دست خدا
من عاشق و رند و می پرستم
من بلهوسی هوا پرستم
این عربده ز ابلهی و خامی ست
ای شیخ گمان مبر که مستم
ای دیده چرا نمی گذاری
یک لحظه عنان دل بدستم
ای دل تو چرا نمی شکیبی
رسوا تر از این مکن که هستم
از نفخه ی زلف مشکفامت
دل دادم و توبه را شکستم
جز مهر تو نیست در ضمیرم
از قید جهان و دهر رستم
از پای فتاده ام در این دشت
ای دست خدا بگیر دستم
بار غم بر دل و دل بر سر زلفش ترسم: بار غم بر دل و دل بر سر زلفش ترسماین همان دشت و من خسته همان نخجیرم: این همان دشت و من خسته همان نخجیرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من عاشق و رند و می پرستم
من بلهوسی هوا پرستم
هوش مصنوعی: من عاشق و سرشار از شور و شوق هستم و به لذتهای زندگی و خوشیهایش اهمیت میدهم.
این عربده ز ابلهی و خامی ست
ای شیخ گمان مبر که مستم
هوش مصنوعی: این فریاد ناشی از نادانی و بیخردی است، ای شیخ، فکر نکن که من به مستی افتادهام.
ای دیده چرا نمی گذاری
یک لحظه عنان دل بدستم
هوش مصنوعی: چرا چشمت اجازه نمیدهد که یک لحظه کنترل قلبم را به دست بگیرم؟
ای دل تو چرا نمی شکیبی
رسوا تر از این مکن که هستم
هوش مصنوعی: ای دل، چرا نمیتونی تحمل کنی؟ بیشتر از این رسوا نباش، من همینطور هستم که هستم.
از نفخه ی زلف مشکفامت
دل دادم و توبه را شکستم
هوش مصنوعی: از جاذبه و زیبایی زلف خوشبو و خوشرنگ تو، دلم را فدای تو کردم و به عهد و پیمانم پشت پا زدم.
جز مهر تو نیست در ضمیرم
از قید جهان و دهر رستم
هوش مصنوعی: جز عشق تو چیزی در درونم نیست و از بند و زنجیر این جهان و زمانه آزاد هستم.
از پای فتاده ام در این دشت
ای دست خدا بگیر دستم
هوش مصنوعی: در این دشت اطراف، به شدت خسته و ناتوان شدهام؛ ای دست خدا، لطفاً به من کمک کن و دستم را بگیر.