گنجور

دست خدا

من عاشق و رند و می پرستم
من بلهوسی هوا پرستم
این عربده ز ابلهی و خامی ست
ای شیخ گمان مبر که مستم
ای دیده چرا نمی گذاری
یک لحظه عنان دل بدستم
ای دل تو چرا نمی شکیبی
رسوا تر از این مکن که هستم
از نفخه ی زلف مشکفامت
دل دادم و توبه را شکستم
جز مهر تو نیست در ضمیرم
از قید جهان و دهر رستم
از پای فتاده ام در این دشت
ای دست خدا بگیر دستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.