شمارهٔ ۶۹
صافی شوم از کون که در درد صفا نیست
بر عرش زنم جوش که در خمکده جا نیست
رویم همه چون سایه، که در خدمت خورشید
صد گونه سجودست که در خدمت ما نیست
لطف نظر سوختگان تابش برقست
اینجا پر پروانه طلب بال هما نیست
چندان که در آن جعبه خدنگ است نصیبست
در همت ما جستن و در شست خطا نیست
بخرام به گلشن که پی سیر و صبوحی
پیغام گلی نیست که با باد صبا نیست
توفیق نکوکاری ما و تو عطاییست
اخلاص به دینار و مروت به بها نیست
صدگونه دوا بر سر هر شاخ گیاهیست
اما چو تو را درد ندادند دوا نیست
گر کفر و ضلالت بود ار دین و هدایت
خوش باش که کار ازلی جز به عطا نیست
با حکم قضا ساز که در دیر «نظیری »
مقبول فغان نیست نمازی که قضا نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صافی شوم از کون که در درد صفا نیست
بر عرش زنم جوش که در خمکده جا نیست
هوش مصنوعی: میخواهم از دنیای مادی و مشکلات رهایی یابم و به آرامش برسم، زیرا در این دنیا، جایی برای آسایش و صفا وجود ندارد. بنابراین، میخواهم به اوج و بلندی دست پیدا کنم و نشاط و جوش و خروش را در جایی که دیگر نمیتوانم در خمکده و میخانه پیدا کنم، تجربه کنم.
رویم همه چون سایه، که در خدمت خورشید
صد گونه سجودست که در خدمت ما نیست
هوش مصنوعی: در چهرهام هیچ اثری از خودنمایی نیست، چرا که به نور و درخشش دیگران وابستهام. مانند سایهای هستم که هرگز در مقابل خورشید نمیتوانم خود را نشان دهم. در حضورِ زیبایی و عظمت دیگران، نوعی فروتنی و تسلیم وجود دارد که در رابطه با من دیده نمیشود.
لطف نظر سوختگان تابش برقست
اینجا پر پروانه طلب بال هما نیست
هوش مصنوعی: این جا جایی است که محبت و توجه به سوختگان دل، مانند نوری درخشان است. پروانهها که همیشه به دنبال نور و زیباییاند، در اینجا نمیتوانند پرواز کنند و جفت بال خود را پیدا کنند.
چندان که در آن جعبه خدنگ است نصیبست
در همت ما جستن و در شست خطا نیست
هوش مصنوعی: هر چه در آن جعبه تیر و کمان وجود دارد، بسته به تلاش ماست که چقدر بتوانیم به هدف برسیم و اشتباهی در کار ما نیست.
بخرام به گلشن که پی سیر و صبوحی
پیغام گلی نیست که با باد صبا نیست
هوش مصنوعی: به گلستان برو و از زیباییهای آن لذت ببر، زیرا هیچ پیامی از گلی که با نسیم صبا نمیآید، وجود ندارد.
توفیق نکوکاری ما و تو عطاییست
اخلاص به دینار و مروت به بها نیست
هوش مصنوعی: موفقیت در کار نیک ما و تو به خاطر لطف و فدای واقعی است و ارزش آدمیت و مقام انسانیت با پول و مادیات قابل سنجش نیست.
صدگونه دوا بر سر هر شاخ گیاهیست
اما چو تو را درد ندادند دوا نیست
هوش مصنوعی: بسیاری از داروها برای درمان انواع بیماریها وجود دارد، اما وقتی که درد تو را آزار نمیدهد، هیچ دارویی نمیتواند به تو کمک کند.
گر کفر و ضلالت بود ار دین و هدایت
خوش باش که کار ازلی جز به عطا نیست
هوش مصنوعی: اگر راه نادرست و کفر وجود داشته باشد، باز هم خوشحال باش که کارهای ازلی جز با بخشش و عطا نیست.
با حکم قضا ساز که در دیر «نظیری »
مقبول فغان نیست نمازی که قضا نیست
هوش مصنوعی: با فرمان تقدیر کنار بیا، زیرا در میخانه «نظیری» هیچ فریادی پذیرفته نیست، مثل نمازی که قبلاً قضا شده باشد.