهر برج مهتری خورشید اوج سروری
آورده‌ام با هم قرین با هر دو یکسان دیده‌ام
تا مهرتان برداشتم رسم دویی بگذاشتم
یک چشم و یک دل داشتم یک جسم و یک جان دیده‌ام
گر جرمم از حد شد برون شرمم فزون‌تر زآن کنون
عفو ترا سد ره فزون از این و از آن دیده‌ام
در مدتت پایان مباد از دولتت نقصان مباد
بالله کمالت را اگر در وهم پایان دیده‌ام

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه وصفت را همی برتر ز امکان دیده‌ام
حس و هم چون بیند ترا در وهم زانسان دیده‌ام
هوش مصنوعی: ای تو که وصف تو را بالاتر از هر گونه ممکنات دیده‌ام و به همین دلیل، همچون آنچه که انسان‌ها در خیال و وهم خود می‌بینند، تو را نیز در تصورات خود مشاهده کرده‌ام.
از پایهٔ قدرت همی کآمد فزون‌تر هر دمی
در درگهت کان را همی برتر ز کیوان دیده‌ام
هوش مصنوعی: هر لحظه از منبع قدرت بیشتر و بیشتر می‌آید، و من در درگاه تو مشاهده کرده‌ام که کسی بالاتر از کیوان (ستاره) وجود دارد.
هر شام دامان فلک پر ز اشک خونین شفق
هر صبح دست آسمان سوی گریبان دیده‌ام
هوش مصنوعی: هر شب، آسمان پر از اشک‌های قرمز رنگ غروب است و هر صبح، آسمان دستش را به سوی چشمانم دراز می‌کند.
آن بود از رایت خجل این پیش قدرت منفعل
قدر فلک پیموده‌ام خورشید تابان دیده‌ام
هوش مصنوعی: من به خاطر قدرت و عظمت پیشینیان خود شرمنده‌ام، زیرا در زندگی‌ام به نقاط بلندی رسیده‌ام و زیبایی‌های آسمانی و درخشان را تجربه کرده‌ام.
گر آسمان خوانم ترا یا بحر اگر دانم ترا
رای تو حجت کرده‌ام دست تو برهان دیده‌ام
هوش مصنوعی: اگر تو را به عنوان آسمان یا دریا خطاب کنم، دلیل و نشانه‌ام این است که تو را برتر از همه می‌دانم و به قدرت تو ایمان دارم. من خودم را در برابر تو قائل شده‌ام و به چشمانم ایمان دارم که حقیقت تو را می‌بینند.
هرچ از تو آسان دیده‌ام بر چرخ مشکل جسته‌ام
زو هرچه مشکل جسته‌ام پیش تو آسان دیده‌ام
هوش مصنوعی: هر چیزی را که از تو ساده و راحت تصور کرده‌ام، در دنیا سخت و دشوار به نظر آمده است. و هر چه را که در دنیا سخت و مشکل به نظر می‌رسد، در کنار تو بسیار آسان و ساده احساس کرده‌ام.
ای خواجه تو ای بنده من پیش تو سر افکنده من
خود را ز تو شرمنده من بی‌جرم و عصیان دیده‌ام
هوش مصنوعی: ای آقا، من که بنده‌ی تو هستم، در مقابل تو سر به زیر انداخته‌ام و از تو خجالت می‌کشم، در حالی که هیچ گناهی نکرده‌ام و تنها به خاطر نگاه تو احساس شرمساری می‌کنم.
گر دادی آزارم بسی عیبت نگوید تا کسی
ناکرده بر خود هر زمان جرم فراوان دیده‌ام
هوش مصنوعی: اگر تو به من آسیب‌های زیادی رساندی، عیب من را نمی‌گوید، زیرا من همیشه خودم را گناهکار می‌دانم و اشتباهات زیادی را در خودم دیده‌ام.
شرم از گنه زاید همی من خود چو عذر مریمی
از شرم بر خود هر دمی سد گونه بهتان دیده‌ام
هوش مصنوعی: من از گناه شرمنده‌ام، مانند عذری که مریم از شرم بر خود می‌آورد. هر لحظه به گونه‌ای در معرض قضاوت و اتهام بوده‌ام.
جرمی گر از من شد عیان هم از تو آمد بر تو آن
زان کز تو بر خود هر زمان سد لطف پنهان دیده‌ام
هوش مصنوعی: اگر گناهی از من آشکار شده، بدان که آن از توست، زیرا همیشه لطف پنهانی را از سمت تو بر خود احساس کرده‌ام.
کز مهر برج مهتری خورشید اوج سروری
آورده‌ام با هم قرین با هر دو یکسان دیده‌ام
هوش مصنوعی: از عشق و محبت مایه گرفته‌ام، همچنان که خورشید در اوج خود نمایان است، با هر دو پدیده به یک اندازه نگریسته‌ام.
تا مهرتان برداشتم رسم دویی بگذاشتم
یک چشم و یک دل داشتم یک جسم و یک جان دیده‌ام
هوش مصنوعی: زمانی که محبت شما را از دل برداشتم، قوانین جدایی را فراموش کردم. آن زمان فقط یک چشم و یک دل داشتم و در وجودم تنها یک جسم و یک جان بود.
گر جرمم از حد شد برون شرمم فزون‌تر زآن کنون
عفو ترا سد ره فزون از این و از آن دیده‌ام
هوش مصنوعی: اگر گناهم از اندازه فراتر رود، شرم و خجالت من نیز بیشتر می‌شود. اکنون بخشش تو موانع بیشتری در پیش روی من قرار داده و من از این و آن چیزهای زیادی دیده‌ام.
در مدتت پایان مباد از دولتت نقصان مباد
بالله کمالت را اگر در وهم پایان دیده‌ام
هوش مصنوعی: تا زمانی که هستی، هیچگاه ناپایان نداشته باش و از نعمت و برکت خود کاسته نشو. به خدا قسم، اگر به نظرم رسیده که کمال تو دارای پایان است، از روی اشتباه بوده است.