شمارهٔ ۲ - این قطعه در تاریخ فوت جلال الدین اکبر پادشاه گفته شده
جهاندار فرمان روا شاه اکبر
که ملک از پدر تا به آدم گرفته
دو عالم جگر تشنه سیراب گشته
نگینی کز انگشت از نم گرفته
ز ایثار زر بس عرق کرده دستش
ورق های افلاک بر هم گرفته
چو رفته به مسند به معراج رفته
گرفته جهان را چو خاتم گرفته
قضایای کیوان به ایوان گشوده
عطایای رفرف به سلم گرفته
چنان کرده کار جهان راست عدلش
که دینش مسیحای مریم گرفته
بسیط فلک دلگشاتر نموده
بساط جهان را فراهم گرفته
فرو رفته ز اوج شرف آفتابش
چو یوسف ته چاه مظلم گرفته
پس از مرگ او از کسوف مکرر
یقین شد که خورشید ماتم گرفته
چنان برده مرگش ز ایام شادی
که نوروز رنگ محرم گرفته
ز ویرانی ملکش افسوس خوردم
کسی گفت ملک جهان کم گرفته
چو سال وفاتش به تاریخ دیدم
«به اقبال ایزد دو عالم گرفته »
شمارهٔ ۱ - آغاز: سپهر قدرا بر درگهت «نظیری » راشمارهٔ ۳ - این قطعه در تاریخ مولود صاحب زاده برخوردار میرزا داراب بن عبدالرحیم خان خانان گفته شده: داراب دوم طفل فلک مهد جلی قدر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهاندار فرمان روا شاه اکبر
که ملک از پدر تا به آدم گرفته
هوش مصنوعی: شاه اکبر، که فرمانروای جهان است، سلطنتی را که از پدرانش به ارث برده، از زمان آدم تا کنون، در اختیار دارد.
دو عالم جگر تشنه سیراب گشته
نگینی کز انگشت از نم گرفته
هوش مصنوعی: دو جهان به خاطر زیبایی و درخشش نگینی که در انگشت قرار دارد، سیراب و خنک شدهاند.
ز ایثار زر بس عرق کرده دستش
ورق های افلاک بر هم گرفته
هوش مصنوعی: در اثر فداکاری و بذل و بخششهایش، دستانش از تلاشهای فراوان عرق کرده و موفق شده است که با تمام قدرت، به آسمانها دسترسی پیدا کند.
چو رفته به مسند به معراج رفته
گرفته جهان را چو خاتم گرفته
هوش مصنوعی: وقتی که به مقام و قدرت رسیده، مانند کسی است که به اوج عروج کرده است و در دستش دنیای کهن مانند یک انگشتر قرار دارد.
قضایای کیوان به ایوان گشوده
عطایای رفرف به سلم گرفته
هوش مصنوعی: حوادث و رویدادهای آسمانی در برابر دیدگان ما قرار گرفتهاند و نعمتهای بینظیر به ما افزوده شده است.
چنان کرده کار جهان راست عدلش
که دینش مسیحای مریم گرفته
هوش مصنوعی: کارهای دنیا به نحوی پیش رفته است که عدل و انصاف به گونهای است که دین، مانند مسیحای مریم، به دست کسی افتاده است.
بسیط فلک دلگشاتر نموده
بساط جهان را فراهم گرفته
هوش مصنوعی: آسمان وسیع و دلانگیز موجب زیبایی و نشاط بیشتر دنیا شده است.
فرو رفته ز اوج شرف آفتابش
چو یوسف ته چاه مظلم گرفته
هوش مصنوعی: افت کرده و دور از مقام بلند خود، مانند یوسف که در چاه تاریک افتاده، به شدت غمگینی و در موقعیتی ناامید کننده قرار گرفته است.
پس از مرگ او از کسوف مکرر
یقین شد که خورشید ماتم گرفته
هوش مصنوعی: پس از مرگ او، بارها و بارها اتفاق افتاد که خورشید به خاطر غم و اندوهی که در دل داشت، به طور کامل پنهان شده و دیگری را نشان نداد.
چنان برده مرگش ز ایام شادی
که نوروز رنگ محرم گرفته
هوش مصنوعی: چنان تحت تأثیر مرگ قرار گرفته است که به روزهای شادی و نوروز نیز حال و هوای محرم را بخشیده است.
ز ویرانی ملکش افسوس خوردم
کسی گفت ملک جهان کم گرفته
هوش مصنوعی: از خرابی سرزمین او ناراحت شدم، کسی گفت که پادشاهی جهان را کم گرفته است.
چو سال وفاتش به تاریخ دیدم
«به اقبال ایزد دو عالم گرفته »
هوش مصنوعی: وقتی تاریخ وفات او را مشاهده کردم، فهمیدم که به لطف خداوند، او در دو جهان موفقیتی به دست آورده است.