گنجور

شمارهٔ ۹

طعم هلاهل می‌دهد زهر فراقت آب را
تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را
درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند
گر چشم از رویت کند یک صبح فتح‌الباب را
از دولت گم‌گشته‌ام شاید نشانی وادهند
باری به دریای امید افکنده‌ام قلاب را
ز اهل درون باهُش‌ترند آنان که بیرون درند
اکثر به خاصان می‌دهد سلطان شراب ناب را
طوفان به هر جانب برد بگشا معلم بادبان
لنگر نیندازد کسی دریای بی‌پایاب را
وعظ طبیب و صبر من بر جان گوارا گشته‌اند
من سخت‌تر سازم مرض او تلخ‌تر جلاب را
با غایت بی‌طاقتی از عشق نتوانم گریخت
گویی که آتش بسته ره از هر طرف سیماب را
در انتظار رحمتت لب‌تشنگان افتاده‌اند
ساقی به کوثر زن قدح دریاب زود اصحاب را
کار «نظیری» در رضا غم خوردن و خوش بودن است
دارم می مردآزما خوش باد شیخ و شاب را

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طعم هلاهل می‌دهد زهر فراقت آب را
تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را
هوش مصنوعی: زهر جدایی تو باعث شده است که حتی طعم آب نیز برای من تلخ و ناگوار باشد. تا زمانی که تو در کنارم نباشی، هیچ شادی و لذتی را تجربه نکرده‌ام و خوابم نیز آسوده نیست.
درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند
گر چشم از رویت کند یک صبح فتح‌الباب را
هوش مصنوعی: درهای رحمت بر من تا هنگام مرگ باز هستند، اگر در یک صبح، نگاهی به چهره‌ات بیندازم.
از دولت گم‌گشته‌ام شاید نشانی وادهند
باری به دریای امید افکنده‌ام قلاب را
هوش مصنوعی: من از زندگی خود بی‌خبر و ناامید هستم و امیدوارم که شاید نشانه‌ای از خوشبختی پیدا کنم. به همین خاطر، امید خود را مانند قلابی به دریای آرزوها پرتاب کرده‌ام.
ز اهل درون باهُش‌ترند آنان که بیرون درند
اکثر به خاصان می‌دهد سلطان شراب ناب را
هوش مصنوعی: در میان کسانی که در دل می‌باشند، افراد باهوش‌تری وجود دارند، در حالی که بسیاری از کسانی که در ظاهر هستند، بیشتر به افراد خاص و ویژه توجه می‌کنند و همین باعث می‌شود که پادشاه بهترین نعمت‌ها را به آن‌ها بدهد.
طوفان به هر جانب برد بگشا معلم بادبان
لنگر نیندازد کسی دریای بی‌پایاب را
هوش مصنوعی: طوفان به هر سو می‌وزد، پس ای معلم، بادبان خود را بگشا! هیچ‌کس نمی‌تواند در دریای بی‌پایان لنگر بیندازد.
وعظ طبیب و صبر من بر جان گوارا گشته‌اند
من سخت‌تر سازم مرض او تلخ‌تر جلاب را
هوش مصنوعی: سخنان واعظ و پندهای پزشک بر روح من تأثیر گذاشته و اوضاع را برایم آسان کرده‌اند، اما من در برابر درد دل خودم، سعی می‌کنم که این مشکل را جدی‌تر بگیرم و ذائقه‌ام را نسبت به آن تلخ‌تر کنم.
با غایت بی‌طاقتی از عشق نتوانم گریخت
گویی که آتش بسته ره از هر طرف سیماب را
هوش مصنوعی: از شدت بی‌صبری و بی‌تابی در عشق، نمی‌توانم فرار کنم. به نظر می‌رسد که آتش تمامی راه‌ها را به سمت جلو بسته است، درست مانند مادون قرمز که در هر سمتی حرکت می‌کند و قابل دسترس نیست.
در انتظار رحمتت لب‌تشنگان افتاده‌اند
ساقی به کوثر زن قدح دریاب زود اصحاب را
هوش مصنوعی: لب‌تشنگان در انتظار رحمت تو هستند، ای ساقی! سریعاً قدحی پر از کوثر به دست بگیر و به جمع دوستان بنوشان.
کار «نظیری» در رضا غم خوردن و خوش بودن است
دارم می مردآزما خوش باد شیخ و شاب را
هوش مصنوعی: در زندگی، به ویژه در لحظات دشوار، خیلی مهم است که در کنار غم و اندوه، به شادی و خوشی نیز پرداخته شود. من هم در زندگی‌ام به دنبال این تعادل هستم و برای آنکه در درک این موضوع به دیگران کمک کنم، آرزوی خوشبختی و آرامش دارم.

حاشیه ها

1401/07/08 06:10
ایمان اسدی

درود.

با توجه به مفهوم، احساس می کنم شکل صحیح مصرع اول این هست:

طعم هلاهل می‌دهد زهر فراقت آب را

 

پیروز باشید.